نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۰ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۴۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۰ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۴۲ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
فرق بین علم غیب فعلی و شأنی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
چه تفاوتی بین علم غیب بالفعل و بالقوه وجود دارد؟
فرق بین علم غیب دائمی و استعدادی چیست؟
آیا علم غیب بالفعل با علم غیب ارادی تفاوتی دارد؟
چه تفاوتی بین علم غیب دائمی و اختیاری میتواند وجود داشته باشد؟
«انبيا و اوليا ممكن است بالفعل بسيارى از اسرار غيب را ندانند، اما هنگامى كه اراده كنند خداوند به آنها تعليم میدهد، و البته اين اراده نيز با اذن و رضاى خدا انجام میگيرد.[۱]. در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم که یکی از یارانش سؤال کرد: آیا امام علم غیب میداند؟ "فرمود: نه، امام علم غیب را "ذاتاً" نمیداند، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم میدهد" [۲]»[۳]
«ائمه (ع) گاهی در پاسخ به پرسش از آگاهی آنان بر غیب می فرمودند: "هرگاه سفره علم برای ما گستره میشود، ما میدانیم و هرگاه گستره نشود، ما نمیدانیم. اسرار الهی به جبرئیل منتقل میشود و جبرئیل آنها را به محمد (ص) انتقال میدهد و محمد (ص) به هر کس که خدا بخواهد، منتقل میکند"[۴]»[۵].
«در اصول کافی، کتاب حجت، فصلی درباره علم امام آمده که عنوان آن این است: ائمه اطهار (ع) هر گاه بخواهند بدانند میدانند «إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا»[۶] معنای این روایات آن است که ائمه (ع) مقامی دارند که علم به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمیکنند که آن را بدانند»[۷].
«ائمه اطهار در بعض موارد علم به غیب را از خودشان نفی کردهاند لکن به قرینه روایات دیگری که علم غیب را اثبات میکند باید این احادیث را توجیه نمود و گفت: مقصود این بوده که بالذات و بالاستقلال به جهان غیب احاطه کامل ندارد، بلکه در علومشان احتیاج به افاضات پروردگار جهان دارند. با این وجه میتوان بین این دو دسته روایات جمع کرد. بهتر است نمونهای از آنها نقل شود تا مطلب روشن گردد:
ابن مغیره میگوید: من به اتفاق یحیی بن عبداللَّه بن حسین خدمت حضرت ابوالحسن(ع) بودیم، یحیی عرض کرد: فدایت شوم، مردم گمان میکنند شما علم به غیب دارید: سبحان اللَّه! ای یحیی دست خودت را بر من بگذار، به خدا سوگند! از این نسبت تمام موهای بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما غیب نمیدانیم. مطالبی که میگوییم از رسول خداست.
این قبیل اخبار دلالت میکند که امام به غیب مطلق و نامحدود احاطه ندارد و چنان نیست که بالذات و بالاستقلال همه چیز را بداند. لکن با این جهت هم منافات ندارد که در مواقع لازم و ضروری بتواند با جهان غیب ارتباط پیدا کند و حقایقی را دریافت نماید.
بنابراین، باید بگوییم که امام میتواند در موارد لازم و ضروری با جهان غیب تماس بگیرد و اطلاعات لازم را تحصیل کند. لکن چون علم او بالذات و بالاستقلال نیست و به غیب مطلق و نامحدود احاطه ندارد مانعی ندارد که از باب تأدب این گونه علوم را علم به غیب ننامید». [۸]
«خداوند، بالفعل از همه اسرار غیبی آگاه است و دیگران ممکن است بالفعل، بسیاری از اسرار غیبی را ندانند، و تنها در صورتی که خداوند اراده نماید، یا خودشان اراده کنند و اذن و رضای پروردگار همراه باشد، از علوم غیبی مطلع گردند. در این باره از امام صادق(ع) روایت شده است: "هنگامی که امام اراده می کند، چیزی را بداند، خدا به او تعلیم می دهد"»[۹].
۶. حجت الاسلام و المسلمین رفیعی؛
حجت الاسلام و المسلمین رفیعی، در مقاله «علم غیب ائمه» در اینباره گفته است:
«مرحوم کلینی در کافی چهار روایت آورده مبنی بر اینکه علم غیب پیامبر و ائمه (ع) از نوع علم ارادی انتخابی است یعنی علم غیب حضوری نیست. هرگاه امام بخواهد و اراده کند از مجهولی یا غیبی آگاه گردد خداوند او را آگاه می سازد. این آگاهی حتی اموری که در پاره ای روایات نفی شده مانند فی الارحام، خبر از زمان و مکان مرگ افراد و نزول باران را نیز شامل می شود. اگر آنها می خواستند به اذن الهی به همه این امور آگاه میشدند و از آن خبر میدادند گر چه در محورهایی مانند علم به وقوع قیامت هرگز وارد نشدند. امام صادق (ع) میفرمایند: «إِذَا أَراد الْإِمام أَن یعلَم شَیئاً علَّمه اللَّه ذَلك»[۱۰][۱۱].
۷. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر قدردان قراملکی، در کتاب «امامت» در اینباره گفته است:
«از بعضی روایات استنتاج میشود که ائمه اطهار بالفعل همه علوم را نمیدانند، بلکه وقتی بخواهند، خداوند آن را اعطا میکند، عمار ساباطی از امام صادق (ع) درباره علم غیب پرسید، حضرت فرمود: «لاَ وَلَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ»[۱۲]» [۱۳].
«خداوند به همه چیز آگاه است (علم فعلى) و هیچ چیز از او پنهان نمىماند. ولى انبیا و اولیا ممکن است بالفعل بسیارى از اسرار غیب را ندانند. اما اگر اراده کنند، خداوند آنان را آگاه مىنماید (علم شأنى و استعدادى). ازاینرو "کلینی" در کتاب کافى، بابى را با این عنوان نوشته است: «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا عُلِّمُوا»[۱۴] در حدیثى از امام صادق (ع) مىخوانیم: «عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ المَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله (ع) قَالَ إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ الله ذَلِك»[۱۵]»[۱۶].
«برخی از عالمان دینی بر این عقیده اند که علم غیب برای پیامبر و امامان شأنی است؛ یعنی، چنان نیست که همواره هر چیزی را بالفعل بدانند؛ بلکه اگر بخواهند از طریق غیبی بدانند، خواهند دانست و یا اگر خدا بخواهد، علم چیزی را در اختیار آنان خواهد گذاشت»[۱۷].
«یکی دیگر از تقسیمات علم، تقسیم آن به فعلی و شأنی است. از علم فعلی به حضوری و احاطی نیز تعبیر شده است. از علم شأنی به غیر حضوری، ارادی و بالقوه و اشائی یاد کردهاند. درباره علم امامان معصوم (ع) بحث است که آیا علم آنان فعلی و حضوری است یا ارادی و شأنی؟ دو نظریه است. بسیاری از دانشمندان و محققان، علم امام را فعلی دانستهاند و برخی هم، شأنی بودن آن را پذیرفتهاند»[۱۸].
«هر چند بر طبق روایات فراوان، امامان(ع) نسبت به حوادث گذشته، آینده و حال علم و آگاهى دارند؛[۱۹] اما از روایاتى دیگر استفاده مىشود که این علم به صورت بالفعل نیست بلکه شأنى است؛ یعنى، هرگاه اراده کنند و بخواهند که چیزى را بدانند، خداوند سبحان آنان را عالم و آگاه خواهد کرد: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»؛[۲۰] پس علم غیب امام شأنى است؛ نه فعلى»[۲۱].
↑اصول کافى، ج۱، «باب ان الائمه (ع) یعلمون علم ماکان و ما یکون ...» و بحارالانوار، ج۱۶، باب۱۴.
↑«هر گاه امام اراده کند که چیزى را بداند، خداوند او را آگاه خواهد کرد»؛ اصول کافى، ج۱، «باب ان الائمه اذا شاؤا ان یعلموا علموا» و بحارالانوار، ج۲۶، ص۵۶، ۱۱۶و۱۱۷.