رابطه قلم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
رابطه قلم با علم غیب معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

رابطه قلم با علم غیب معصوم چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

تحریری

آیت‌الله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوه‌های لاهوتی» در این باره گفته است:

«در روایات ائمه (ع) از حقیقت قلم و لوح محفوظ پرده برداشته که آنها امور مادی نیستند بلکه برای بیان حقیقتشان، از آن دو به صورت فرشته تعبیر فرموده‌اند: راوی از امام باقر (ع) سؤال می‌کند: از "ن" در سوره قلم، ﴿ن وَ القَلَم حضرت فرمود: آن نهری است در بهشت که خداوند عزوجل به او فرمود: جامد شو پس مداد گشت سپس به قلم فرمود: بنویس، قلم در لوح محفوظ آن‌چه بود و موجود می‌شود تا روز قیامت را ثبت کرد پس مداد، مدادی است از نور و قلم، قلمی است از نور و لوح، لوحی است از نور. راوی گوید: عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، امر لوح و قلم و مداد را بیشتر بیان فرمایید. و به من یاد دهید از آن‌چه خداوند به شما تعلیم فرموده است، حضرت فرمود: ... نون فرشته‌ای است که به قلم می‌رساند و آن نیز فرشته است و قلم به لوح که فرشته است می‌رساند و لوح به اسرافیل و اسرافیل به میکائیل و میکائیل به جبرئیل و جبرئیل به انبیاء و رسولان می‌رسانند. در این روایت و دیگر روایات، سلسله مراتب افاضه فیض از حق تعالی با کنایه بیان شده است زیرا اول می‌فرماید: ن، نهری است در بهشت و سپس می‌فرماید: نور است و نیز می‌فرماید: فرشته است، معلوم می‌شود که خداوند متعال حقایق وجودیه این عالم را قبل از آن، در عالم دیگر به‌طور بسیط ایجاد فرموده است و سپس آنها را تنزل داده تا به عالم ماده که عالم محو و اثبات است رسیده و ائمه (ع) نیز با این‌که در این عالم هستند [۱] احاطه علمی حضوری به آن عوالم پیدا می‌کنند، چنان‌که انبیاء (ع) به حسب ظرفیت وجودی خود به گوشه‌ای از آن احاطه پیدا می‌کنند»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی نویسنده کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در پاسخ به این پرسش گفته است: «برپایه روایات قلم مخلوقی است که خدای متعال به او دستور داد حوادث را بر لوح محفوظ بنویسد»[۳].
۲. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه.
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آل‌بویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در این‌باره گفته‌‌اند:

«قلم با ماهیت خاص خود یکی از مخازن علم الهی است و امام (ع) در مراحل سیر کمالی خود به این جایگاه دست می‌یابد و از علوم آن به گونه علم حضوری بهره می‌گیرد؛ به بیان دیگر، به مقام قلم نایل می‌شود و با آن عینیت می‌یابد و وظایف آن بدو سپرده می‌شود و یا هم ردیف آن می‌شود و همان را می‌کند که قلم انجام می‌دهد.

قلم و مراتب آن: میان احدیّت ذات و واحدیّت او برزخیّت اول است که برزخیّت اکبر نام دارد و میان علم الهی و وجود ممکنات، برزخیت دوم است و آن برزخیت اول، منشأ این برزخیت دوم می‌باشد و برزخیت دوم، منشأ عقل اول یا روح اعظم که منشأ ارواح است یا قلم اعلی است[۴]. قلم، اولین مخلوقی است که از صفت قدرت خداوند آفریده شده است[۵]. و محلی برای نفوذ اقتدار الهی است[۶]. قلم همان عقل اول است و از این روی قلم نامیده شده است که قلم نسبتی با دست دارد و دست، سنبل قدرت است و اصلی‌ترین صفت عقل اول، قدرت است. عقل اول یا قلم، نخستین سبب از اسباب ایجاد وجود امکانی است. پس از قلم و در مرتبه‌ای پایین‌تر، لوح محفوظ[۷]. آفریده شده است که محل تأثیر قلم می‌باشد و قلم آزاد است و لوح محفوظ، محکوم آن می‌باشد. قلم آنچه از علم خدا به مخلوقاتش را در خود به اجمال دارد، به تفصیل در لوح ایجاد می‌کند و نقش می‌دهد، پس آنچه به تفصیل در لوح محفوظ قرار دارد، مظهر و تنزل یافته آن چیزی است که به اجمال در قلم موجود است. بعد از لوح، عرش و پس از آن کرسی و بعد از این‌ها دیگر افلاک یکی پس از دیگری قرار دارند که هر یک مظهر و تنزل یافته دیگری است. انسان می‌تواند سلوک نموده و به تدریج به تمام این مقامات عالی بالا رفته و سرانجام با عقل اول اتحاد پیدا کرده و سپس از آن هم درگذرد و به آن برزخیتی که از جمله صفات آن وحدانیت است که مرتبه پایین احدیت می‌باشد اتصال یابد و این رازی است که آیه شریفه ﴿وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ[۸]. و کارها تماماً به او بازگشت دارد، اشاره می‌نماید[۹].

علم به قلم، مستلزم علم به دیگر معلولات: اسمای الهی عین مسمی یعنی ذات الهی هستند و ذات الهی میان تمام اسما مشترک است و این اسما موجودات عینی خارجی نیستند و مطلقا داخل وجود نمی‌باشند، ولی هر چه وجود خارجی دارد، اثر و حکم آنهاست. اولین اثر این اسما، حقیقت قلم اعلی است. ذات الهی این قلم را علت تامه حقیقت لوح محفوظ قرار داده است که در مرتبه دوم ظاهر می‌شود و علم به علت تامه مستلزم علم به معلول است[۱۰]. هم‌چنین ذات الهی، این دو را علت تامه معلول سوم قرار داده است و علم به آنها مستلزم علم به وی باشد و این امر هم‌چنان استمرار می‌یابد تا تمام مخلوقات خلق گردند. در هر مرحله، حقایق ممکنات، صورت‌هایی از اسما و صفات ذات الهی می‌باشند و علم به آنها علم به اسما و صفات است، چرا که همه ممکنات، اثر ذات می‌باشند و هر اثری صورتی از مؤثر خود را ارائه می‌دهد، هم‌چنان که هر مرحله از خلقت، اثر مرحله قبل می‌باشد و صورت‌هایی از آن را ارائه می‌دهد و البته علم به مرحله بالاتر، علم به مرحله پایین را در بر دارد، چرا که هر معلولی هر چه از کمال دارد را از علت خود می‌گیرد و علم به علت، علم به معلول را بی‌کم و کاست در بر دارد؛ ازاین‌رو، مراحل بالاتر به طور کامل به مراحل پایین‌تر احاطه دارند، هم‌چنان که خداوند به تمام خلقت احاطه دارد: ﴿أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ [۱۱]؛ ﴿وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [۱۲]، اما مراحل بالاتر گرچه تمام کمالات خود را به گونه تنزل یافته و رقیق شده به معلولات خود که مراحل پایین‌تر می‌باشند ارائه کرده‌اند، اما برای آنها در حکم غیب می‌باشند. مراحل بالاتر به صفت وحدانیت الهی نزدیک‌تر و از کثرت دورتر و از احکام و آثار ممکنات منزه‌ترند، ولی کثرتی که در آنها مخفی‌تر و مجمل‌تر است، در مراحل پایین‌تر آشکارتر و مفصل‌تر می‌گردد، چنان‌که کثرتی نسبی که در وجود قلم اعلی، مخفی و متعقّل بود، در لوح محفوظ مفصّل شده است و هم‌چنین هر حکمی که در عرش مجمل بود، در کرسی به طور نسبی مفصّل گشت. از آن جمله، امر الهی در عرش که آیینه حکم و اثر وحدانی قلم اعلی است. در کرسی، به امر و نهی منقسم گشت که امر، مظهر حکم وحدت در عین کثرت است و نهی، مظهر حکم کثرت با رجوع به وحدت نسبی خود است، پس کرسی، آیینه احکام و آثار تکثر یافته لوح محفوظ است. این کثرت در مراحل بعدی بیشتر می‌گردد[۱۳]. خداوند برای تمام مراتب دیگر، غیب محض و باطن محض می‌باشد یعنی احاطه به شناخت حق تعالی محال است[۱۴]. و البته غیب بودن او برای درجات پایین‌تر بیشتر و ظهورش کمتر است و لذا ظهورش در مرتبه عقل اول که قلم است بیشتر از ظهورش در مرتبه لوح، و ظهورش در مرتبه ارواحی که تحت لوح‌اند یعنی از آن جهت که فقط ارواح مجردند، بیشتر از ظهورش در عالم مثال مطلق با پنهانی‌های مثالی است، و ظهورش در عالم مثال مطلق، بیشتر از ظهورش در عالم شهادت است[۱۵]. ظهور هر یک از عوالم برای عوالم پایین‌تر به همین گونه است، اما نفس انسانی به گونه‌ای آفریده شده است که تحمل همه این مراتب را دارد و می‌تواند حقیقت لوح محفوظ را دریابد و همان کاری را نماید که او می‌کند و سپس مظهر روح اعظم یعنی قلم اعلی شود و تمام علم وی به خود و به خدا را دریابد و سپس از آن نیز بالاتر رود و به علومی دست یابد که قلم اعلی به آن دسترسی ندارد[۱۶]. وساطت قلم یا عقل اول[۱۷]. در فیض الهی: قلم یا عقل اول و صادر نخست که نور تنزل یافته از عالم احدیت است، واسطه در رسیدن فیض به دیگر عوالم می‌باشد و آنچه به وسیله آن بر صفحه عقول و نفوس افاضه می‌شود از سنخ نور، و کاتب آن نورالانوار است:[۱۸][۱۹]. و پیامبر اکرم (ص) در اول بعثت هنگامی که آیه شريفه ﴿اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ [۲۰] بر وی فرود آمد، قلم عقل اول بر وی منکشف شد[۲۱]. بعد از قلم یا عقل اول که اولین مرحله از تعیّن علم الهی است، نفس کلیّه است که نفوس ناطقه از او به وجود آمدند و بعد از آن، طبیعت است که به واسطه او فعل و انفعال در اشیا ظهور یافت. بعد از آن، هیولای حسّیه و بعد از آن عرش کریم و بعد از آن کرسی و بعد از آن عناصر آسمان‌ها و زمین و بعد از آن موالید ثلاث است و همه این حقایق، درجات الهیه و مراتب رحمانیه است. نفس کلی بر همه این درجات و مراتب مقدم است و این نفس کلی وقتی به مرتبه حسی تنزل می‌یابد، روح محمدی که مظهر رحمانی است حاصل می‌شود که رحمت او شامل همه عالمیان است، هم‌چنان که آیه شریفه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ [۲۲] دلالت دارد[۲۳]»[۲۴].

پرسش‌های وابسته

  1. منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  2. رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  3. رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  4. رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  5. رابطه کشف یا شهود با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  6. رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  7. رابطه ام الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  8. رابطه کتاب اعمال با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  9. رابطه علم‌الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  10. رابطه عرش با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. رابطه ارتباط با فرشته با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. آیا برهان می‌تواند راه آگاهی به غیب باشد؟ (پرسش)
  17. علم غیب امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
  18. آیا معصومان کتابی داشتند که نام‌های پادشاهان یا شیعیان یا اهل بهشت و جهنم در آن ذکر شده است؟ (پرسش)
  19. آیا تعلیم اسماء با علم غیب پیامبر ارتباط دارد؟ (پرسش)
  20. آیا علم غیب با خاتمیت منافات دارد؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۶۸، روایت ۱، ۵ و ۹.
  2. جلوه‌های لاهوتی، ج۱، ص۱۳۶.
  3. مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  4. فرغانی، مشرف الدراری، ص۶۵۸.
  5. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که اولین آفریده الهی، نور من است: «أَوَّلُ‏ مَا خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ نُورِي‏». این نور، ارواح جمیع انبیا و اولیا را به جمع احدی در بر دارد و این در مرتبه عقل اول است، سپس ارواح در مرتبه لوح محفوظ تعیّن پیدا کردند و متمیز شدند تا در عالم عنصری یکی پس از دیگری به انوار مختصه خود طلوع کردند؛ حسن‌زاده آملی، ممد الهمم، ص۶۷۳.
  6. قلم اعلی از احکام کثرت و امکان منزه است و تنها در نفس خودش ممکن است و به اعتبار وجهی که به سوی پروردگارش دارد، واجب است.
  7. چهار نوع لوح وجود دارد: الف) لوح قضایی که بر لوح محو و اثبات پیشی دارد و آن را لوح عقل اول هم می‌گویند؛ ب) لوح قدری که عبارت از لوح نفس ناطقه کلیه است که در آن کلیات لوح اول به طور تفصیل آمده و به اسباب آنها تعلق می‌گیرد و آن لوح محفوظ نامیده می‌شود؛ ج) لوح نفس جزئی که در آن هرچه که در این عالم است (شکل و هیئت و مقدارش) نقش بسته است و به منزله خیال عالم است، همچنان که اولین لوح، به منزله روح عالم و دومین لوح، به منزله قلب عالم است؛ د) لوح هیولی، که پذیرای صورت‌ها در عالم شهادت است؛ خواجوی، ترجمه فکوک قونوی، ص۱۰۲.
  8. سوره هود، آیه۱۲۳
  9. قونوی، فکوک، ص۴۵-۶۵.
  10. قلم اعلی، حقیقت تمام اشیا از ملائکه گرفته تا انسان و دیگر موجودات هستی را به گونه جمع و اجمال در بردارد و این جمع و اجمال را تفرقه و تفصیلی است که آن را لوح محفوظ می‌نامند و دربرگیرنده عرش و کرسی و جمیع صور مثالی است.
  11. سوره فصلت، آیه:۵۴.
  12. سوره انعام، آیه:۱۰۱.
  13. قونوی، فانکوک، ص۵۹.
  14. علت محال بودن احاطه به شناخت حق تعالی، عدم مناسبت میان نامتناهی و متناهی است، برای این‌که هر چه دارای قوه و پایان پذیر باشد، حقیقتش مقید است و داخل در مرتبه عددی است و از مطلق وجود و علم جز امر متعیّن متناهی را نمی‌پذیرد.
  15. خواجوی، ترجمه نفحات إلهیه قونوی، ص۱۵۰- ۱۷۰.
  16. فرغانی، مشارق الدراری، ص۵۵۹.
  17. قلم همان عقل اول است و ازاین‌روی قلم نامیده شده است که قلم نسبتی با دست دارد و دست، سنبل قدرت است و از اصلی‌ترین اوصاف عقل اول صفت قدرت است، زیرا عقل اول، نخستین سبب از اسباب ایجاد وجود امکانی است و تدبیر کل خلقت را در دست دارد.
  18. ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ سوره نور، آیه: ۳۵.
  19. قونوی، نفحات الهیه، ص۱۹۵.
  20. بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است.همان که با قلم آموزش داد.به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت؛ سوره علق، آیه: ۳ - ۵.
  21. امام خمینی، مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة، ص۱۴۰.
  22. و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۷.
  23. خوارزمی، شرح فصوص، ج۲، ص۷۹۹.
  24. علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی)، ص ۸۵ - ۹۰