نبوت در کلام اسلامی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نبوت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- نبوت، دومین اصل اعتقادی اسلامی، پس از شهادت به وحدانیت خداست، و اختلافات در حوزه نبوت موجب تمایز ادیان از همدیگر شده است.
- فلسفه ارسال پیامبران، هدایت خاص موجودات عاقل و مکلف (انسان) است، در کنار هدایت عمومی که همه موجودات را در بر میگیرد؛ زیرا بشر با ممیزهای به نام خرد و تمایل به آزادی مطلق از یکسو و زندگی اجتماعی و مدنی از سوی دیگر، لزوم قانونی جامع و سعادت آفرین را میطلبد، چیزی که اگر تکویناً در اختیار بشر بود، همه باید آن را مانند سود و ضرر و سایر ضروریات درک میکردند. از اینرو برای هدایت سعادتمندانه انسان به قانونی غیر از عقل و حس نیاز است. این همان چیزی است که از طریق نبوت و ارسال نبی تأمین میشود[۱].
- نبوت، یعنی اتصال مرموز و ناشناخته با ریشه وجود و سپس مأموریت برای ارشاد خلق و مظهری است از مظاهر "هدایت" که بر سراسر هستی حکمفرماست.
- نبی، وسیله ارتباطی است میان انسانها و جهان دیگر و در حقیقت پلی است میان جهان انسانها و جهان غیب. نبوت از جنبه شخصی و فردی، مظهر گسترش و ترقی شخصیت روحانی یک فرد انسانِ به نام نبی است و از جنبه عمومی، پیام الهی است برای انسانها به منظور رهبری آنها که به وسیله یک فرد (نبی) به دیگران ابلاغ میگردد[۲].
فلاسفه و امکان نبوت
- از نظر فلاسفه، هر چه در جهان واقع نمیشود، به علت عدم امکان و عدم قابلیت است و هر چیزی که امکان و قابلیت داشته باشد، وجود پیدا میکند. آنها در مسئله نبوت، ابتدا وارد بحث "امکان نبوت" شدند و سپس اظهار داشتند که بشر به نبوت نیازمند است، یعنی نبوت برای زندگی بشر عامل خیر و سعادت و کمال خواهد بود؛ زیرا نبوت معلول نیازمندی بشر به پیام الهی است و در گذشته طبق مقتضیات دورهها و زمانها این پیام تجدید شده است. ظهور پیاپی پیامبران، تجدید دائمی شرایع، نسخههای مداوم کتابهای آسمانی، همه به این علت است که نیازمندیهای بشر دوره به دوره تغییر کرده است و انسانها در هر دوره به پیام نوین و پیامآور نوینی نیازمند بودهاند[۳].
هدف انبیا
- هدف انبیا، تنها اداره و تعدیل زندگی مادی بشر نیست. انبیا برای یک مسئله مهم دیگری هم مبعوث شدهاند و آن، مسئله آخرت و نشئه باقیه است.
- اگر تردیدی باشد در این جهت است که آیا عقل و علم بشر، زندگی او را اداره میکندیا نه. هیچکس نمیتواند قائل شود که عقل بشر برای راهنمایی وی به وجود زندگی در نشئه دیگری غیر از این نشئه راه به جایی ببرد، و نیز عقل او کافی نیست در جهت درک اینکه برای آن نشئه (آخرت) چه چیز مفید است و چه چیز مضر. از این نظر بشر به پیغمبران احتیاج دارد.
- پیامبران به منزله دستگاه گیرندهای هستند که در پیکره جامعه انسانی کار گذاشته شده است. آنها برگزیدگانی هستند که صلاحیت دریافت این نوع آگاهی را از جهان غیب دارند. این صلاحیت را در افراد، خدا میداند و بس.
- قرآن کریم میفرماید: ﴿اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ﴾[۴].
- هر چند پدیده وحی مستقیماً از قلمرو حس و تجربه افراد بشر بیرون است، این نیرو مانند بسیاری از نیروهای دیگر، از راه آثارش میتوان شناخت. وحی الهی بر روی شخصیت حامل وحی (شخص پیامبر) تأثیر شگرف و عظیمی میگذارد[۵][۶].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ص۱۴۰ - ۱۳۴.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۸۲-۱۸۳.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۸۳.
- ↑ «خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.
- ↑ مطهری، نبوت، ص۱۳، ۵۶ - ۴۱؛ همو، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۳، ص۹ - ۷؛ همو، ختم نبوت، ص۳۶ - ۳۴.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۸۳-۱۸۴.