عبدالعزیز بن حارث جعفی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
- عبدالعزیز بن حارث از قبیله جُعف و از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) بود که در جنگ صفین از وی رشادت و دلاوریهایی به یادگار مانده است.
- نصر بن مزاحم نقل میکند: هنگامی که سپاه معاویه در یکی از روزهای جنگ صفین جمعی از یاران حضرت علی(ع) را محاصره و رابطه هزار نیروی عراقی را از هسته مرکزی سپاه امام(ع)، جدا کرد در این جا، امام ندا داد: "آیا کسی هست که جانش را در راه خدا فدا کند و دنیایش را به آخرتش بفروشد؟"[۱]. در پاسخ ندای حضرت، عبدالعزیز در حالی که بر اسب سیاه رنگ سوار و غرق در سلاح بود به طوری که فقط چشمانش نمایان بود، عرضه داشت: "یا امیرالؤمنین، مرا به امری فرمان بده، بخدا قسم، به چیزی فرمان ندهی جز آنکه آن را انجام خواهم داد".
- علی(ع) بعد از خواندن شعری در حق او دعا کرد و فرمود: "ای اباحارث! خداوند ارکان تو را محکم گرداند به اهل شام حمله کن تا به گروه محاصره شده نزدیک شوی. به آنان سلام مرا برسان و بگو: مرتباً تکبیر و تهلیل بگویند و ما هم از این طرف تکبیر و تهلیل میگوییم. شما از آن طرف حمله کنید، ما هم از این طرف حمله خواهیم کرد.
- عبدالعزیز بلافاصله بر اسب خود نهیب زد اسب از جا کنده شد سپاه دشمن تاخت و خود را به نزدیک محاصره شدگان رساند و امیرالمؤمنین(ع) و یارانش نیز از هسته مرکزی سپاه به شامیان تاختند، عبدالعزیز هم پیشروی کرد تا خود را به یاران محاصره شده رساند و آنها چون او را دیدند خوشحال و مسرور شدند و جویای حال امام(ع) شدند، عبدالعزیز سلام حضرت را به آنان رسانید و گفت: امام فرموده است: "شماها تکبیر و تهلیل بگویید ما هم میگوییم، شما از آن طرف حمله کنید ما هم از این طرف حمله میکنیم". این حملهها و تکبیرها کارگر افتاد و بدون آنکه حتی یک نفر از سپاه حضرت علی(ع) کشته شود همگی نجات پیدا کردند اما از شامیان هفت صد نفر کشته شدند، و امام(ع) این پیروزی را به نام عبدالعزیز بن جعفی اعلام کرد[۲].[۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «أَ لَا رَجُلٌ يَشْرِي نَفْسَهُ لِلَّهِ وَ يَبِيعُ دُنْيَاهُ بِآخِرَتِهِ؟»
- ↑ وقعة صفین، ص۳۰۸-۳۰۹؛ اعیان الشیعه، ج۸ ص۲۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۸۴۳-۸۴۴.