سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ رجعت
مدخل اصلیرجعت

سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث رجعت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی رجعت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌
آیت‌الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:
«اعتقاد به رجعت از قرن اول هجری میان علمای شیعه معروف بوده است. احادیثی از امام زین العابدین(ع) نقل شده است که بر این اعتقاد دلالت دارند. در قرن‌های دوم و سوم، احادیث بیشتری نقل شده است. در این دوره اعتقاد به رجعت، از شعائر شیعه بوده، به طوری که مخالفان نیز این را به خوبی می‌دانستند و گاه با استناد به اعتقاد یک راوی به رجعت، از نقل احادیث او پرهیز می‌کردند[۱]. فضل بن شاذان- از بزرگان اصحاب امام رضا(ع) و امام جواد(ع)-، دو کتاب در موضوع رجعت نوشته است[۲]. ثقة الاسلام کلینی در انتهای قرن سوم، احادیث رجعت را در الکافی آورده است[۳]. شیخ صدوق در قرن چهارم، ضمن آوردن برخی احادیث رجعت در کتاب‌های حدیثی‌اش[۴]، اعتقاد به آن را حق دانسته و به آیات متعددی از قرآن و نیز به برخی احادیث اهل سنت درباره بازگشت مسیح در آخر الزمان و نماز خواندن وی به امامت امام مهدی(ع) استناد کرده است[۵]. شیخ مفید در انتهای قرن چهارم، اعتقاد به رجعت در آخر الزمان را بین امامیه اجماعی دانسته و ادله‌ای بر آن آورده و به شبهات مخالفان، پاسخ داده است[۶]. سید مرتضی در قرن پنجم، ضمن اجماعی دانستن مسئله میان علمای شیعه، بر اعتبار اجماع در این گونه مسائل تأکید نموده و به اشکالات مخالفان پاسخ داده است[۷]. طبرسی در قرن ششم، ضمن بیان فراوانی اخبار در باب رجعت، ادله مخالفان را رد کرده است[۸]. این اعتقاد همچنان در میان علمای شیعه در قرن‌های بعدی ادامه داشته است. علامه مجلسی درباره کمیت و کیفیت احادیث رجعت و تعداد راویان و عالمانی که درباره رجعت کتاب نوشته‌اند، چنین می‌نویسد: چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار ائمه اهل بیت(ع) ایمان داشته باشد اما احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شماره آنها به حدود دویست حدیث می‌رسد و چهل و چند نفر از راویان ثقه و علمای اعلام، در بیش از پنجاه کتاب آورده‌اند ...[۹]. اگر این احادیث متواتر نباشند، چه‌ حدیثی متواتر است؟[۱۰]
در مجموع باید گفت: رجعت، از ضروریات مذهب است، بدین معنا که اگر کسی متون مذهب تشیع را ببیند، بی‌تردید، رجعت را جزء اعتقادات شیعی به حساب می‌آورد. البته این که رجعت از محکمات اعتقادات شیعی است، به معنای آن نیست که مانند عدل و امامت، جزء اصول اعتقادی است. ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بی‌اطلاعی، اعتقاد به رجعت نداشته باشد. چنین کسی از دایره تشیع خارج نیست؛ اما اگر کسی با وجود آگاهی کافی از متون دینی و مذهبی، به رجعت اعتقاد نورزد، از دایره تشیع خارج می‌شود»[۱۱].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع رجعت

پانویس

  1. راویان و عالمان بسیاری در این دوره درباره رجعت کتاب نوشته‌اند که نام و عنوان کتاب‌های آنان به مارسیده است. از جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد: حسن بن علی بن أبی حمزة (رجال النجاشی، ج ۱، ص ۱۳۲ ش ۷۲)، عبد العزیز بن یحیی بن احمد بن عیسی جلودی ازدی بصری (رجال النجاشی، ج ۲، ص ۵۴ ش ۶۳۸)، ابو یحیی جرجانی (رجال النجاشی، ج ۲، ص ۴۳۶ ش ۱۲۳۲)، احمد بن داوود بن سعید ابو یحیی جرجانی (الفهرست، طوسی، ص ۸۰ ش ۱۰۰)، مسیر بن عبد العزیز (خلاصة الأقوال، حلی، ص ۱۷۱ ش ۱۱) و نجم بن اعین (خلاصة الأقوال، ص ۱۷۶ ش ۵).
  2. کتاب إثبات الرجعة و کتاب الرجعة. نجاشی از کنجی نقل می‌کند که هر دو کتاب را در میان ده‌ها کتاب دیگر وی دیده است (رجال النجاشی، ج ۲، ص ۱۶۸ ش ۸۳۸). شیخ طوسی نیز از بزرگی او یاد می‌کند و کتاب إثبات الرجعة او را نام می‌برد (الفهرست، طوسی، ص ۱۹۷ ش ۵۶۳).
  3. الکافی، ج ۱، ص ۱۹۶- ۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج ۳، ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج ۸، ص ۵۰- ۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷ و ....
  4. عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۲۰۱، الخصال، ص ۱۰۸، معانی الأخبار، ص ۳۶۵.
  5. الإعتقادات، ص ۶۰- ۶۳.
  6. أوائل المقالات، ص ۴۶ و ۷۶- ۷۷، الفصول المختارة، ص ۱۵۳- ۱۵۶، المسائل السروریة، ص ۳۲ و ۳۵- ۳۶.
  7. رسائل الشریف المرتضی، ج ۱، ص ۱۲۵- ۱۲۶.
  8. مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۷، جوامع الجامع، ج ۲، ص ۷۲۴.
  9. " رَوَاهَا نَيِّفٍ وَ أَرْبَعُونَ مِنِ الثِّقَاتِ الْعِظَامِ وَ الْعُلَمَاءُ الْأَعْلَامَ فِي أَزْيَدَ مِنْ خَمْسِينَ مِنَ مُؤَلَّفَاتِهِمُ كثقة الْإِسْلَامِ الْكُلَيْنِيُّ وَ الصَّدُوقِ مُحَمَّدِ بْنِ بَابَوَيْهِ وَ الشَّيْخِ أَبِي جَعْفَرِ الطُّوسِيِّ وَ السَّيِّدُ الْمُرْتَضَى وَ النَّجَاشِيُّ وَ الْكَشِّيُّ وَ الْعَيَّاشِيُّ وَ عَلِيَّ بْنَ إِبْرَاهِيمَ وَ سُلَيْمِ الْهِلَالِيِّ وَ الشَّيْخُ الْمُفِيدُ وَ الْكَرَاجُكِيُّ وَ النُّعْمَانِيِّ وَ الصَّفَّارِ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ ابْنِ قُولَوَيْهِ وَ عَلِيِّ بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ وَ السَّيِّدُ عَلِيُّ بْنِ طَاوُسٍ وَ وُلْدُهُ صَاحِبُ كِتَابِ زَوَائِدِ الْفَوَائِدِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ وَ فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ مُؤَلِّفُ كِتَابِ التَّنْزِيلِ وَ التَّحْرِيفِ وَ أَبِي الْفَضْلِ الطَّبْرِسِيُّ وَ إِبْرَاهِيمَ بْنُ مُحَمَّدِ الثَّقَفِيُّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَرْوَانَ وَ الْبَرْقِيُّ وَ ابْنُ شَهْرَآشُوبَ وَ الْحَسَنِ بْنُ سُلَيْمَانَ وَ الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ وَ الْعَلَّامَةُ الْحُلِيَّ وَ السَّيِّدُ بَهَاءُ الدِّينِ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْكَرِيمِ وَ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ بْنِ سَعِيدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ وَ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ الشَّيْخِ الشَّهِيدُ مُحَمَّدِ بْنِ مَكِّيٍّ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ حَمْدَانَ وَ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورِ الْعَمِّيِّ مُؤَلِّفُ كِتَابِ الْوَاحِدَةِ وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكِ الْكُوفِيِّ وَ طَهِّرْ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ شَاذَانَ بْنِ جَبْرَئِيلَ وَ صَاحِبُ كِتَابِ الْفَضَائِلِ وَ مُؤَلِّفُ كِتَابِ الْعَتِيقُ وَ مُؤَلِّفُ كِتَابِ الْخُطَبِ وَ غَيْرِهِمْ "
  10. بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲- ۱۲۳.
  11. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۸، ص۳۹، ۴۱.
  12. اعتقادات صدوق، ص ۴‌۱و۴۲
  13. المسائل السرویه، ص ۳۲ ؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ‌۱۳۶
  14. رسائل الشریف المرتضی، ج ‌۱، ص ۲۵
  15. موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۶۵۹.