نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۵۲ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
شیطان چگونه به دست امام مهدی کشته میشود؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«از امام صادق (ع) پرسیدند: اینکه خداوند به شیطان فرمود: ﴿﴿ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾﴾[۱]؛ به تو مهلت داده خواهد شد تا روز معین. این وقت معلوم چه زمانی خواهد بود؟ فرمود: "آیا پنداشتهای این روز، روز قیامت است؟ خداوند تا روز قیام قائم ما، به شیطان مهلت داده است. وقتی خداوند او (قائم) را مبعوث میکند، حضرت به مسجد کوفه میرود. در آن هنگام شیطان در حالی که با زانوان خود راه میرود، به آنجا میآید و میگوید: ای وای بر من از امروز. حضرت مهدی (ع) پیشانی او را میگیرد و گردنش را میزند و آن هنگام، روز وقت معلوم است که مهلت شیطان به پایان میرسد[۲]. در جای دیگری میخوانیم: امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمود: "ابلیس از خداوند خواست که او را تا روز رستاخیز مهلت دهد، ولی خداوند آن را رد کرد و فرمود: تا روز وقت معلوم، تو از مهلت دادهشدهها هستی، چون روز وقت معلوم فرارسد، ابلیس با تمام پیروانش که از زمان خلقت آدم تا آن روز از او پیروی کردهاند، ظاهر میشود و آن در آخرین رجعتامیر مؤمنان (ع) اتفاق میافتد". آنگاه امام صادق (ع) توضیح میدهد که چگونه سپاه ابلیس در سرزمین "روحا" در نزدیکی کوفه اجتماع میکنند و اصحاب امیر المؤمنین (ع) برای نبرد با آنها آماده میشوند و مهمترین جنگ تاریخ بشری در آن روز واقع میشود و سرانجام سپاهیان ابلیس، شکست میخورند و خود ابلیس پا به فرار میگذارد و رسول اکرم (ص) او را دنبال میکند و از میان شانههایش یک ضربت کاری وارد میکند و او را به هلاکت میرساند. پس از هلاکت شیطان و پیروانش، دیگر کسی جز خدا را نمیپرستد و هرگز کسی به خداوند شرک نمیورزد"[۳]»[۴].
«بحث قتل شیطان به دست حضرت عیسی (ع) در منابع اهل سنت، بسیار مطرح شده است و البته روایاتی هم داریم که آن را به دست حضرت صاحب الزمان (ع) پس از رجعت بیان میکنند. برخی روایات هم به دست رسول اکرم (ص) بیان کردهاند. اما باید مدنظر داشت که شیطان، تنها منبع شر نیست؛ همانطور که در مراسم حج، داریم و آنها را رمی میکنیم: شر النفس، شر الناس و شر الشیطان. پس با حذف شیطان، شر برچیده نمیشود و شر النّفس و شر النّاس به جای خود باقی است[۵]»[۶].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
جریان کشته شدن شیطان: دراینباره، باید گفت: زمانی که حضرت قیام میکنند و در مسجد کوفه هستند، شیطان درحالیکه به زانو درآمده، میگوید: وای بر من از این روز! سپس حضرت پیشانی او را گرفته، گردنش را میزند[۷].
امکان کشته شدن شیطان: اگر منظور این است که آیا میتوان شیطان را کشت یا نه باید گفت: چنانکه در قرآن تصریح شده است، شیطان از جنس جن است[۸]. و چنانکه معلوم است جنیان نیز مانند انسان متولد میشوند و از دنیا میروند؛ لذا مرگ یا کشته شدن شیطان که از جنس جنیان است از لحاظ علمی و علوم عقلی مشکلی ندارد و مانند فرشتگان و ملائکه نیست که مرگ و تغییر برایشان از لحاظ علمی محال باشد؛
اشکال کشته شدن: ممکن است تصور شود چون دنیا دار امتحان است و شیطان یکی از مکملان صحنه امتحان به شمار آید و اگر قرار باشد کشته شود و از بین برود، محل امتحان و ابتلا بودن دنیا هم از بین میرود و دیگر تکلیف گناه و ثواب معنای خود را از دست میدهد.
برای اینکه چنین تصوری پیش نیاید باید تصویری از زمان ظهور داشته باشیم. در تصویری که مرحوم سیدبنطاووس در کتاب سعد السعود از صحف ادریس پیامبر نقل میکند و در بحار الانوار نیز آمده است، چنین میخوانیم: آن، روزی است که زمین از کفر و شر و گناه پاک میشود و خداوند برای آن عصر بندگانی را انتخاب نموده که قلبهای آنها را برای ایمان امتحان کرده و درونشان را با ورع و اخلاص و یقین و تقوا و خشوع و صدق و حلم و صبر و وقار و پرهیزگاری و بیرغبتی نسبت به دنیا و اشتیاق به آنچه در نزد خداوند است، آزمایش نموده است[۹].
از این تعابیر و روایاتی شبیه به این روایت معلوم میگردد که دوران حضور حضرت، دورانی بسیار درخشان از لحاظ معنوی و اخلاقی خواهد بود. در آن زمان به دلیل پیشرفت فوقالعاده بشر در عرصه عبادت و بندگی، امتحان و آزمایش بندگان نیز وارد مرحله جدیدی خواهد شد؛ به عبارت دیگر: وضعیت به گونهای خواهد بود که عرصهای برای شیطان نخواهد ماند و کسی نخواهد بود که از او پیروی نماید. و از روایت، به زانو درآمدن شیطان و تسلیم شدن او، این مطلب قابل استفاده است.
برای اینکه معلوم شود چگونه ممکن است شیطانی که اینهمه وسوسه و دعوت میکند و موفق میشود، امکان دارد اثر خود را از دست بدهد، مثالی میزنیم: اگر به دانشآموزی که در مقطع ابتدایی یا راهنمایی تحصیل میکند گفته شود: جلسات امتحانیای وجود دارد که به شخص اجازه داده میشود تا کتاب خود را همراه ببرد و در جلسه امتحان از آن استفاده نماید، او باور . به این دلیل که با خود میاندیشد اگر کتاب در اختیار انسان باشد، امتحان مشکلی نخواهد داشت، همه را میتواند از روی کتاب جواب دهد. اما این مسئله برای یک دانشجو حل شده است، زیرا میداند امتحانهایی وجود دارد که بردن و باز کردن کتاب کمک قابل ملاحظهای به انسان نمیکند، زیرا امتحان به قدری در سطح بالا و دقیق است که بودن یا نبودن کتاب بیتأثیر است.
در زمان حکومت حضرت نیز اولاً: به دلیل پاکی معنوی بسیار بالای جامعه، اصلاً امکان وجود شیطان نیست و جامعه وجود او را برنمیتابد و حتماً باید از بین برود تا طهارت زمین کامل گردد. ثانیاً: با رفتن او محل امتحان بودن دنیا مختل نمیشود، زیرا نفس انسان که او را دنبال خواستههای خود میکشد، وجود دارد و مبارزه با نفس جهاد بزرگی است که ربطی به شیطان ندارد. از طرفی موارد امتحانی به فراخور پیشرفت معنوی انسان به قدری دقیق و ظریف است که وجود شیطان لازم نیست و این دقیق بودن امتحان از احادیثی معلوم میشود که مثلاً بیان میکند در آن دوران، گرفتن سود از برادر دینی حرام خواهد بود، هرکس هر مقدار که احتیاج دارد از جیب برادر دینی خود برخواهد داشت؛ برادر دینی از برادر دینی خود ارث خواهد برد؛ گرفتن وثیقه از برادران دینی حرام خواهد بود؛ کمک به برادر دینی واجب خواهد شد و بسیاری از مسائل دیگر که وقتی از ائمه (ع) سؤال میشد، میفرمودند: این حکم در زمان ظهور اجرا خواهد شد. پس هرچند با از بین رفتن شیطان، انسان تصور میکند که ترک گناه آسان میشود، اما این همان تصور دانشآموز ابتدایی از بردن کتاب به جلسه امتحان است، زیرا امتحان هم به همان میزان دقیق خواهد شد و امتحان دادن سختتر»[۱۰].