مقداد
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مقداد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقداد و اسلام
- مقداد بن اسود کندی، از صحابه بزرگ رسول خدا(ص) و یاوران علی بن ابی طالب(ع)، شخصیتی بارز، دانشمند و دلاور بود[۱].[۲] او از اولین کسانی بود که به رسول خدا(ص)ایمان آورد و یکی از هفت نفری است که در آغاز دعوت پیامبر(ص) اسلامِ خود را علنی کرد. او همراه مسلمانان به حبشه رفت؛ اما بعد از چندی به مکه بازگشت و در سریه ابوعبیدة بن حارث به مدینه رفت[۳]. او را مجمعِ فضایل و مناقب دانستهاند و یکی از "ارکان اربعه" شمردهاند و پیامبر خدا، وی را یکی از چهار نفری برشمرده است که بهشت، شیفته دیدار آنان است[۴].
اوصاف ظاهری
- مقداد، مردی بلند قد و چهرهای گندمگون داشت، سیه چرده، با شکمی بزرگ و سری پر مو، با چشمهای درشت و ابروهای پیوستۀ مشکی که ریش زیبای خود را زرد میکرد[۵].
ازدواج
- مقداد، دختری از طایفه قریش را خواستگاری کرد؛ اما پدر آن دختر به او جواب رد داد. رسول خدا(ص) صباغه، دختر زبیر بن عبدالمطلب را به ازدواج وی در آورد. از صباغه، عبدالله و کریمه به دنیا آمد و عبدالله در جنگ جمل در رکاب علی(ع) به شهادت رسید[۶].
شرکت در جنگ ها
- مقداد در نبردهای صدر اسلام حضور داشت و در جنگ بدر از کسانی بود که برای جنگ اعلام آمادگی کرد[۷] و در جنگ اُحد جزء تیراندازان بود. در فتح "مصر" و "اسکندریه" از برجستگان سپاه اسلام بود[۸].
دفاع از حریم ولایت
- پس از رحلت رسول اکرم(ص)، مقداد با ابوبکر بیعت نکرد و همراه با سلمان، ابوذر و تعداد اندکی از مسلمانان به امام علی(ع) وفادار ماند و در موقعیتهای مختلف، مقام و منزلت امیرالمؤمنین(ع) را یادآور شد. در دوران خانهنشینی امام، همواره در تمام سختیها، یار و مطیع فرامین ایشان بود. در جریان شورای شش نفره برای تعیین خلیفه، به عبدالرحمان اعتراض کرد که چرا علی(ع) را ترک کردید[۹].[۱۰]
مدح مقداد در روایات
- پیامبر(ص) درباره مقداد فرمود: «مقداد از ماست. خداوند، دشمن است با کسی که دشمن اوست و دوست است با کسی که دوست اوست»[۱۱]. همچنین فرمود: «خداوند مرا به دوستی با چهار نفر مأمور کرده است: علی، سلمان، مقداد و ابوذر»[۱۲]. لذا مقداد از ارکان چهارگانه ایمان به شمار میآید. در روایت دیگری آمده: «بهشت، مشتاق مقداد است»[۱۳]. امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۱۴] فرمود: «به خدا سوگند! کسی به این آیه عمل نکرد، مگر هفت نفر و مقداد یکی از آنها بود»[۱۵]. هنگامی که حضرت قائم(ع) قیام کند، بیست و هفت نفر را زنده میکند که یکی از آنان مقداد است[۱۶].[۱۷]
رحلت مقداد
- مقداد اواخر عمرش در "جرف"سکونت داشت و سال ۳۳ هجری در هفتاد سالگی، بر اثر فتق شکم یا خوردن روغن کرچک از دنیا رفت[۱۸]. پیکر مطهرش را به مدینه آوردند و عثمان بن عفان بر او نماز گزارد و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۱۹].
منابع
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲
- مجتبی تونهای، موعودنامه
- محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین
پانویس
- ↑ ر.ک: احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۱۹.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ۳۱۶-۳۱۷؛ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۶۸۹.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۷-۳۱۸.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۸.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۷؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۸.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۷.
- ↑ ر.ک: عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۰؛ طبری،محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۳۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۸۰- ۵۸۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۸-۳۱۹؛ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۶۸۹.
- ↑ ر.ک: یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۲۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۲۳۳.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۹-۳۲۰.
- ↑ «ذَاکَ مِنَّا أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّهُ»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۲۳.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ الْمِقْدَادُ بْنُ أَسْوَدَ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِی»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۹؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص ۳۱۴.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «فَوَ اللَّهِ مَا وَفَی بِهَا إِلَّا سَبْعَةُ نَفَرٍ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ مَوْلًی لِرَسُولِ اللَّهِ ص یُقَالُ لَهُ شَبِیبٌ وَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَم»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۶۳؛ حمیری قمی،عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۴۱.
- ↑ طبسی، نجم الدین، چشماندازی به حکومت مهدی، ص ۱۷۱.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۲۰-۳۲۱؛ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۶۸۹.
- ↑ ر.ک: بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۵؛ طبری،محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۲۰-۳۲۱؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹.