چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری
مدخل اصلیآثار انتظار
مدخل وابسته؟

چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علی رضا امامی میبدی
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا امامی میبدی، در کتاب «آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی» در این‌باره گفته است:
«علامه با نگاه عمیق خود، در خلال بحث از آیاتی که درباره رجعت، قیامت و ظهور آمده است، روند خاصی را در روشن نمودن مقصود این آیات طی می‌کند. وی در ابتدا به توضیحاتی درباره قیامت و ویژگی‌‌های کلی این روز می‌‌پردازد و سپس رابطه دوران ظهور و رجعت، با قیامت را تبیین می‌‌کند. از نگاه ایشان رجعت به جهان مادی با مسئله حیات مجدد در روز رستاخیز کاملا مشابهت دارد، و رجعت و قیامت، دو پدیده همگون هستند؛ بلکه به بیان صحیح تر، رجعت مرتبه‌‌ای از مراتب قیامت می‌‌باشد، که در محدوده کمتری و قبل از مرحله اصلی که قیامت باشد، اتفاق می‌‌افتد.
ایشان در این باره توضیح می‌دهد که یک آیه گاهی به روز قیامت تفسیر می‌شود و گاهی به رجعت، و گاهی نیز به روزگار ظهور مهدی (ع). در این زمینه آنچه از کلام خدای تعالی درباره قیامت و اوصاف آن به دست می‌‌آید، این است که قیامت روزی است که هیچ سببی از اسباب و هیچ کاری و شغلی از خدای سبحان پوشیده نیست، روزی است که تمامی اوهام از بین می‌رود، و آیات خدا در کمال ظهور ظاهر می‌شود، و در سراسر آیات قرآنی و روایات هیچ دلیلی به چشم نمی‌‌خورد که دلالت کند بر اینکه، در آن روز عالم جسمانی به کلی از بین می‌‌رود، بلکه برعکس ادله‌‌ای به چشم می‌خورد که برخلاف این معنا دلالت دارد، چیزی که هست این معنا استفاده می‌‌شود که در آن روز بشر یعنی این نسلی که خدای تعالی از یک مرد و زن به نام آدم و همسرش پدید آورده، قبل از قیامت از روی زمین منقرض می‌شود.
خلاصه اینکه میان نشأه دنیا و نشأه قیامت مزاحمت و دوگانگی نیست، تا وقتی قیامت بیاید دنیا به کلی از بین برود! هم‌‌چنان‌‌که میان برزخ که هم اکنون اموات در آن عالمند، با عالم دنیا مزاحمتی نیست و دنیا هم مزاحمتی با آن عالم ندارد؛ همچنان که از آیه {{عربی|اندازه=100%| ﴿تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱] این نبودن مزاحمت، استفاده می‌‌شود. این حقیقت روز قیامت است، روزی که مردم برای رب العالمین به پا می‌‌خیزند، روزی که همه اسرارشان آشکار می‌‌شود، چیزی از ایشان بر خدا پوشیده نمی‌ماند، و به همین جهت است که گاهی از روز مرگ به روز قیامت تعبیر می‌‌شود، چون روز مرگ هم روزی است که پرده‌‌ها از روی اسباب برای میت کنار می‌‌رود، هم‌‌چنان که از علی (ع) روایت شده که فرمود: من مات قامت قیامته[۲] همچنین روایاتی که رجعت را اثبات می‌کند، نیز گویای این است که سیر نظام دنیا متوجه به سوی روزی است که در آن روز آیات خدا به تمام معنای ظهور ظاهر می‌‌شود، روزی که در آن روز دیگر خدای سبحان نافرمانی نمی‌‌شود، بلکه به خلوص عبادت می‌‌شود، عبادتی که مشوب و آمیخته با هوای نفس نیست، عبادتی که شیطان و اغوایش هیچ سهمی در آن ندارد، روزی که بعضی از اموات که در خوبی و یا بدی بر جسته بودند، یا ولی خدا بودند، و یا دشمن خدا، دوباره به دنیا بر می‌‌گردند تا میان حق و باطل حکم‌‌ شود.
این معنا به ما می‌‌فهماند که روز رجعت خود یکی از مراتب روز قیامت است، هر چند که از نظر ظهور به روز قیامت نمی‌‌رسد، چون در روز رجعت باز شر و فساد تا اندازه‌ای امکان دارد، به خلاف روز قیامت که دیگر اثری از شر و فساد نمی‌‌ماند. و باز به همین جهت روز ظهور مهدی (ع) هم مرتبط با روز رجعت شده است؛ چون در آن روز هم حق به تمام معنا ظاهر می‌شود، هرچند که باز ظهور حق در آن روز کمتر از ظهور در روز رجعت است. از ائمه اهل بیت (ع) نیز روایت شده که فرمودنده‌‌اند: ایام خدا سه روز است: «روز ظهور مهدی (ع) و روز رجعت و روز قیامت»، و در بعضی از روایات آمده: «ایام خدا سه روز است: روز مرگ و روز رجعت و روز قیامت»،[۳] و این یعنی اتحاد این سه روز بر حسب حقیقت، و اختلاف آنها از نظر مراتب ظهور[۴].
از این کلام علامه چنین برمی‌آید که وی، رجعت و ظهور را حوادثی نمی‌‌بیند که به عنوان مقطعی از تاریخ به حساب آیند و ارتباطی به قبل و بعد نداشته باشند؛ بلکه بر اساس سنت الهی که حق را غلبه می‌دهد و حقایق را مکشوف می‌‌سازد، در چند مرحله در دنیا و آخرت این اهداف را عملی می‌‌سازد؛ به گونه‌ای که ابتدا در هنگام ظهور حق غلبه پیدا می‌کند و دین حق غالب می‌شود و آیات و قدرتهای خداوند ظاهر می‌شود؛ اما پس از آن که رجعت واقع می‌‌شود به نظام عادی دنیایی که مردم با آن انس گرفته‌‌اند، دگرگون می‌‌شود، خداوند، قدرت خود را آشکارتر می‌‌سازد و نشان می‌دهد که حتی می‌تواند رهبران دینی را که در اهداف دنیوی ناکام ماندند، برگرداند و استعداد آن‌‌ها را شکوفا سازد و تجلی بخشد، همچنین رهبران کفر گفت که مجازات دنیوی خود را ندیدند، برگرداند و مکافات نماید.
در رجعت نیز صفات الهی کاملا بارز نمی‌شود و قدرت و ظهور الهی به صورت کامل آشکار نمی‌‌گردد؛ زیرا از سویی تمام انسانها به ثواب و عقاب نمی‌رسند و آنها که رسیده‌اند، زندگی محدود و غیر عادی دارند و از سوی دیگر، مالکیت ملک الهی کاملا آشکار نشده است، ولی در روز قیامت است که خداوند می‌‌فرماید {{عربی|اندازه=100%| ﴿لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ[۵]
بنابراین، مرحوم علامه، مهدویت و رجعت را حلقه‌‌ای از حلقه‌‌های زنجیر وار می‌‌داند که نهایت آن، بندگی محض الهی و بروز کامل قدرت، عظمت و حاکمیت خداوند است، از سوی دیگر ایشان، گویی برای آنکه این جریان و سیر نظام دنیوی درست تصور شود و تعداد ایام الله، خدشه‌‌ای به این سیر وارد نکند، این ایام را دارای مراتب مختلف و درجات متفاوت می‌‌داند؛ بدین معنا که ظهور خداوند در قیامت با ظهورش در رجعت همسان نیست، حتی روز ظهور نیز همسان رجعت و قیامت قرار نمی‌گیرد»[۶].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «به خدا سوگند که ما به سوی امت‌‌های گذشته که قبل از تو بودند رسولانی فرستادیم، ولی شیطان اعمال ایشان را در نظرشان زینت داد و در نتیجه شیطان در امروز هم سرپرست ایشان شد، و ایشان عذابی دردناک دارند). نحل: ۶۳.
  2. هرکس بمیرد قیامتش برپا می‌‌شود. مرحوم علامه این حدیث را از امیرالمومنین (ع) نقل کرده است ولی در منابع روایی این حدیث از رسول خدا (ص) روایت شده است. بحارالانوار، جلد ۵۸ صفحه ۷ ؛جلد ۷۰، صفحه ۶۵؛ اشاد القلوب، جلد ۱، صفحه ۱۸.
  3. تفسیر عیاشی، جلد ۱، صفحه ۱۰۳ ؛بحارالانوار، جلد ۵۳، صفحه ۴۳ و ۶۳ ؛منتخب البصائر، جلد ۳، صفحه ۳۱۹.
  4. المیزان، جلد ۲، صفحه ۱۰۸؛ در محضر علامه طباطبایی، سوال، صفحه ۱۶۴.
  5. «امروز حاکمیت از آن چه کسی است؟ از آن خداوند یکتای غالب». غافر: ۱۶.
  6. امامی میبدی، علی رضا، آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۲۷۶-۲۷۹.