مصداق خلیفه الهی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

مصادیق و مراتب خلیفة‌اللهی

  • کامل‌ترین مصادیق خلیفة‌الله (خلیفه کامل) که در روایاتی؛ مانند روایت «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي»[۱] که اولین ظهور حق را حضرت رسول(ص) معرفی می‌کند و هم‌چنین روایت امیرالمؤمنین علی(ع) که فرمود: "نشان و آیتی بزرگ‌تر از من برای خداوند نیست"[۲] و مضامین بلند زیارت جامعه کبیره و توصیفاتی که از اهل‌بیت در قرآن آمده است، کامل‌ترین مصداق خلیفة‌الله، چهارده معصوم(ع) معرفی شده‌اند.
  • همه انبیا و مرسلین نیز طبق تحلیل پیش، در مراتب پائین‌تر از آن وجودهای نورانی، انسان کامل و خلیفة‌الله هستند. چنان‌که در آیه ﴿إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً[۳]، از حضرت آدم(ع) و در روایاتی از برخی انبیاء(ع) صراحتاً با واژه خلافت یاد شده: «عَنْ عَلِيٍّ(ع) قَالَ: بَيْنَمَا أَنَا أَمْشِي مَعَ النَّبِيِّ(ص) فِي بَعْضِ طُرُقَاتِ الْمَدِينَةِ إِذْ لَقِيَنَا شَيْخٌ طُوَالٌ كَثُّ اللِّحْيَةِ بَعِيدُ مَا بَيْنَ الْمَنْكِبَيْنِ، فَسَلَّمَ عَلَى النَّبِيِّ(ص) وَ رَحَّبَ بِهِ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَابِعَ الْخُلَفَاءِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، أَ لَيْسَ كَذَلِكَ هُوَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص): بَلَى ثُمَّ مَضَى فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذَا الَّذِي قَالَ لِي هَذَا الشَّيْخُ وَ تَصْدِيقُكَ لَهُ؟ قَالَ: أَنْتَ كَذَلِكَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ، إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فِي كِتَابِهِ ﴿إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً[۴] وَ الْخَلِيفَةُ الْمَجْعُولُ فِيهَا آدَمُ(ع) وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ[۵] فَهُوَ الثَّانِي وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ حِكَايَةً عَنْ مُوسَى(ع) حِينَ قَالَ لِهَارُونَ: ﴿اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ[۶] فَهُوَ هَارُونُ إِذَا اسْتَخْلَفَهُ مُوسَى(ع) فِي قَوْمِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ، وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ[۷] فَكُنْتَ أَنْتَ الْمُبَلِّغَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ وَ أَنْتَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ قَاضِي دَيْنِي وَ الْمُؤَدِّي عَنِّي وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي، فَأَنْتَ رَابِعُ الْخُلَفَاءِ كَمَا سَلَّمَ عَلَيْكَ الشَّيْخُ، أَ وَ لَا تَدْرِي مَنْ هُوَ؟ قُلْتُ: لَا، قَالَ: ذَاكَ أَخُوكَ الْخَضِرُ(ع) فَاعْلَمْ»[۸].
  • باید توجه داشت که همه انبیا و مرسلین و ائمه معصومین(ع) انسان کامل و خلیفه الهی هستند و عنوان خلیفه اسمی است که برای مفرد و مؤنث به کار می‌رود و جریان خلافت همانند جریان نبوت، رسالت، امامت و ولایت مقول به تشکیک است و شمارش چهار نفر از آن ذوات مقدس و تصریح به چهارمین نفر بودن حضرت علی(ع) فقط ناظر به صراحت به واژه "خلافت" است وگرنه خود رسول اکرم(ص) از کامل‌ترین مصادیق خلافت الهی است. هم‌چنین، چون خلیفه با واسطه به منزله خلیفه بی‌واسطه است، حضرت علی(ع) و نیز سایر ائمه معصومین(ع) خلیفة‌الله هستند؛ همانطور که حضرت هارون(ع) خلیفة‌الله است؛ زیرا خلافت حضرت علی(ع) از حضرت رسول اکرم(ص) به استخلاف خداست؛ چنان‌که خلافت جناب هارون(ع) از حضرت موسی(ع) به استخلاف الهی بوده است[۹].
  • هم‌چنین در آیات و روایات، برخی از افعال الهی به انبیا نسبت داده شد؛ مانند شکافته شدن دریا به دست موسی(ع) گلستان شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) مسخر شدن باد و غیره برای حضرت سلیمان(ع) شفای نابینا و احیای مردگان به دست حضرت عیسی(ع) و مواردی دیگر که به عنوان نمونه‌هایی از تصرف در عالم، خبر از خلافت الهی آنان می‌دهد.
  • بعد از رتبه چهارده معصوم و انبیا و مرسلین(ع)، برخی از انسان‌های وارسته و متدین و دارای علم و عمل صالح نیز به اندازه علم و دریافت اسمای الهی، در مرتبه مادون انبیا و با واسطه آنان، مصداق خلیفة‌الله هستند؛ چنان‌که به عنوان نمونه در قرآن، خداوند، جهاد رزمندگان را به خود نسبت میدهد؛ مانند ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ[۱۰] و ﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ[۱۱] که در این آیات، امور فراوانی که به دست مجاهدان پرهیزکار ظاهر شده به خداوند استناد داده شده است. در روایات، بعضی از صحابه مانند سلمان و اباذر و فضه و... «مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ»[۱۲] لقب گرفتند که بیانگر خلافت بدون واسطه آنها از اهل بیت(ع) در حد وسعت وجودی هر یک از آنها و خلافت با واسطه الهی آنان است.
  • هم‌چنین از بعضی از عرفای کامل و اهل کرامتی که نام و شرح حال آنان در کتاب‌های تذکره نویسان آمده است، می‌توان به عنوان مصادیق خلیفة‌الله یاد کرد[۱۳]
  1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۵، ص۲۴.
  2. «مَا لِلَّهِ آيَةٌ أَكْبَرُ مِنِّي»؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۰۶.
  3. «می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  4. «می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  5. «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن» سوره ص، آیه ۲۶.
  6. «در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
  7. «و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است» سوره توبه، آیه ۳.
  8. علی بن جمعه حویزی، نورالثقلین، ج۱، ص۴۸.
  9. عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۵۵.
  10. «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت» سوره انفال، آیه ۱۷.
  11. «با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند» سوره توبه، آیه ۱۴.
  12. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۷۰.
  13. زیوری کبیرنیا، فاطمه، بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان، ص:۶۴-۶۷.