هانی بن عروه مرادی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث هانی بن عروه مرادی است. "هانی بن عروه مرادی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

«وهب» فرزند «حباب»[۱] و به قولی فرزند عبدالله بن عمیر کلبی[۲] از قبیله بنی کلاب کوفه، جوانی زیبا روی، پرهیزکار و مؤمن و دلاوری نامدار بود.

مرحوم صدوق نقل می‌‌کند: وهب و مادرش[۳] نصرانی بودند که در مسیر راه امام حسین(ع) از مکه به کوفه، توسط آن حضرت، مسلمان شدند و با همسر و مادرش به همراه امام(ع) و یارانش به کربلا آمدند[۴].

وی در روز عاشورا ۲۵ سال داشت، موقعی که آتش جنگ شعله‌ور شد با اجازه امام(ع) و رهسپار میدان شد؛ پس از آنکه جنگ سختی نمود و تعدادی از سپاهیان عمرسعد را هلاک و یا مجروح کرد، نزد مادر و همسرش بازگشت و مقابل مادر ایستاد و گفت: آیا از من راضی شدی؟.

مادر گفت: «از تو راضی نمی‌شوم تا پیش روی امام حسین(ع) کشته شوی!».

همسرش که تاب کشته شدن شوهرش را نداشت، گفت: «به خدا سوگند مرا در ماتم خود اندوهناک نکن!».

سید بن طاووس نقل می‌‌کند: مادرش او را به جهاد در راه حسین(ع) تشویق کرد و گفت: پسر جانم، از تقاضای همسرت دوری کن و پیش روی فرزند دختر پیامبرت مقاتله کن تا به شفاعت جدش در روز قیامت نائل شوی.[۵]؛

وهب به میدان برگشت و به جنگ ادامه داد دوازده نفر سواره و بیست و چهار نفر پیاده نظام سپاه عمرسعد را به قتل رسانید سپس دشمن او را محاصره کرد و دستگیرش کردند و به نزد عمرسعد بردند، عمرسعد دستور داد سر او را از بدن جدا کردند و به میان لشکریان امام(ع) پرتاب نمودند. مادر وهب سر فرزندش را برداشت و بوسید بعد به جانب سپاه دشمن پرتاب کرد و سر به یکی از لشکریان عمرسعد اصابت کرد و او را به هلاکت رسانید. بعد مادر وهب چوب خیمه را کشید و به طرف دشمن حمله کرد و دو نفر از دشمن را به هلاکت رسانید. در این موقع امام حسین(ع) به مادر وهب فرمود: «ام وهب برگرد تو و پسرت با رسول خدایی، خداوند جهاد را از زنان برداشته است»[۶]

زن برگشت و چنین می‌‌گفت: «خدایا امیدم را نا امید مکن» امام(ع) به او فرمود: «خداوندامید تو را ای ام وهب قطع نخواهد کرد»[۷].

کنایه از این که تو به شفاعت پیامبر(ص) و پاداش مجاهدین و شهدای راه حق خواهی رسید.[۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. در الملهوف، ص۱۶۱، او را فرزند حباب.
  2. در بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۶، او را فرزند عبدالله آورده است.
  3. مادر وهب بن حباب غیر از ام وهب بنت عبد و همسر عبدالله بن عمیر است؛ زیرا ام وهب بنت عبد در کربلا شهید شد و اول زنی بود که در کربلا به شهادت رسید، اما مادر وهب بن حباب، در میدان نبرد به شهادت نرسید.
  4. امالی، صدوق، مجلس سیام؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۷ و نفس المهموم، ص۲۷۷.
  5. يَا بُنَيَّ اعْزُبْ عَنْ قَوْلِهَا وَ ارْجِعْ‏ فَقَاتِلْ‏ بَيْنَ‏ يَدَيِ‏ ابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ تَنَلْ شَفَاعَةَ جَدِّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ الملهوف، ص۱۶۱.
  6. ارْجِعِي‏ يَا أُمَ‏ وَهْبٍ‏ أَنْتِ‏ وَ ابْنُكِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَإِنَّ الْجِهَادَ مَرْفُوعٌ مِنَ النِّسَاءِ
  7. «لا یقطع الله رجاک یا أم وهب»؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۱۷ و نفس المهموم، ص۲۷۷.
  8. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۶۰۳-۶۰۴.