حبشه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۱۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حبشه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

"حبشه" به معنای جماعتی است که از قبیله واحدی نیستند و از آنجا که ملت حبشه از قبیله واحدی نبودند، به آنها "احابیش" گفته‌اند[۱]. اهل حبشه، گروهی از حامیان یا کوشیان و یا سامیان بودند[۲] که به علت نزدیکی شبه جزیره عربستان به سواحل آفریقا، بین سال‌های هزار تا چهارصد پیش از میلاد، از جنوب جزیرة العرب به کناره‌های شرقی آفریقا مهاجرت کرده بودند[۳].

در آغاز قرن چهارم میلادی، در زمان حکومت عیزان (أزانا)، حبشیان به اوج قدرت خود رسیدند [۴]. در این زمان، حبشه از سیطره حکومت "یمن" بیرون آمد و "کتابت آفریقایی" را برای خود برگزید و در سال ۳۵۰ میلادی مسیحیّت، دین رسمی حبشه اعلام شد و بسیاری از مردم حبشه نیز به این آیین گرویدند[۵].

بعدها حبشه به سرزمینی وسیع در شاخ آفریقا و در سواحل غربی دریای سرخ اطلاق می‌شد که کشورهای امروزی اتیوپی، سومالی و جیبوتی را در بر می‌گرفت و هم‌اکنون حبشه کشوری است در آفریقا که با نام اتیوپی شهرت دارد[۶].

حبشه در زمان ظهور پیامبر(ص)

هنگام ظهور اسلام، حبشه یکی از ممالک بزرگ و قدرتمند جهان به شمار می‌آمد و سرزمین وسیعی را در برداشت. همزمان با بعثت رسول اکرم(ص)، پادشاه عادل و دادگستری به نام "اصحمه"، مشهور به نجاشی بر آن حاکم بود[۷].

در سال پنجم بعثت، در جریان هجرت مسلمانان به حبشه، این سرزمین، پذیرای مهاجران مسلمان بود. سرزمین حبشه به فرموده پیامبر(ص) سرزمین درستی و صداقت بود؛ چرا که در آنجا پادشاهی حکومت می‌کرد که در سایه حمایت او به کسی ظلم نمی‌شد[۸]؛ از این‌رو، عده‌ای از مسلمانان به این سرزمین پناه بردند و در حبشه در کمال آرامش بودند، دین آنان در امان بود و خدا را عبادت می‌کردند و آزاری نمی‌دیدند و ناسزایی نمی‌شنیدند[۹].

در سال ششم هجرت، در پی اعزام سفیران پیامبر(ص) به سرتاسر جهان، از جمله حبشه، نجاشی اصمعه، اظهار مسلمانی کرد و طی نامه‌ای این امر را به اطلاع حضرت رساند[۱۰].[۱۱]

حبشه در آخرالزمان

در روایات ملاحم و فتن خبر از شخصی داده شده است که از این کشور می‌‌باشد و خانه کعبه را خراب می‌‌نماید. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: بسیار به سوی طواف خانه کعبه بشتابید، زیرا می‌‌بینم روزی را که مردی با ساق‌های باریک، با بیل این خانه را ویران می‌‌نماید[۱۲]. رسول خدا(ص) فرمود: ذوالسویقتین از حبشه با گروهی می‌‌آید، او مردی است که پیش سرش مو ندارد و میان دندان‌هایش باز است. او بر بام کعبه می‌‌رود و با بیل و کلنگ سنگ‌های کعبه را یک یک از جا می‌‌کند و گنج‌هایی که در کعبه پنهان است خارج می‌‌کند و به تاراج می‌‌برد و کعبه را چنان ویران می‌‌کند که دیگر پس از آن بنا نشود. امیرالمؤمنین(ع) یکی از نشانه‌های آخرالزمان را ویران کردن کعبه می‌داند و می‌‌فرماید: گویا با چشم خود می‌‌بینم که مردی از حبشه بسیار نیرومند و شجاع، کلنگی به دست گرفته و خانه کعبه را ویران می‌‌کند و یک یک سنگ‌های آن را از جای می‌‌کند[۱۳].[۱۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۱۴۷.
  2. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۱.
  3. غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۲۲.
  4. غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۳۸.
  5. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۵۶.
  6. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۲۱۵؛ خالقیان، فضل‌الله، مقاله «حبش»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۸۰.
  7. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۲۸؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴۰۹.
  8. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۲۸.
  9. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۰.
  10. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۶۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۰۹؛ شیخ محمد بن جریر طبری، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۱۹.
  11. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، حبشه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۵.
  12. ملاحم: ص ۹۷ و ۹۸.
  13. بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۲۱۸.
  14. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۲۱۵.