شکرگزاری در اخلاق اسلامی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شکرگزاری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- شکرگذاری، ملکهای است که موجب میشود، انسان نعمت را به یاد آورد، بر آن سپاس گوید و برای صاحب نعمت جزای خیر طلب نماید؛ حضرت حق این مطلب را اینگونه به اشاره گرفته است: ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ﴾[۱]
- این فضیلت اخلاقی، از فضائلی است که در قرآن کریم به شدّت بر آن تأکید شده است؛ چه در بسیاری از آیات این کتاب آسمانی، عبارت مبارک ﴿لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۲] تکرار شده، تا نشان دهد که سپاسگذاری از اهداف نهایی نعمتهایی است که خداوند بر بندگان خود اعطا فرموده است. این مطلب بهخوبی نشان میدهد که سپاسگذاری نعمتها، محبوب حضرت حق میباشد[۳].
- در آیات بسیار دیگری نیز، به اشاره و یا به تصریح آمده است، که شکر نعمت موجب خیر دنیا و آخرت، و زیاد شدن نعمتها خواهد بود؛ ما در اینجا به شماری از این آیات اشاره میکنیم: ﴿وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ﴾[۴]؛﴿مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ﴾[۵]؛ ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ﴾[۶]؛ ﴿وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ﴾[۷]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ﴾[۸]؛ ﴿بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ﴾[۹]؛ ﴿اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا﴾[۱۰][۱۱].
- اما صد افسوس! که تمامی مردمان جز انگشتشماری از آنان، به رذیلت ناسپاسی مبتلا میباشند؛ این مطلب نیز در بسیاری از آیات قرآن کریم ذکر شده، بر آن تأسف رفته و بندگان از آن باز داشته شدهاند؛ در شمار این آیات است: ﴿وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ﴾[۱۲]؛ ﴿وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾[۱۳]؛ ﴿وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾[۱۴][۱۵].
مراتب فضیلت شکرگذاری
- فضیلت سپاسداشت از نعمتهای حضرت حق نیز همچون دیگر فضائل اخلاقی، از مراتب و درجاتی چند برخوردار است. به مهمترین این مراتب در اینجا اشاره میکنیم.
مرتبه نخست
- این مرتبه که ضعیفترین مراتب این فضیلت اخلاقی است، آن است که آدمی نعمتهای حضرت حق را به سپاس گیرد، و بر آن شکر گذارد. این نعمتها شامل نعمتهای آشکار و مخفی او - جلَّ وعلا! - خواهد بود: ﴿وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً﴾[۱۶].
- پُر واضح است که هیچکس نمیتواند آنگونه که سزاوار نعمتهای اوست، به شکر آن نعمتها بپردازد؛ چه به شمارش گرفتن این نعمتها مقدور هیچکس نبوده برای او ممکن نیست: ﴿وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا﴾[۱۷].
- آیا هیچ سپاسگذاری که در مقام سپاس از نعمتهای حضرت حق است، میتواند شکر نعمت اعضاء ظاهر و آشکار بدن خود را به طور کامل به انجام رساند؟!، اعضایی همچون چشم و گوش و دست و...، نیز اعضاء پنهان انسان همچون عقل و روح و..، نعمتهای آشکار ظاهری او همچون سلامتی، امنیت و... و نعمتهای پنهان او همچون اسلام، ولایت ائمّه هدی(ع)، هدایت و...؛
- هرگز هیچکس نمیتواند حتی بخشی از این نعمتها را سپاس گذارد و از عهده شکر آن برآید!. حضرت حق خود در این رابطه میفرماید: ﴿وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۱۸][۱۹].
- نیز از حضرت ابراهیم(ع) حکایت میفرماید که: ﴿الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ﴾[۲۰]
- نیز میفرماید: ﴿وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۲۱]، ﴿اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾[۲۲].
- پُر واضح است که مهمترین نعمتها، نعمت ولایت و هدایت به واسطه قرآن کریم است، همان که در شماری از آیات اینگونه به اشاره گرفته شده است: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۲۳]، ﴿قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۴][۲۵].
- با این همه، بدا به حال مسلمانان که این نعمت را کفران کرده قرآن و عترت را ترک کردند و از آن فاصله گرفتند، از این رو به لعنت پیامبر اکرم(ص) دچار شدند و به مصیبتی گرفتار آمدند که هیچ مصیبتی برتر و بدتر از آن نیست!: ﴿يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا﴾[۲۶]؛ ﴿وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲۷].
- از دیگر روشهای مسلمین -گذشته از ترک قرآن و عترت- که نشان از کفران نعمت آنان دارد، آن است که با قرآن کریم به گونه گزینشی تعامل میکنند. آنان هر بخش از این کتاب آسمانی که موافق طبعشان باشد را میپذیرند و دیگر بخشهای آن را چون موافق میل خود نیافتند، ترک و رها میکنند: ﴿قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ﴾[۲۸]؛ ﴿كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ * الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ * فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۲۹][۳۰].
- اینان همان کسانی هستند که آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[۳۱] را ترک، و آن را رها ساختهاند؛
- نیز به این آیه مبارک پشت کرده گویی هیچ خبری از آن ندارند: ﴿لْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۳۲]
- اینان هرچند برخی از احکام دینی همچون نماز، روزه، زکات، حج و جهاد را به انجام میرسانند، امّا در همین عمل آنان نیز جای درنگ فراوان است؛ چه اسلام و احکام آن بدون التزام به ولایت از کمال برخوردار نبوده نمیتوان آن را اسلام کامل محمّدی دانست: ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[۳۳]؛ ﴿وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۳۴]
- این روش امروزه بر زندگی آنان حکمران شده تمامی کارها و اندیشههای آنان بر اساس آن استوار میگردد، بدون آنکه از خداوند حیاء کرده روش خود را رها کنند.
- پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) روش اینان را در پارهای از روایات مربوط به وقایع دردناک آینده یاد کرده، از آن حذر دادهاند[۳۵].
- کوتاه سخن آنکه از سویی آنان که هم شکرگذار نعمتهای اویند، و هم بر این شکرگذاری مداومت مینمایند به شدّت کم شمارند؛ و از سویی دیگر تمامی مصیبتها و مشکلاتی که جامعه اسلامی بدان دچار میشود نیز، تنها به خاطر همین رذیلت ترک شکر حضرت حق است: ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾[۳۶]؛ ﴿فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾[۳۷][۳۸].
مرتبه دوّم
- این مرتبه که مرتبه میانه این فضیلت است، شکرگذاری بر بلاها و سختیهایی است که در مسیر زندگی برای انسان پدید میآید. تحصیل این مرتبه به شدّت دشوار است، و تنها خواصّ اولیاء الله هستند که توان آن را به دست میآورند؛ چه درک این مطلب که تمامی بلاها و مصیبتها نیز در شمار الطاف پنهان حضرت حق است، مشکل بوده کمتر کسی میتواند به درک آن نائل شود.
- پس از آن، چون این مطلب ادراک گردید، سپاسگذاری بر آن؛ سختتر و دشوارتر است، و تنها انگشتشماری از مردمان میتوانند به آن بپردازند[۳۹].
- توضیح آنکه ایمان عموم مردمان، تنها در حدّ کلماتی است که از زبان آنان شنیده میشود؛ از این رو اینان به خودی خود از دایره این گفتار و حیطه آن خارجند. حضرت حق اینان و ایمانشان را اینگونه یاد فرموده است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ﴾[۴۰]
- خواصّ از آنان امّا، کسانی هستند که پروردگار عالم را با عقل و ایمان خود دریافتهاند؛ از این رو ایمان در قلب آنان رسوخ کرده زوایای آن را فراگرفته است. اینان به سبب همین ایمان در مییابند که بلاها و مشکلات تنها به سبب آنچه خود مردم به انجام میرسانند، پدید میآید. اینان مشکلات و مصائب را در حقیقت علائمی میدانند، که خداوند برای بازگشت مردم به سوی خود برای آنان ارسال میفرماید: ﴿وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ﴾[۴۱]؛ ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾[۴۲]؛ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ﴾[۴۳][۴۴].
- از این رو، در مییابند که بلاها و مصیبتها در شمار الطاف پنهان او هستند؛ و پر واضح است که هر لطفی نعمتی است و هر نعمتی شایسته سپاس.
- از این رو در برخی از روایات اینگونه آمده که: "چون مصیبتی بر شما وارد شد بگویید: سپاس خداوند را بر همه حالها، و چون خداوند نعمتی بر شما ارزانی داشت بگویید: سپاس خداوند را بر همه نعمتها[۴۵]
- رسیدن به این مرتبه برای خواص، اگر تنها بر اساس مبانی عقلی استوار باشد در مقام عمل آنان را سودی نخواهد بخشید، چه عقل در میدان عمل چندان کارا نیست؛
- اکنون واضح است که با این مقدار از ایمان عقلی، نمیتوان به این مرتبه از فضیلت سپاسگذاری رسید؛ بلکه رسیدن به آن محتاج ایمان قلبی است، که تنها اخصّ خواصّ اُمّت از آن برخوردارند. اینان کسانی هستند که ایمان در قلبشان خانه گزیده، از این رو هیچ مانعی نمیتواند ایمان آنان را سست گرداند. بر همین اساس است که اینگونه مؤمنان بلاهای زندگی را در شمار الطاف پنهان او میبینند، و آن را برتر و بالاتر از نعمتهای ظاهر او - جلَّ وعلا! - در مسیر استکمال خود مییابند؛ چه همانگونه که طلا به وسیله آتش پاک و خالص میگردد، اینان نیز مشکلات خود را همچون آتشی فرض میکنند که روح آنان را از ناپاکیها و آلودگیها پاک میگرداند.
- به دست آوردن این حالت، محتاج ریاضتهای شرعی و رنجهای مذکور در متن دین است؛
- پس از آن، به دست آوردن رضایت حضرت حق و عنایت واسطههای فیض او(ع)، و سرانجام عنایت خاص و ویژه اوست که در شمار شرایط به دست آوردن این مرتبه قرار دارد.
- در این حال انسان به یقین دست مییابد، و به دیگر سخن از مرتبه علم به مرتبه ایمان ارتقاء مییابد[۴۶].
مرتبه سوّم
- مرتبه سوم این فضیلت، که شدیدترین مراتب آن است، سپاسگذاری از حضرت حق است تنها به آن دلیل که او شایسته این سپاس میباشد. در این حال شاکر نه نظری به نعمتهای آشکار او دارد و نه نه نظری به نعمتهای پنهان او، نه به الطاف خفیِ او مینگرد و نه به الطاف جلیِ او، بلکه تنها و تنها به خود نعمتگذار حقیقی علی الإطلاق مینگرد و بس.
- این شکر "حمد" خوانده میشود، چه تفاوت میان "شکر" و "حمد" نزد لغتپژوهان عرب، آن است که شکر بر آنکه نعمتی میبخشد گذارده میشود، و حمد بر آنکه کامل است گفته میشود. از این رو آنکه سپاس حضرت حق را بدان جهت که بر بندگان نعمتی ارزانی داشته میگذارد، او را "شکر" گفته؛ و آنکه او را از آن رو که دارای کمال مطلق است سپاس میگذارد، او را "حمد" کرده است.
- این مرتبه از شکرگذاری، در شمار برترین عبادتها قرار دارد، و نیز از بالاترین مراتب بندگی است. اهل دل هیچ چیزی را برتر و بالاتر از حمد حضرت حق نمیدانند؛ دلیل آنان بر این مطلب آن است که خود حضرت حق، نامه آسمانیاش را بعد از یادکرد از نام مبارک خود، با حمد و ثنای خویش آغاز کرده است: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۷]
- اوّلین سخن بهشتیان نیز در آن جایگاه رحمت و نعمت، همین سپاس و ثنای اوست: ﴿وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۸][۴۹].
انواع شکرگذاری نسبت به حضرت حق
- شکرگذاری از حضرت حق، خود به اقسامی چند تقسیم میشود. در اینجا به شماری از این اقسام اشاره میکنیم.
- شکر اعتقادی: منظور از این نوع از شکرگذاری، آن است که انسان بنا بر اعتقاد خود به سپاس از معبود بپردازد. این نوع از شکر، ویژه کسی است که در مییابد وفاء نسبت به حضرت حق با شکر نعمتهای او تلازم داشته، نه تنها بدون این سپاس نمیتوان به وفاداری نسبت به او پرداخت، که اگر کسی او را سپاس نگوید در حقیقت به کفران نعمتهای او پرداخته است. این، "شکر عقلی" است که مرتبهای از مراتب شکر را نمایش میدهد. پس از آن، کسی که از این مرتبه درگذرد و به آن ایمان و ایقان یابد، به "شکر قلبی" نائل میشود. آشکار است که رسیدن به آن مرتبه نخستین آسان، و نائل شدن به این مرتبه دوم سخت دشوار است؛ و تنها با انجام عبادات خاصّی ممکن میشود.
- شکر زبانی: شکر زبانی، آن است که انسان خداوند را در حالی شکر گوید، که اعتقاد کامل بدان داشته باشد که او نعمتهایی آشکار و پنهان بدو بخشیده است. به تعبیر دیگر، این نوع از شکرگذاری، بیان زبانی مکنونات قلبی است. این مقدار از سپاسگذاری، همان چیزی است که در عموم آیات و روایات مربوط به این مطلب، به اشاره گرفته شده است. شکر زبانی همان شکری است که ثوابهای بسیاری در قرآن و حدیث بر آن مترتّب شده، و دستکم از مصادیق بارز آن است. اَوراد، اَذکار، حمدها و تقدیسهایی که در میان اهل دل مشهور شده و آنان بر خواندن آن مداومت مینمایند نیز، از همین نوع بوده؛ همانگونه که ختمهای فراوانی که برای برآورده شدن حاجتهای انسان و رفع بلاها از او وارد شده نیز، از همین نوع میباشد[۵۰].
- شکر عملی: شکر عملی آن است که آدمی نعمتهای حضرت حق را در آنچه موجب رضای اوست به کار گیرد. این نوع از شکرگذاری، همان شکر حقیقی بوده، رسیدن به آن در غایت صعوبت و سختی است؛ به ویژه آنکه مراتب این نوع از شکرگذاری خود بسیار بوده و رسیدن به برخی از این مراتب، به حقیقت به عمری مجاهده و تلاش نیازمند است. نمونه را، خداوند متعال قلب انسان را به عنوان محلّ انوار خود آفریده است، حال هرکس قلب را از آن انوار انباشته نماید و چیزی جز از آن را در آن راه ندهد، شکر او را بر این نعمت گذاره است؛ امّا آن کس که هوای خویش را بر قلبش حکمران سازد و یا آن را با رذائلی چند آلوده و تباه سازد، این نعمت را کفران کرده از عهده شکر آن برنیامده است. به همین ترتیب هرکس عمر خویش را در راهی غیر از رضایت او صرف نماید، به کفران نعمت پرداخته است؛ چه فرصت حیات از ارزشمندترین نعمتها است، از این رو شکرگذار این نعمت کسی است که آن را در آنچه هدف آفرینش آن است، صرف نموده به تحصیل مراتب عالی انسانی بپردازد، تا سرانجام به مراتب والای لقاء الهی نائل شود.
- به همین ترتیب هرکس اعضاء بدنش را در به دست آوردن کمال آن به کار گیرد، ثروت خود را در به دست آوردن رضایت او صرف نماید، و... نه در شمار منکران نعمت او، که در شمار سپاسگذاران و شاکران خواهد بود.
- حال اضافه میکنیم که خوشا به حال آنان که از شکری مرکّب از هر سه جزء زبانی و عقلی و قلبی برخوردارند!؛ اینان به نعمتهای او اقرار میکنند، به مقتضای آن عمل مینمایند، و سراسر جانشان از اعتقاد آن انباشته میگردد. رسیدن به فضیلت شکر و آثار بسیار گرانبار آن، بدون ترکیب این سه باهم ممکن نخواهد بود. آری! آن کس که بر زبانش عبارت مبارک "الحمد لله" یا "شکراً لله" را جاری میسازد، از ثوابی بهرهمند خواهد شد؛ اما اگر قلب او نیز زبان را در این مرتبه همراهی نماید، از ثوابی برتر بهرهمند خواهد گردید.
- رسیدن به مقام شاکران امّا، بدون ترکیب شکر از این هر سه ممکن نخواهد نبود، که به دست آوردن آن تنها پس از انجام مجاهدتها و ریاضتهای شرعی، ممکن مینماید.
- خداوند این مرتبه رفیع را نصیب ما و شما بگرداناد – بمّنِّه وکرمه!..-[۵۱].
منابع
پانویس
- ↑ «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.
- ↑ «باشد که سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۵۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹.
- ↑ «و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است» سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ «اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟» سوره نساء، آیه ۱۴۷.
- ↑ «اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم» سوره ابراهیم، آیه ۷.
- ↑ «و اگر سپاسگزار باشید سپاسگزاری را برای شما میپسندد» سوره زمر، آیه ۷.
- ↑ «هان ای مؤمنان! از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید و خداوند را سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۱۷۲.
- ↑ «بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۶.
- ↑ «ای خاندان داوود! سپاس گزارید!» سوره سبأ، آیه ۱۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۰.
- ↑ «اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.
- ↑ «و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.
- ↑ «و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۰.
- ↑ «و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ «و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمیتوانید شمار کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.
- ↑ «و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمیدانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۱.
- ↑ «همان که مرا آفرید و همو راهنماییام میکند و همان که به من میخوراند و مینوشاند و چون بیمار شوم اوست که بهبودیام میبخشد و همان که مرا میمیراند سپس زنده میگرداند و همان که امید میبرم در روز پاداش و کیفر لغزش مرا ببخشاید» سوره شعراء، آیه ۷۸-۸۲.
- ↑ «و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.
- ↑ «ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۲-۲۳.
- ↑ «پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.
- ↑ «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
- ↑ «کسانی که لقای ما را امید نمیبرند میگویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن!» سوره یونس، آیه ۱۵.
- ↑ «همچنان که (عذاب را) بر بخشکنندگان فرو فرستادیم * آنان که قرآن را چند پاره کردند * پس به پروردگارت سوگند که از همه آنان خواهیم پرسید * و بر آنچه آنان میکردهاند» سوره حجر، آیه ۹۰-۹۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۳-۲۴.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۴.
- ↑ « اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.
- ↑ «آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۵.
- ↑ «و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی میپرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار میدارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون میشود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.
- ↑ «و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در میگذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.
- ↑ «برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.
- ↑ «و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۶.
- ↑ «إِذَا أَصَابَتْكُمُ الْمُصِيبَةُ فَقُولُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ إذَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ بِنِعْمَةٍ ْ فَقُولُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ َ عَلى كُلِ نِعْمَةٍ»
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۷.
- ↑ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ «و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین "سپاس خداوند پروردگار جهانیان را» سوره یونس، آیه ۱۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۰-۳۱.