نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۱۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۱۸ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
«پس از قلم، لوح محفوظ آفریده شده که محل تأثیر قلم است. قلم، آنچه از علم خدا را در خود به اجمال دارد، به تفصیل در لوح ایجاد میکند. لوح محفوظ یا ام الکتاب که قلم اعلا در آن مینویسد، از فراموشی و تبدیل و تغییر مصون و محفوظ است. برای دل، دو درب است: یک درب به سوی لوح محفوظ گشوده میشود و درب دوم، حواس پنجگانه است که به سوی عالم شهادت باز میشود.
فرق علم امام با علم حکما و علما، آن است که علم امام از لوح محفوظ به درون دل میآید و علم حکما و علما از طریق حواس از عالم شهادت اخذ میشود. [۱] در روایتی نقل شده هرگاه خداوند اراده کند که وحی بفرستد، لوح را به اسرافیل ارائه میدهد و او آن را به میکائیل و او به جبرئیل و وی به انبیا القا میکند[۲]»»[۳]
۹. آقای دکتر رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم آلبویه (پژوهشگر جامعة الزهراء)؛
«در روایت آمده است که لوح در نزد اسرافیل است، پس هرگاه خداوند اراده نماید وحی بفرستد، لوح به اسرائیل ارائه میشود، پس در آن مینگرد و آن را میخواند و سپس آن را به میکائیل القا میکند و او آن را به جبرئیل و وی به انبیا القا مینماید. از صفات هر یک از انبیا(ع) آن است که در حدّ مشترک میان عالم معقول و محسوس قرار دارد، پس او از خداوند اخذ میکند و از او تعلیم گیرد و آنگاه خلق را تعلیم میدهد و هدایتشان مینماید، پس او از خدا سؤال میکند و جواب میشنود و مردم از او سؤال میکنند و جواب میدهد و او واسطه میان دو طرف است. او از یک سو گوش و از سوی دیگر زبان است، پس برای قلب او دو در گشوده است؛ یک در برای مطالعه لوح است که به او علم یقینی و لدنی از عجایب گذشته و آینده و احوال قیامت و حشر و حساب و سرنوشت نهایی مردم در بهشت و در جهنم را میآموزد و این در برای کسی باز میشود که به عالم غیب توجه نماید و دائماً خدا را یاد کند. در دوم برای کسی باز میشود که به عالم غیب توجه نماید و دائماً خدا را یاد کند. در دوم برای مطالعه آثار حواس و اطلاع بر امور مهم مردم، جهت هدایت ایشان به خیر و بازداشتشان از شر است. این هر دو نیرو در پیامبر(ص) به حد کمال میرسد و لذا بهره وافری از وجود و از کمال از سوی خدا نصیب او میگردد و میتواند حق هر دو طرف را به گونه کامل ادا نماید و این کاملترین مراتب انسانی است.[۴]
شیخ صدوق میگوید: لوح و قلم دو فرشتهاند و کرسی ظرفی است که تمام آن چه خداوند آفریده از عرش و آسمانها و زمین را در بر میگیرد و در معنای دیگر، همان علم است، چنان که از امام صادق(ع) درباره معنای کرسی در آیه مبارکه ﴿﴿وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ﴾﴾[۵] پرسیدند و امام(ع) فرمود: منظور علم خداوند است.[۶].
شیخ مفید مینویسد: لوح همان کتاب خداوند متعال است که در آن، آن چه تا قیامت میباشد نوشته شده است و آیه ﴿﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾﴾[۷] نیز بر این معنا دلالت دارد، پس لوح ذکر است و قلم چیزی است که خداوند با آن نوشتههای لوح را ایجاد نمود و لوح را یک منبع قرارداد تا ملائکه، علم غیب و وحی را از آن دریابند، پس زمانی که خداوند اراده نماید تا ملائکه را بر غیب مطلع سازد و یا آنان را به سوی انبیا بفرستد، ایشان را از لوح مطع میسازد و کسانی که گفتهاند لوح و قلم دو فرشتهاند از سخن حق دور افتادهاند.[۸]
یادآوری این نکته لازم است که آنچه همه پیامبران دارا بودهاند پیامبر اکرم از آن آگاه بوده است، چنان که ابوبصیر میگوید امام صادق(ع) به من فرمود: ای ابا محمد، به راستی خدا به هیچ کدام از پیامبران چیزی نداد، جز آن که او را به محمد(ص) داده است، و فرمود خدا به محمد همه آنچه به انبیا عطا کرد داده است و نزد ماست همان صحفی که خدای عزوجل فرمود: ﴿﴿إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الأُولَى صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى﴾﴾[۹] وی عرض کرد: آیا اینها همان الواح است؟ حضرت فرمود: آری.[۱۰]
بنابر برخی روایات، امالکتاب همان لوح محفوظ است و در روایت آمده است که از امام کاظم(ع) سؤال شد آیا پیامبر(ص) وارث همه پیامبران(ع) است؟ حضرت فرمود: آری. سؤال شد: آیا از دوران آدم تا به خود آن حضرت؟ امام(ع) فرمود: خدا هیچ پیغمبری را مبعوث نکرده جز این که پیامبر(ص) از او اعلم است، سپس امام(ع) فرمود: ما وارث قرآنیم که در آن است آن چه کوهها را به گردش آورد و زمین را بشکافد و مردگان را به گفتار آورد و به راستی در کتاب خدا آیاتی است که هر چه به وسیله آن خواسته شود به اذن خدا تحقق یابد و خدا همه را در ام الکتاب برای ما مقرر داشته است. به راستی خدا میفرماید: ﴿﴿وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۱۱] و میفرماید: ﴿﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾﴾؛[۱۲] و ماییم که خدای عزوجل ما را برگزیده است و به ما ارث داده این کتابی را که در آن شرح و بیان هر چیزی است[۱۳]»[۱۴].
حق تعالی لوح محفوظ را از قلم اعلی آفرید که از آن قدرت گرفت و به أمر حق تعالی و اذن او، منشأ جمله افعال و آثار و جزئیّات گردید و صورتی روحانی و مجرّد از ترکیب، از هر حقیقتی از حقایق عالم در آن ایجاد شد و این ارواح در تکوین جمیع مراتب خلقت مؤثرند و در تمام عوالم، تدبیر می نمایند، (1) و (2) برخی گفته اند: ام الکتاب مراتبی دارد و مرتبه چهارم آن، ام الکتاب مبین می باشد که همان لوح محفوظ است که نفس کلی و منشأ و معدن نفوس و کتاب های آسمانی است. (3) لوح محفوظ (یا ام الکتاب) که قلم اعلی در آن می نویسد (4) لوحی است که از فراموشی و تبدیل و تغییر، مصون و محفوظ است و در آیات بسیاری بدان اشاره شده، مانند آیه شریفه «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِیدٌ * فِی لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ» (5)؛ بلکه این قرآنی ارجمند است که در لوح محفوظی ثبت است. و آیه شریفه «وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْكِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَكِیمٌ»؛ (6) قرآن در لوح محفوظ نزد ما بلند مرتبه و حکیم است. و آیه شریفه «وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ»؛ (7) و لوح محفوظ نزد اوست. بعد از لوح محفوظ، عرش و کرسی و آسمان ها و زمین و آنچه میان آن هاست تعیّن یافته است. (8)
دل انسان مستعد است که حقایق لوح محفوظ در آن متجلی شود، اما مانع آن حجاب هایی است که چون پرده ای میان دل و لوح محفوظ (که تمام آنچه باری تعالی تا روز قیامت حکم رانده در آن منقوش است) فرو افتاده است. تجلی حقایق علم ها از لوح در دل (و این که برخی از آنچه در لوح محفوظ نوشته است در دل پیدا آید) مانند تصویری است که از یک آینه در آینه دیگر (که مقابل آن است) می افتد و این تجلی، گاهی در حال خواب است که به واسطه آن، آنچه در آینده خواهد بود ظاهر شود و گاهی در بیداری است که چیزی از علم های غریب از پس پرده غیب در دل بدرخشد، و رفع تمام حجاب، زمان مرگ است. علم ها در دل به واسطه فرشتگان حاصل شود و این آیه شریفه به این مطلب اشاره دارد: «وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن یُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء»؛ (9) باری تعالی با هیچ بشری سخن نگوید مگر بدان چه در دل او القا فرماید، یا از پس حجابی به سمع او رساند، یا فرشته ای را بر وی فرستد تا آن چه خواهد با وی بگوید.
↑« و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است»؛ سوره نمل، آیه۷۵.
↑«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند»؛ سوره فاطر، آیه۳۲.