ابورافع صائغ

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

وی با همین کنیه شناخته شده است. نامش نفیع[۱] است[۲] ولی نسبش معلوم نیست. طبرانی بر این عقیده است که نام او، همان کنیه‌اش است[۳].

وی اهل مدینه و از موالی بنت النجار (امیمه بنت النجار) یا دختر عمه‌اش است[۴]. مزی[۵] او را مولای دختر عمر یا لیلی دختر عجماء می‌داند. ولی ابن عبدالبر[۶] چنین عقد ولائی را برای ابورافع نشناخته است. ابو رافع، زمان کوتاهی در مدینه بوده و به تعبیر ابن سعد[۷] زمان قدیم از آنجا خارج و به بصره نقل مکان کرده است. هیچ کس او را صحابی ندانسته است. عجلی[۸]، دولابی[۹]، مسلم[۱۰] و ابن حبان[۱۱] او را از بزرگان و نیکان تابعین بصره دانسته‌اند و مزی[۱۲] و ابن حجر[۱۳] او را از جمله مخضرمین دانسته‌اند که پیامبر را ندیده است. در روایتی، ابورافع از دوران جاهلیت یاد کرده که حیوان درنده‌ای را شکار و قسمتی از آن را[۱۴] خورده است[۱۵].

هر چند دلیلی نیست که صحابی بودن ابو رافع را ثابت کند، ولی ابن حجر[۱۶] خود در مواردی مشابه می‌گوید: چنانچه ثابت شود شخصی در جاهلیت نمرده و در مدینه بوده است، نتیجه می‌گیریم از اصحاب پیامبر است؛ زیرا بدون تردید زمان وفات رسول خدا بود، کسی از مردم مدینه کافر نماند و همگی مسلمان بودند.

ابو رافع از امام علی(ع)، أبی بن کعب، عبدالله بن مسعود، ابوموسی اشعری، ابوبکر، عمر، عثمان، زید بن ثابت، ابوهریره و حفصه[۱۷] روایت دارد، ولی روایات او از عمر و ابوهریره بیشتر است[۱۸]. وی دو سال در نماز جماعت عمر شرکت داشت[۱۹] و می‌گفت: عمر با من مزاح می‌کرد که صائغ، دروغگوترین مردم است؛ امروز را فردا می‌گوید![۲۰].[۲۱]

منابع

پانویس

  1. نقیع؛ ر.ک: نوری، ج۳، ص۵۰۳.
  2. ابن معین، ج۱، ص۱۸۹؛ عجلی، ج۲، ص۳۱۹؛ دولابی، ج۱، ص۳۸۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۰۳؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
  3. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
  4. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
  5. ج۳۰، ص۱۵.
  6. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.
  7. ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.
  8. عجلی، ج۲، ص۳۱۹ و ۴۰۱.
  9. دولابی، ج۱، ص۳۸۸.
  10. حاکم نیشابوری، ص۴۴.
  11. ابن حبان، ج۵، ص۵۸۲.
  12. مزی، ج۳۰، ص۱۵.
  13. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
  14. بازو حیوان؛ مغلطای، ج۲، ص۲۶۹.
  15. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.
  16. ابن حجر، ج۱، ص۲۴۱ و ۲۹۸.
  17. احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۲؛ مسلم، ج۲، ص۱۵۹؛ ابن ابی شیبه، ج۱، ص۴۵۸؛ مزی، ج۳۰، ص۱۵؛ ابن ابی حاتم، ج۳، ص۱۸۹ و ج۸، ص۴۸۹.
  18. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.
  19. ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.
  20. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴؛ به نقل مبارک بن اثیر در النهایه، ج۳، ص۱۰ عمر صواغون [زرگران را دروغگوترین مردم گفته؛ یعنی به ابورافع کنایه زده است.
  21. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابورافع صائغ»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۸۹.