رقیه دختر پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث پیامبر خاتم است. "رقیه دختر پیامبر خاتم" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل رقیه دختر پیامبر خاتم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ازدواج رقیه با عثمان بن عفان
رقیه پس از جدایی از عتبه بن ابولهب با "عثمان بن عفان"ازدواج کرد[۱]. البته بنابر قولی ازدواج رقیه با "عثمان بن عفان" در زمان جاهلیت صورت گرفت[۲]. او برای عثمان بن عفان پسری به نام "عبدالله" به دنیا آورد که در کودکی از دنیا رفت[۳]، در یکی از روزها خروسی با منقار چشم عبدالله را زخمی نمود و در نتیجه عبدالله مریض شد و از دنیا رفت[۴] و برای دفن او عثمان در مدینه ماند و در جنگ بدر شرکت نکرد[۵].[۶] بنابر قول دیگر، عبدالله در سال ۴ هجری و بعد از مادرش رقیه از دنیا رفت[۷]. رقیه در هر دو هجرت با عثمان بن عفان به حبشه رفت و در هجرت نخست، کودکی را سقط کرد. رقیه پس از سفر عثمان بن عفان به مدینه که هم زمان با هجرت حضرت رسول(ص) بود، به مدینه رفت[۸]؛ البته آنها زودتر از سایر مسلمانان از حبشه به مکه بازگشته بودند و قبل از رسول اکرم(ص) به مدینه هجرت کردند[۹].[۱۰]
وفات رقیه
رقیه در رمضان سال دوم هجری پس از یکسال و ده ماه و بیست روز بعد از هجرت پیامبر(ص) به مدینه[۱۱] به مرض حصبه دچار شد و از دنیا رفت[۱۲]، در روزی که زید بن حارثه به مدینه وارد شد تا خبر پیروزی مسلمانان را در جنگ بدر به اطلاع مردم برساند[۱۳]. پیامبر اکرم(ص) در مرگ او فرمود: "ملحق شو به سَلفمان، عثمان بن مظعون[۱۴].[۱۵] در این هنگام زنان بر مرگ رقیه گریستند. حضرت فاطمه(س) هم در بالای قبر، کنار رسول خدا قرار داشت و میگریست. رسول خدا(ص) نیز با لباس خود اشک چشمان فاطمه(س) را پاک میکرد[۱۶]. پیامبر(ص) سرش را رو به آسمان کرد و در حالی که اشک از چشمانش جاری میشد، دعا کرد: خدایا رقیه را از فشار قبر نجات بده[۱۷].[۱۸]
جستارهای وابسته
منابع
- محمدزاده،حبیب، مقاله «رقیه و امکلثوم»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
- علیزاده،فرهاد، مقاله «رقیه و امکلثوم دختران رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲
پانویس
- ↑ ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۹؛ احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، م ص۴۰۱.
- ↑ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۷۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۴۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۷، ص۲۸۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۰.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۳۰؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۴۰.
- ↑ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۴۰.
- ↑ ر.ک: محمدزاده،حبیب، رقیه و امکلثوم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۷؛ علیزاده، فرهاد، مقاله «رقیه و امکلثوم دختران رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۴.
- ↑ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الحفدة و المتاع، ج۵، ص۳۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۹.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۰.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳؛ ج۳، ص۴۰.
- ↑ ر.ک: محمدزاده،حبیب، رقیه و امکلثوم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۷.
- ↑ المعارف، ابن قتیبه دینوری، ص۱۴۲.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۰۴.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۷۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۷، ص۲۸۳؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الإکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۳۴۴.
- ↑ وی مرد عابدی بود و روزها روزه میگرفت و شبها به عبادت طی میکرد. او اولین مهاجری بود که در مدینه از دنیا رفت و در بقیع مدفون شد. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰.
- ↑ ر.ک: محمدزاده،حبیب، رقیه و امکلثوم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۷-۳۸۸.
- ↑ فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۴۱؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۳۰.
- ↑ فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۳۶.
- ↑ ر.ک: علیزاده، فرهاد، مقاله «رقیه و امکلثوم دختران رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۴۴.