خسف دجال
خسف دجال
منظور از خسف دجال نیز این است، دجال وقتی میفهمد امام مهدی(ع) خروج کرده و در مکه است، قصد مکه میکند، در روز خروج امام(ع)، حضرت عیسی(ع) نیز از آسمان فرود میآید. امام(ع)، در مسجد الحرام به ایشان تکلیف میکند که پیش بایست تا به تو اقتدا کنم، و حضرت عیسی(ع) نیز میگوید: «من امت جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید» پس حضرت پیش میایستد و ایشان به امام(ع)، اقتدا میکند و اهل مکه همه (جمعی با میل و جمعی با کراهت) با امام(ع) بیعت میکنند؛ بعد امام(ع) به طرف مدینه میرود، و دجال نیز در نزدیکی مدینه منوره به امام(ع) میرسد و در همان ذات الجیش، دعوی الوهیت میکند. امام(ع) حضرت عیسی (ع) را که پیش قراولِ لشکر آن حضرت است به نزد دجال میفرستد و او را به اسلام میخواند؛ امّا دجال قبول نمیکند؛ لذا حضرت او را به قتل میرساند. و زمین بیداء که دو فرسخ است و قبلاً لشکر سفیانی را فرو برده؛ جسد دجال و مرکب و لشکرش را نیز فرو میبرد.[۱]
- ↑ ر.ک. طبسی، نجمالدین، سفیانی، ص۱۰۹ـ۱۱۱