نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Admin(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۱ توسط Admin(بحث | مشارکتها)
امام مهدی کیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
««و صل اللهم علی مبدأ الظهور و غایته،... سیما خاتم الولایة المحمدیة و مقبض فیوضات الأحمدیة»[۱].
از دیدگاه امام خمینی، مهدی موعود خاتم ولایت پیامبری است که خاتم پیامبران ابراهیمی است. چنانکه درباره مقام حضرت رسول (ص) میدانیم، آن حضرت افزون بر مقام پیامبری و نذیر و بشیر بودن، صاحب مقام امامت و ولایت الهی است. در مورد حضرت ابراهیم خلیل (ع)، قرآن کریم به مقام امامت او و همچنین امامت نسل او در صورت آراستگی جان و کردار به عدالت، اشاره دارد. بدینسان بعثت و امامت ابراهیم تردیدناپذیر است، همانطور که نمیتوان در امامت فرزندان صالح یا خلفای عادل او شک ورزید. بر این اساس، عترت پیامبر اسلام و امامان شیعه، خلفای شایسته رسول بوده و امامت آن حضرت را داشتهاند و این امامت از نسلی به نسل دیگر تا مهدی موعود، انتقال یافته است که آخرین ولی خدا و پیامبر است.
حضرت مهدی (ع) ابعاد مختلفه دارد که آنچه که برای بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست؛... معنویاتی در قرآن است که برای هیچکس جز پیغمبر اکرم و کسانی که شاگرد او هستند و از او استفاده کردهاند، کشف نشده است... همانطوری که رسول اکرم به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات است؛ حضرت مهدی همانطور حاکم بر جمیع موجودات است. آن خاتم رسل است و این خاتم ولایت. آن خاتم ولایت کلی بالأصاله است و این خاتم ولایت کلی به تبعیت است[۲].
نکتههای ارزندهای در این گفتار طرح شده است که هرکدام میتواند در شناخت درست امام مهدی (ع) و آگاهی از چند و چون حرکت نجاتبخش آن حضرت تأثیرگذار باشد. بیگمان تا منتظران موعود، به ژرفای ولایت مهدوی پی نبرند و با رازهای پنهان وجود امام غایب آشنا نگردند نمیتوانند مفهوم شفاف و تعیینکنندهای از ظهور و انتظار او به دست آورند. چنانکه امام خمینی یادآور شده، به رغم گذشت سدهها از میلاد و غیبتحضرت مهدی (ع) هنوز ابعاد ناشناختهای از شخصیت و امامت او ناگفته مانده است. زیرا پارهای از امور مربوط به امامت، فراتر از حوزه فهم و درک مخاطبان بوده و پارهای دیگر هنوز کشف نشده است.
همانگونه که ایشان گفته است، در ادعیه امامان شیعه، معارف والایی وجود دارد که بیان آن در توان هرکس نیست، مگر حضرت صاحب در وقت ظهور به تعلیم آنها پردازد.
از نگاه امام خمینی نمیتوان تفاوت و تمایزی میان ولایت رسول اکرم (ص) و ولایتحضرت مهدی (ع) بر هستی و موجودات آن قائل شد، جز اینکه ولایت کل را برای خاتم پیامبران بدانیم و ولایت خاتم اوصیا- مهدی موعود- را تابع آن به شمار آوریم. بر این اساس، اصالت ولایت به رسول تعلق دارد و ولایتحجت (ع) به مفهوم تبعیت از ولایت کلی پیامبر خواهد بود. با این همه در حاکمیت پیامبر یا حاکمیت مهدی بر عوالم هستی نمیتوان تردید ورزید. یعنی امام زمان در دوران امامت و وصایت الهی خویش حاکم بر جهانیان است، همانسان که خاتم پیامبران در دوران بعثت، این حاکمیت را داشت.
چنین دیدگاهی درباره مهدی موعود، آن حضرت را فراتر از یک رهبر دینی یا سیاسی نشان میدهد؛ زیرا مقام ولایی فراگیر او را مینمایاند که در فرهنگ و منظر انسان شناسانه موجود بشر نمیگنجد. در اینجا است که تمایز انسانشناسی وحی از انسانشناسی بشر؛ به رغم تکامل اندیشهها و دانشهایی که در غرب و شرق صورت گرفته است، هویدا میگردد. افزون بر آن، معنای رهبری و جایگاه رهبر نیز قابل تأمل خواهد بود. آیا میتوان به یکسانی در مفاهیم رهبر و رهبری، در دو منظر و حیانی و بشری قائل بود؟ آنچه پس از هزارهها برای بشر معلوم شده است، مفهوم و گسترهای از رهبری است که به نیازهای مادی و جسمانی نظر دارد و ضرورتهای حیات فردی و جمعی را نشان میدهد. اما در معارف قرآنی و ولایی اهل بیتپیامبر- که گاه در گفتارها یا نیایشها به اشارت آمده است- رهبری و رهبری بشر در معانی ارتقا یافتهای تعلیم داده میشود.
ازاینرو امام خمینی به هنگام شناساندن امام مهدی (ع) سخنی حاکی از حیرت در برابر مقام ولایت آن حضرت دارد و واژههای مأنوس و کاربسته بشر درباره او را نمیپسندد و آنها را فروتر از منزلت ولایی او نزد خداوند میشمارد. من نمیتوانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم؛ بزرگتر از این است. نمیتوانم بگویم که شخص اول است؛ برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همینکه مهدی موعود است[۳].
کاربرد تعبیر "مهدی موعود" یا "مهدی، موعود امم" از حقیقت تردید ناپذیری حکایت دارد که در عین حال، حدیث آرزومندی بشر در دورانهای ستمآلود را تجلی میبخشد»[۴].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
پدر و سلسله آباء: الحسن العسکری بن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین الشهید بن علی بن أبی طالب أمیر المومنین (ع)[۷].
مادر: نرجس دختر یشوعا نواده قیصر روم و لقب او ملیکه است از آن جهت که شاهزاده بوده، و به سوسن و صیقل و حکیمه نیز ملقب شده[۸].
سال تولد: بنابر مشهور سال ۲۵۶ (ه.ق) موافق عدد کلمه نور و به قولی سال ۲۵۵[۹].
محل تولد: شهر سامراء در منزل ملکی پدری که الان صحن و حرم عسکریین (ع) است.
ساعت و روز تولد و قابله: در سحر نیمه شعبان شب جمعه[۱۰]، قابلهاش: عمه پدرش حکیمه خاتون.
خصوصیات حمل و ولادت: حمل او مخفی بود تا هنگام ولادت، مانند حمل موسی بن عمران، یعنی بهطوری بود که تا ساعت تولد هیچ کس اثر حمل در نرجس نمیدید، حتی قابلههای متخصصی که معتمد گماشته بود که هرگاه در خانواده امام عسکری (ع) اثر حمل ببینند فورا اطلاع دهند.
چنانکه فرعون قابلههای بسیار بر زنان بنی اسرائیل گماشته بود و این از جهت خوفی که بنی العباس از دوازدهمی داشتند مطابق اخباری که از پیغمبر (ص) و امیر المؤمنین و حضرت باقر و حضرت صادق (ع) شنیده بودند[۱۱] مانند خوفی که فرعون از موسی (ع) داشته برحسب اخبار منجمین، چنان مخفی بود که تا آخرین لحظه ولادت حکیمه خاتون اثر حمل در نرجس مشاهده نکرد که گفت: نزدیک بود مرا شک عارض شود که ناگاه صدای برادرزادهام بلند شد: "عمه شک مکن، بخوان سوره انا انزلناه را".
حکیمه خاتون گفت: "شروع کردم به خواندن سوره، ناگاه دیدم از میان رحم با من همآواز شد، چون سوره تمام شد متولد گردید و در هنگام تولد نوری از وی ساطع گردید که چشمهای مرا خیره کرد.
ناگاه او را دیدم که به سجده افتاده و شهادتین و شهادت بر وصایت پدران خود بر زبان جاری کرد و چون به خودش رسید، گفت: ""اللهم انجزلی وعدی و اتمم لی امری و ثبت وطاتی و املأ بی الارض قسطا و عدلا"" بار خدایا! وعده مرا سریع و مسلم گردان و امر مرا تمام ساز و قدم مرا ثابت بدار و زمین را به واسطه من پر از عدل و داد گردان!".
دوران تربیت: تا سال دویست و شصت که پنج سال یا چهار سال و کسری از سن شریفش گذشته بود در کفایت پدر بزرگوارش بود و به روح القدس سپرده شده بود و در این مدت مخفی از همه میزیست، مگر بعضی از خواص که از ولادتش مطلع گشته و او را در ایام کودکی مشاهده کردند.
ابتدای امامت: از سال دویست و شصت که پدر بزرگوارش به زهر معتمد عباسی شهید شد امامت به او منتقل گردید.
سن مبارک آن حضرت: تاکنون که از هجرت هزار و سیصد و هشتاد و سه سال قمری میگذرد، هزار و صد و بیست و هفت سال از عمر شریفش میرود[۱۳].
اما هنگامی که ظاهر شود به سیمای جوانی ظاهر خواهد شد، در سن سی یا چهل نمایش خواهد داد و مرور زمان هیچ در وی تأثیر نکرده تا معلوم شود قدرت خدا، و هم در این امر امتحانی باشد برای خلق که به همین علت گروهی از وی برگردند[۱۴]»[۱۵].