عین الیقین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۱۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث یقین است. "عین الیقین" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عین الیقین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عین الیقین یقینی است که خاستگاه آن مشاهدۀ با چشم سر یا چشم باطن و بصیرت است، به این معنی که انسان آنچه با استدلال و برهان می‌دانست، با چشم ببیند و مشاهده کند مانند یقین به وجود آتش در اثر دیدن خود آتش.

یقین و مراتب آن

  • حالتی که انسان به حقیقتی آگاه می‌شود و نسبت به آن هرگونه شک و تردیدی را از قلب و دل خود دور می‌‌کند یقین نام دارد[۱]. یقین دارای مراتبی است: علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین[۲]. قرآن کریم در سه جا از مراتب یقین سخن به میان آورده است: ابتدا در سوره تکاثر که دو مرتبه یقین را مطرح کرده است: ﴿كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ[۳] و سپس در سورۀ واقعه: ﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ[۴] و سورۀ حاقه: ﴿وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ[۵] که مرتبه سوم را نام برده است.
  • تفاوت انسان‌ها به مقدار یقینی است که نسبت به موضوعی پیدا می‌‌کنند؛ در روایتی آمده است: در محضر رسول خدا(ص) سخن از عیسی بن مریم(ع) به میان آمد که بر روی آب راه می‌رفت، حضرت فرمود: اگر یقینش بیشتر می‌شد بر روی هوا هم راه می‌رفت[۶]. از این سخن استفاده می‌‌شود انبیا هم در مراتب مختلفی از یقین قرار دارند[۷].

عین الیقین

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی،ص۳۱۳-۳۱۴.
  2. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۷۵.
  3. «هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵ ـ ۷.
  4. «به راستی این همان «حقیقت بی‌گمان» است» سوره واقعه، آیه ۹۵.
  5. «و اینکه این حقیقت بی‌گمان است» سوره حاقه، آیه ۵۱.
  6. «لَوْ زَادَ یَقِینُهُ لَمَشَی عَلَی اَلْهَوَاءِ»؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۰۲؛ میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۹۸.
  7. ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی،ص۳۱۳-۳۱۴.
  8. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۱۰، ص۴۰۳.
  9. ابوالبقاء العکبری، املاء ما من به الرحمن، ج۲، ص۲۹۳.
  10. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۱۶۰و
  11. سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۵۵؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۵۲.
  12. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۷۵؛ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی،ص۳۱۵-۳۱۶.
  13. ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی،ص۳۱۵-۳۱۶.
  14. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع)یَخْطُبُ عَلَی مِنْبَرِ الْکُوفَةِ إِذْ قَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ- ذِعْلِبٌ ذُو لِسَانٍ بَلِیغٍ فِی الْخُطَبِ شُجَاعُ الْقَلْبِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ قَالَ وَیْلَکَ یَا ذِعْلِبُ مَا کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ کَیْفَ رَأَیْتَهُ قَالَ وَیْلَکَ یَا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَان»؛ کافی، ج۱، ص۱۳۸.‏
  15. ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی،ص۳۱۵-۳۱۶.