سریه محمد بن مسلمه به ذی القصه
اين مدخل از زیرشاخههای بحث سریه است. "سریه محمد بن مسلمه به ذی القصه" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
سریه محمد بن مسلمه به ذی القصه در حدیث - سریه محمد بن مسلمه به ذی القصه در نهج البلاغه - سریه محمد بن مسلمه به ذی القصه در تاریخ اسلامی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سریه محمد بن مسلمه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
اعزام سپاه[۱]
- رسول خدا(ص) "محمد بن مسلمه" را همراه ده نفر[۲] در ربیعالثانی ششم هجری[۳] به سوی قبایل بَنی ثَعلَبه و بَنی عَوال، اعزام کرد. آنان در "ذِیالقَصّه"[۴] زندگی میکردند. محمد بن مسلمه با یارانش حرکت کرد و شب به سرزمین بَنیثَعلَبه و بَنیعَوال رسید و در آنجا توقف کرد[۵][۶].
شروع جنگ
- دشمن که از حرکت مسلمانان آگاه شده بود، به سراغ آنان آمد و در کمین ایشان نشست. تا زمانی که محمد بن مسلمه و یارانش به استراحت پرداختند و خوابیدند. افراد بنیثَعلَبة و بنیعَوال که تعداد آنان به صد نفر میرسید[۷]، آنان را محاصره کردند؛ اما مسلمانان تا زمانی که تیراندازی نشده بود، متوجه حضور آنان نشدند. محمد بن مسلمه که کمانش همراهش بود، از جای خود برخاست و به یاران خود فرمان داد تا سلاح خود را بردارند و آماده شوند. یاران او هم آماده شدند و تا ساعتی از شب به تیراندازی به یکدیگر مشغول بودند. پس از آن دشمنان با نیزه به مسلمانان حمله کردند و سه نفر از آنان را کشتند. یاران محمد بن مسلمه نیز دور او جمع شدند و یک نفر از دشمن را کشتند و دشمن با حمله مجدد، بقیه مسلمانان را نیز به شهادت رساندند. در این میان، محمد بن مسلمه هم زخمی شد و به زمین افتاد و چون پاشنههایش زخمی شده بود، قادر به حرکت نبود. دشمن نیز که تصور کرد او مرده است جامههای مسلمانان را از تن آنان درآوردند و رفتند[۸][۹].
بازگشت محمد بن مسلمه به مدینه
- پس از این ماجرا مردی بر کشتگان مسلمانان عبور کرد و با دیدن کشتگان مسلمانان ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۱۰] گفت. در این هنگام محمد بن مسلمه، صدای او را شنید و دانست که وی مسلمان است و برای آنکه به شخص بفهماند که زنده است تکانی به خود داد و حرکتی کرد. آن مرد متوجه او شد و محمد را با خود به مدینه برد[۱۱][۱۲].
اعزام ابوعُبَیده جَراح
- پس از آن، پیامبر(ص) "ابوعُبَیده جَراح" را با چهل نفر به محل کشتگان مسلمانان اعزام فرمود؛ اما ابوعُبَیده جَراح کسی را نیافت و چند شتری را که یافته بود به غنیمت گرفت و به مدینه آمد [۱۳].
- اسامی افرادی که در این سریه، همراه محمد بن مسلمه به سوی ذِیالقَصّه رفتند، عبارت بودند از: "ابونائله"، "حارِث بن أوس"، " ابوعیس بن جبر"، "نعمان بن عصر"، "مَحیّصَه بن مسعود"، "حُوَیصه"، "ابوبَرده بن نیار" و دو مرد از "مُزَینِه" و مردی از "غَطفان" که همگی کشته شدند[۱۴][۱۵].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دلیلی در مورد علت اعزام محمد بن مسلمه به این سریه، در کتب تاریخی ذکر نشده است.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۵و ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۵۴.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ آبی است که متعلق به «بَنی طُریف» بوده و در «أجإ» واقع شده است. در قول دیگری آمده است که این مکان در بیست و چهار میلی مدینه و در راه «رَبَذه» واقع شده است. یاقوت حموی، المعجم البلدان، ج۴، ص۳۶۶.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۵؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۵۴؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۱۴۲.
- ↑ اکبری، هادی، سریه محمد بن مسلمه به ذی القصه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۰۵.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۵.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۵.
- ↑ اکبری، هادی، سریه محمد بن مسلمه به ذی القصه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۰۵-۵۰۶.
- ↑ «ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۵؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۵۵؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۱۴۲.
- ↑ اکبری، هادی، سریه محمد بن مسلمه به ذی القصه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۰۶.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۵؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۵۵؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۱۴۲.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۱.
- ↑ اکبری، هادی، سریه محمد بن مسلمه به ذی القصه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۰۵.