رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم (ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
امام خمینی در کتاب «چهل حدیث» در اینباره گفته است:
«برای انبیا و اوصیا (ع)، مقام شامخی است از روحانیت که آن را "روح القدس" گویند. و به آن مقام احاطه علمی قیومی دارند به جمیع ذرات کائنات. و در آن روح، غفلت و نوم و سهو و نسیان و سایر حوادث امکانیه و تجددات و نقایص ملکیه نیست، بلکه از عالم غیب مجرد و جبروت اعظم است»[۱]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در «وبگاه رسمی خود» در اینباره گفته است:
«واژه روح القدس چهار بار در قرآن مجید آمده که گاه درباره حضرت عیسی (ع) و گاه درباره پیامبر اسلام (ص) است. در مورد حضرت مسیح (ع) میفرماید: ﴿وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ﴾[۲] در مورد سخن گفتن عیسی (ع) در گهواره، میفرماید: ﴿إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً﴾[۳] و درباره پیامبر اسلام (ص) میخوانیم: ﴿قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ﴾[۴] مفسّران برای روح القدس عمدتاً دو تفسیر ذکر کردهاند: یکی فرشته وحی جبرییل، و دیگری نیروی مرموز غیبی خاصّی که با انبیا بوده است. آیه مربوط به پیامبر اسلام (ص) با معنای اول تناسب دارد ولی آیات مربوط به حضرت مسیح (ع) متناسب با معنای دوم است و همان بود که مسیح را تأیید میکرد تا در گهواره سخن بگوید و یا مردگان را زنده نماید. این روح مقدّس و پاک منبع الهام بخش بزرگی برای انبیا بوده و حتّی از بعضی از تعبیرات احادیث استفاده میشود که روح القدس با افراد با ایمان طبق سلسله مراتب ایمانی نیز همراه است، و همان است که گویندگان متعهّد و شاعران با ایمان را در گفتن و سرودن نثر و نظمهای بلیغ تأیید مینموده و مؤمنان راسخ را در تصمیمگیریهای مهم تقویت میکرده است. از روایات فراوانی بر میآید که روح القدس حقیقتی بوده است در انبیا و ائمه معصومین (ع) که با آن حقایق بسیاری را درک میکردهاند؛ از جمله در روایات متعددی آمده است که امامان معصوم (ع) به هنگام قضاوت و داوری از روح القدس مدد میگرفتند.
|
۲. آیتالله حسینی میلانی؛ |
---|
آیتالله سید محمد هادی حسینی میلانی در کتاب «دیدگاههای علمی» در اینباره گفتهاست:
«به تعلیم خداوند متعال حضرت ختمی مرتبت و ائمه هدی (ع) دارای "علم ما کان و علم ما هو کائن الی یوم القیامه" هستند و نیز خداوند متعال تنزیل و تأویل آنچه به او وحی فرموده که تمام عالم اکبر و کتاب آفاقی و انفسی منطوی در اوست تعلیم فرموده و از آن حضرت ببه اوصیاء (ع) رسیده و مراد از علم غیبی که در آیات مقدّسه از غیر حق تعالی سلب شده و نیز بر حسب بعض روایات از ائمه (ع) سلب شده علم ذاتی است که اختصاص به ذات مقدّس ربوبی دارد و علوم سایر موجودات به اعطاء او تعالی و تقدّس میباشد. "و قال أیضاً بعد ما سئل عنه": آیا پیغمبر (ص) و ائمه (ع) عالم بعلم غیب و علم"ما کان و ما یکون" میباشند یا نه؟ و آیا کسی میتواند حدود و مقدار علم آنان را بداند یا بفهمد و بگوید که فلان مقدار میدانستند و فلان مقدار نمیدانستند؟ بهموجب آیات و روایات خداوند علم غیب را به پیغمبر (ص) ما اعطا فرموده و آن حضرت هم به اوصیاء (ص) خود تعلیم داده و علاوه ائمه (ع) میتوانند بهموجب روایات کثیره از خداوند الهام بگیرند بهوسیله روح که در شب قدر نازل میگردد، و گاهی امام (ع) او را نمیبیند ولی سخن او را میشنود و الهام میگیرد که یکی از فرقهائیکه در بعض روایات است اینست که بین امام (ع) و پیغمبر (ص) همین فرق است که پیغمبر (ص) ملک را میبیند و صدای او را میشنود ولی امام (ع) فقط صدای او را میشنود، البته کسی را نمیرسد که اندازه و مقدار علم آن حضرت و امامان (ع) را تعیین کند»[۷].
|
۳. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
آیتالله مصباح یزدی، در بیاناتی با عنوان «قدر شب قدر را بدانيم» در اینباره گفته است:
«در اینجا این سؤال مطرح میشود اکنون که دیگر نزول قرآنی وجود ندارد که ملائکه بر پیغمبر نازل شوند، پس در شب قدر ملائکه برای چه کاری و بر چه کسی نازل میشوند؟ در اصول کافی در باب حجت، روایتی از امام معصوم (ع) آمده است که خطاب به شخصی فرمودند: "برای اثبات ولایت ما برای مخالفین، با سوره قدر احتجاج کنید. چرا که یکی از دلایل لزوم امام بعد از پیغمبر اکرم (ص) این سوره است"؛ این شخص با تعجب میگوید در این سوره از امامت و ولایت سخنی گفته نشده است. پس چگونه میتوان از این سوره برای اثبات مسئله امامت احتجاج نمود؟ حضرت فرمودند: از مخالفان بپرسید در شب قدر ملائکه بر چه کسی نازل میشوند؟ آیا تاکنون کسی ادعا کرده است که در شب قدر، ملائکه بر او نازل شده باشند؟ هیچ کس نمیتواند ادعا کند که نزول ملائکه را در شب قدر درک کرده است. تاکنون نیز کسی در این باره مدعی نشده است. قرآن نیز میگوید ﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ﴾؛ فرشتگان با روح در شب قدر نازل میشوند. بنابراین حتماً باید پس از پیغمبر (ص) کسی وجود داشته باشد تا ملائکه بر او نازل شوند. او کسی جز حجت خدا و امام زمان (ع) نخواهد بود. وقتی ملائکه بر امام زمان نازل میشوند، چه کاری خواهند کرد؟ قرآن میفرماید: ﴿سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾؛ از شب تا صبح، فرشتگان فوج فوج به خدمت امام عصر (ع) رسیده و به ایشان عرض سلام میگویند. برای ملائکه توفیق و شرافتی است که در شب قدر اجازه یابند تا به خدمت امام عصر (ع) رسیده و به ایشان ادای احترام کنند. اما نکته دوم که در روایات شیعه از حد خبر واحد فراتر است، آن است که ملائکه نازل میشوند تا مقدرات سال را بر امام عصر (ع) عرضه نمایند. به ویژه در شب بیست و سوم که مقدرات عالم به امضاء رسیده و قطعی شده است را به حضور امام عصر (ع) ارائه داده و ایشان از تمام مقدرات امت تا پایان سال بعد و شب قدر دیگر، آگاه میشوند. پس از ﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ﴾؛ حضرت سجاد (ع) در دعا میفرمایند "سَلامٌ دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ"؛ حضرت در این فراز آیه ﴿سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾؛ را تفسیر میکنند. یعنی برکت این شب همچنان تا طلوع فجر دوام دارد. پس از آن میفرمایند: "عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ"؛ بر کسی که خدا میخواهد نازل میشوند تا مقدرات الهی را بر او ارائه دهند. در "عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ "؛ امام سجاد (ع) با صراحت نمیگویند که بر چه کسی نازل میشوند، اما با کنایه میفرمایند کسی وجود دارد که خدا میداند، فرشتگان باید بر او نازل شوند. با توجه به اینکه امام سجاد (ع) امام چهارم بودهاند اگر خود یا یکی از امامان گذشته را معرفی مینمودند دیگر بر کسانی که فرشتگان بر آنان، پس از امام چهارم نازل میشدند، دلالت نمیکرد. با این کنایه فرمودهاند که هر سال کسی وجود دارد که خدا میخواهد تا ملائکه بر او نازل شوند. این فراز بر وجود امام و حجت خدا اشاره دارد. اما فرشتگان چه چیزی را برای امام (ع) میآورند "بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ"؛ فرشتگان و روح نازل شده و به همراه خود قضاء محکم و مقدرات حتمی را ارائه میدهند. قضاء محکم به مقدراتی گفته میشود که از مرحله تقدیر گذشته، به قضاء رسیده و از قضاء به امضاء رسیده و محکم شده است. به گونهای که دیگر قابل تغییر نیست. (...) پس از ویژگیهای مهم شب قدر این است که مقدرات سال بر امام زمان (ع) عرضه شده و ایشان آنها را امضاء میفرماید»[۸].
|
۴. آیتالله تحریری؛ |
---|
آیتالله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوههای لاهوتی» در این باره گفته است:
«روح القدس: مرتبه عالیتر و بالاتر از روح الايمان است که انبیا و اولیا (ع) همواره در تأیید و همراهی آن هستند و با آن ارتباط ویژهای را با حق تعالی برقرار کرده و حقایق غیبی را اخذ میکنند. و لازمهاش پرده برداشتن از حقایق غیبی برای آنهاست. ویژگی روح القدس و تفاوت آن با روح الايمان را امام صادق (ع) چنین بیان فرمود: «رُوحُ الْإِيمَانِ يُلاَزِمُ الْجَسَدَ مَا لَمْ يَعْمَلْ بِكَبِيرَةٍ فَإِذَا عَمِلَ بِكَبِيرَةٍ فَارَقَهُ الرُّوحُ وَ رُوحُ القُدُسِ مَنْ سَكَنَ فِيهِ فَإِنَّهُ لاَ يَعْمَلُ بِكَبِيرَةٍ أَبَداً»[۹]: روح ایمان تا هنگامی که گناه کبیره انجام ندهد با بدن ملازم است و زمانی که گناه کبیرهای انجام داد، از بدن مفارقت "غيبت" میکند و کسی که روح القدس در او قرار گیرد هرگز گناه کبیره انجام نمیدهد. و در روایت دیگری امام باقر (ع) پس از برشمردن این ارواح برای انبیا و اوصیا: روح القدس و روح الايمان و روح الحياة و روح القوّه و روح الشهوة، فرمود: «إِنَّ هَذِهِ الْأَرْوَاحَ يُصِيبُهُ الْحَدَثَانِ إِلاَّ أَنَّ رُوحَ القُدُسِ لاَ يَلْهُوا وَ لاَ يَلْعَب»[۱۰]: بر این روحها دگرگونی عارض میشود جز روح القدس که سرگرم نشده و بازی نمیکند. حقیقت این تعالی روحی برای پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) بوده است و به فرموده امام صادق (ع)، حضرت آنچه را در شرق و غرب و خشکی و دریای زمین است میبیند،[۱۱] و همچنین هر وقت بخواهد حکمی از احکام الهی را بداند، میداند اگر چه فرشته وحی نازل نشود، زیرا نسبت به على (ع) هنگامی که رسول خدا (ص) او را به یمن فرستاد تا بین آنان حکم کند، بر هیچ قضیهای برخورد نمیکرد مگر اینکه به حکم خدا و رسولش حکم میکرد با اینکه در آن زمان تمامی قرآن نازل نشده بود، و پس از حکم آن حضرت، آن حکم ظاهر میشد. امام صادق (ع) نیز میفرماید: روح القدس آن حکم را به آن حضرت القا میکرد.[۱۲] امام صادق (ع) نیز میفرماید: «فَإِذَا قُبِضَ النَّبِيُّ (ص) انْتَقَلَ رُوحُ القُدُسِ فَصَارَ إِلَى الْامامِ»[۱۳]: پس هنگامی که نبی اکرم (ص) رحلت فرمود، روح القدس به امام منتقل گردید. یعنی پس از آن حضرت به ائمه (ع) اختصاص پیدا کرد به گونهای که همواره از تأييد این روح عظیم برخوردار بودهاند، چنانکه از آن حضرت سؤال شد: آیا ممکن است درباره چیزی از شما سؤال کنند که جواب آن نزد شما نباشد؟ حضرت فرمود: «رُبَّمَا كَانَ ذَلِكَ، قَالَ: قُلْتُ: كَيْفَ تَصْنَعُونَ؟ قَالَ: تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ القُدُسِ»[۱۴]: گاهی این چنین میشود، راوی میگوید: عرض کردم، شما چه کار میکنید؟ حضرت فرمود: روح القدس آن را به ما القا میکند. بنابراینکه روح القدس بُعد خاصی از حقیقت وجودی ایشان باشد، شاید معنای این احادیث این باشد که ایشان به سبب زندگی عادی نمیخواهند همواره از روح القدس و آن بُعد عالی روحشان استفاده کنند و هنگامی که لازم باشد به آن اشراف پیدا کنند، آن را به کار گرفته و از آن استفاده میکنند، و این حقیقت مشترک است بین ایشان و رسول خدا (ص)» [۱۵]. |
۵. آیتالله حسینی طهرانی؛ |
---|
آیتالله سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب «امامشناسی» در اینباره گفته است:
«طبق فلسفه و نظریّه اسلام، علومی که برای بشر حاصل میشود به واسطه ملائکه علم تحقّق میپذیرد و هر کس هر علمی داشته باشد از راه مَلَکِ علم به او افاضه میشود تا برسد به علم کّلی حضرت حقّ که توسط جبرائیل و روح، داده میشود»[۱۶].
|
۶. آیتالله میرباقری؛ |
---|
آیتالله سید محمد مهدی میرباقری در بیاناتی با عنوان «حقیقت علم امیرالمؤمنین» در اینباره گفته است:
«ابوذر نقل می کند که: «من و امیرالمؤمنین (ع) به بیابانی میرفتیم، در این وادی دیدم که مثل سیل مورچه جاریست، از کثرت مورچهها تعجب کردم و گفتم:«اللَّهُ أَكْبَرُ جَلَّ مُحْصِيه» عجب خدای با عظمتی، چقدر این خدا با جلالت و بزرگ است خداوندی که تعداد این مورچهها از دستش بیرون نمیرود و رزق همه را میدهد. حضرت علی (ع) فرمودند: «لَا تَقُلْ ذَلِكَ يَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَكِنْ قُلْ جَلَّ بَارِيه»، اگر میخواهی از عظمت خدا بگویی بگو عجب خدایی که این همه موجود را خلق کرده است چراکه شمارش این مورچهها را من هم میدانم و نر و ماده آن را میشناسم» انسان نباید دنبال استاد بگردد زیرا استاد هست ولی شاگرد نیست! امیرالمؤمنین (ع) فقط سلمان را داشت که تازه نتوانست همه علوم را به او هم بگوید چرا که در روایات داریم که ائمه (ع) گفتهاند علم ما آنقدر سنگین است که حتی انبیاء (ع) هم نمیتوانند آن را تحمل کنند. فرمود اگر آن علمی را که به سلمان گفتیم ابوذر بداند نمیتواند تحمل کند «وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَه»[۱۷] بنابراین علم امیرالمؤمنین (ع) که یکی از خصوصیات ایشان است موجب آگاهی ایشان به کائنات و احوال انسان هاست. در روایت نقل شده است که امام وقتی به دنیا می آید دستانش روی زمین و صورتش رو به آسمان است، با این کار همه علومی که در زمین است را در قبضه خودش میگیرد و ندای ملکی را میشنود که از باطن عرش با ایشان به این مضمون سخن میگوید که خدا شما را برگزیده است پس آماده شوید و شروع می کند از ایشان تعریف کردن؛ امام با شنیدن این تعاریف به نشانه تواضع در مقابل خداوند متعال این آیه را می خوانند: ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾ [۱۸]؛ وقتی این آیه را میخوانند و این گونه به توحید شهادت میدهند خداوند درهای علم اولین و آخرین را به رویشان باز میکند و به او خصوصیتی میدهد که میتواند روح را مشاهده کند. همان حقیقتی که در قرآن در سوره قدر و... از او کلام به میان آمده است که ﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ﴾ [۱۹] چرا که روح غیر از همه ملائکه و اعظم از همه آنهاست بنابراین امام در همان بدو تولد دارای ظرفیتی است که میتواتد روح را ببیند، چرا که مشاهده ملائکه سخت است و جبرئیل را فقط انبیاء مرسل میتوانند ببینند اما مشاهده روح از آن هم سختتر است. امام وقتی به امامت میرسد عمودی از نور بین او و خدای متعال قرار میگیرد که در آن همه خصوصیات و سرشت انسانها نمایان است»[۲۰]. |
۷. حجت الاسلام و المسلمین جزایری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود جزایری پژوهشگر پایاننامه «کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان» در پاسخ به این پرسش گفته است:
«مقصود از ادلهای که میفرماید ائمه (ع) هرگاه بخواهند "مشیت کنند"، علم به چیزی پیدا میکنند: ائمه (ع) به لحاظ وجود روح القدس در ایشان "به عنوان مرتبهای از وجودشان"، از هرآنچه غیر از کنه ذات خداست با خبر میباشد اما ممکن است به لحاظ مراتب وجودی پایینترشان "یعنی به لحاظ روح الایمان، روح الحیاة، روح القوة و روح الشهوة" به چیزی التفات تفصیلی نداشته باشند، که به محض اراده، آن توجه تفصیلی از طریق مرتبهای از وجود خودشان روح القدس برایشان حاصل میگردد. معنای «لو شاء علم»: ائمه (ع) حالات و مقامات و درجات مختلفه دارند: در حالت عادی بشری هرگاه به چیزی ملتفت شوند به سایر چیزها التفات ندارند. و این جهل و نقص نیست بلکه عدم التفات و نظر است. و اگر بخواهند به جنبه باطنی خود روح القدس توجه کرده و میدانند. بنابراین علم در این ادله به معنای التفات است نه علم در مقابل جهل. معنای عدم علم ائمه (ع) به غیب که در برخی ادله آمده: علم مکنون مخزون "مانند آنچه خدا بدون اطلاع قبلی ملائکه و حجج خود، در آن بداء ایجاد میکند" و یا به نحو تفویض باطل یا شراکت با خدا ویا مستقل از اوست»[۲۱]. |
۸. حجج الاسلام و المسلمین غرویان و میرباقری و غلامی؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین محسن غرویان، سید محمد حسین میرباقری و محمد رضا غلامی در کتاب «بحثی مبسوط در آموزش عقاید» در اینباره گفتهاند:
«در بعضی روایات آمده است که علوم ائمه (ع) گاه از راه "روح" است. نخست به روایاتی در این زمینه اشاره کرده، سپس با توجه به معانی آنها، منظور از روح نیز تا حدودی روشن خواهد شد:
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن نادم، در کتاب «علم غیب از نگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
«فراگیری علم غیب از طریق روهح هم طریق دیگری است که روایات از آن یاد کردهاند، و از روح به عنوان واقعیتی عظیمتر از جبرائیل و میکائیل سخن گفتهاند[۲۸]»[۲۹].
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی اصفهانی در کتاب «تفسیر قرآن مهر» در اینباره گفته است:
«برخی مفسران قرآن، روح القدس «روح پاک» را اشاره به جبرئیل میدانند که روحی پاک بوده و به حضرت عیسی (ع) کمک مینموده است. اما برخی معتقدند، روح القدس نیرویی غیبی است که عیسی (ع) را یاری میکرد و مردگان را زنده میساخت و درجه ضعیفتری از این نیرو در همه مؤمنان وجود دارد که آنان را در اجرای دستورات الهی یاری میرساند و از گناه باز میدارد. البته مانعی ندارد که آیه فوق اشاره به هر دو معنا باشد. روح القدس، نزد مسیحیان، یکی از سه خداست که مخترع حیات است؛ و در کنار خدا و مسیح او را میستایند»[۳۰].
|
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد جعفر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در اینباره گفته است:
«یکی دیگر از منابع علم امامان (ع)، القای روح القدس است، اینکه روح القدس چیست؟ میان مفسران اختلاف است. از روایات استفاده میگردد که روح القدس نیروی غیبی است که با همه پیامبران و معصومان (ع) همراه بوده است و در موراد مختلفی امدادهای الهی را به آنها منتقل ساخته است و حضرت عیسی با همان نیروی غیبی مردگان را به اذن خدا زنده مینموده است، (...) اهل بیت (ع) نیز به سبب داشتن ملکه عصمت در بالاترین مرتبه از این نیروی غیبی برخوردار بودند؛ به طوری که از آن در هدایت مردم کمک میگرفتند؛ چنانکه روایات بسیاری به این مسأله اشاره کرده است؛ برای مثال از امام صادق (ع) پرسیدند که اگر مسألهای از شما بپرسند و شما پاسخ آن را ندانستید، چه میکنید؟ امام فرمود: "روح القدس جواب آن را به ما القا میکند"[۳۱] همچنین امام صادق (ع) در تفسیر آیه ﴿وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ﴾[۳۲] فرمود: "آنها پیشگامان رسولان الهی (ع) و بندگان خاص خدایند که خداوند در آنها پنج روح قرار داده که یکی از آنها روح القدس است که به وسیله آن مطالب را درک میکنند.[۳۳] برخی روایات ارواح پنجگانه را که در بندگان خاص الهی است چنین وصف میکند. برای آن چهار روح ممکن است حادثه و اشکالی پیش آید. ولی روح القدس از این امر مستثنا میباشد خواب، غفلت و کارهای بیهوده و باطل از او صادر نمیشود و با روح القدس، معارف و حقایق شناخته میشوند.[۳۴] و همچنین از امام صادق (ع) معنای آیه ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا...﴾[۳۵] را پرسیدند. امام فرمود: "روح آفریدهای است که به خدا قسم از جبرئیل و میکائیل بزرگتر است. او همراه رسول خدا (ص) بوده و به او از عوالم مختلف خبر میداده و او را تأیید و تصدیق میکرده است. اکنون همان روح با ائمه اطهار است و به آنها خبر میدهد و آنها را تأیید و تصدیق میکند. روح القدس نه میخوابد، نه غافل میشود و نه سرگرم میشود و نه اشتباه میکند امامان به وسیله روح القدس، شرق و غرب زمین و خشکی و دریاها را میبینندو از همه چیز از عرش تا زیر زمین، باخبر میشوند»[۳۶].
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در پایاننامه «قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه» و مقالههای «علم امام تام یا محدود؟» و «قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن» در اینباره گفته است:
در روایات متعددی بر این مطلب تأکید شده است که هرگاه علم به چیزی نزد ائمه (ع) نباشد، روح القدس آن را برای ایشان میآورد. روایات این مجموعه مستفیض است. اگرچه بهرهمندی از امداد روح القدس و یا ارواح دیگر، مانع درماندگی ائمه در مسائل مختلف علمی و بهرهمندی از هدایتهای ویژه الهی در تمام حالات میشود، اما به روشنی نشان میدهد آنان این علوم را از ابتدا نداشتهاند، بلکه در زمانهای مورد نیاز از روح القدس دریافت میکردهاند. (...) بنابر برخی روایات، ائمه (ع) افزون بر روح القدس، از خبرها و امداد روح که مخلوقی بزرگتر از جبرئیل و میکائیل است بهره میبرند. این روح، مأمور راهنمایی علمی ائمه (ع) است و از ایشان جدا نمیشود. روایات این موضوع مستفیضاند»[۴۲].
|
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی شاکر در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منابع علم امام در قرآن و روایات» و مقاله «منابع علم امام در قرآن» در اینباره گفته است:
برخی از احادیث که دلالت بر اعظمیّت روح از مقرب ترین فرشتگان الهی یعنی جبرئیل و میکائیل مینمایند [۵۹] و تعدادی از روایات که علاوه بر بیان این مطلب، بر اختصاصی بودن این روح به پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) تأکید دارند؛ در این روایات تصریح شده که روح القدس امری مختص به ایشان است و هیچ کس، حتی انبیای سابق، از آن بهرهمند نیستند[۶۰] این احادیث با توجه به روایاتی که از برخورداری همه انبیا و فرشتگان از روح القدس خبر میدهند، میتوانند از ادله ذو مراتب بودن و وجود تشکیک در مقام روح القدسی باشند که بالاترین مرتبه وجودی آن به پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) اعطا شده است[۶۱]؛ مقامی که در تبیین آن از برتر بودن نسبت به جبرائیل و میکائیل سخن رفته است. فیض کاشانی ذیل روایات روح مخصوص پیامبر (ص) و ائمه (ع) احتمال ذو مراتب بودن روح القدس را نیز مطرح مینماید[۶۲]؛ از این رو تمام آگاهیها و علوم امام (ع) ریشه در بهرهمندی ایشان از روح قدسی و مطهری دارد که خداوند به او عطا مینماید. با پذیرفتن این مطلب که نتیجه روح قدسی علم و معرفت است که روایاتی نیز بر آن دلالت داشتند باید گفت که دو اثر بر این روح قدسی و پاک مترتباند:
|
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدیفر در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن» در اینباره گفته است:
«یکی دیگر از منابع علوم اهل بیت (ع) بهرهمندی از روح القدس است. از آیات قرآن و روایاتی که در منابع اهل بیت (ع) وارد شده به خوبی بر میآید که روح القدس، روح مقدسی بوده که با همه پیامبران و انبیا و معصومین (ع) بوده است، و امدادهای الهی را در موارد مختلف به آنها منتقل میساخته است، حتی از روایات متعددی که در منابع اهل سنت نیز وارد شده است استفاده میشود که گاه که کارهای مهم یا سخنان و اشعار پر مغز از کسی صادر میشد، میفرمودند: "این به کمک روح القدس بوده است". از جمله حدیثی در تفسیر درّ المنثور آمده است که پیامبر اکرم (ص) درباره شاعر معروف اسلامی "حسّان بن ثابت" فرمود: "اللهم ایّد حسانا بروح القدس کما نافح عن نبیّه".[۶۵]؛ خداوندا! "حسّان" را به روح القدس تقویت کن آن گونه که از پیامبرش دفاع کرد. درباره شاعر معروف اهل بیت (ع) "کمیت بن زید اسدی" میخوانیم که امام باقر (ع) به او فرمود: برای تو همان است که پیامبر اکرم (ص) به حسّان بن ثابت فرمود: "لَنْ يَزَالَ مَعَكَ رُوحُ الْقُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنَّا" [۶۶]. همیشه روح القدس با تو خواهد بود مادامی که از ما دفاع میکنی. در حدیث دیگری آمده است که امام علی بن موسی الرضا (ع) هنگامی که دعبل خزاعی، بعضی از اشعار قصیده معروف "مدارس آیات" را خواند، امام گریه شدیدی کرد و سپس فرمود: ُّ "نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَى لِسَانِكَ بِهَذَيْنِ الْبَيْتَيْن" [۶۷]. روح القدس در این دو بیت به زبان تو سخن گفت. در روایات متعدد پیامبران و اهل بیت (ع) دارای پنج روح میباشند در حالی بقیه مردم دارای چهار روح هستند. و آن روح پنجمی که مختص آنان است و به واسطه آن به حقایق غیبی علم دارند در لسان روایات به "روح القدس" و یا "عمود نور" تعبیر شده است [۶۸]. امام صادق (ع) در تفسیر ﴿وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُون * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُون﴾ میفرماید: "فَالسَّابِقُونَ هُمْ رُسُلُ اللَّهِ (ع) وَ خَاصَّةُ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ جَعَلَ فِيهِمْ خَمْسَةَ أَرْوَاحٍ أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ فَبِهِ عَرَفُوا الْأَشْيَاء" [۶۹]. "پیشگامان همان رسولان الهی (ع) و خاصان خداوند از خلقند، در آنها پنج روح قرار داده "از جمله اینکه" آنها را با روح القدس تقویت نموده که به وسیله آن "به حقیقت" اشیاء معرفت دارند. در حدیث دیگری در همین رابطه از امام باقر (ع) آمده است که بعد از بر شمردن ارواح پنجگانه که در انبیا و اوصیا وجود دارد میفرماید: "فَبِرُوحِ الْقُدُسِ... عَرَفُوا مَا تَحْتَ الْعَرْشِ إِلَى مَا تَحْتَ الثَّرَى" به وسیله روح القدس آنچه را در زیر عرش تا آنچه را در زیر زمین است میدانند. مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: با اینکه امام در میان اطاقی است که پردهاش آویخته است، چگونه به آنچه در اطراف سراسر زمین است، آگاهی دارد؟ آن حضرت فرمود: خداوند پنج روح را در پیامبر (ص) قرارداد که عبارتنداز: ... . روح القدس که به وسیله آن مسئولیت مقام نبوت را به عهده بگیرد و اجرا نماید. سپس فرمود: "هنگامی که پیامبر اسلام (ص) رحلت فرمود، روح القدس، از وجود او، به امام "جانشین او" انتقال یابد، با توجه به اینکه: روح القدس، خواب و غفلت و سرکشی و بیهودهگری ندارد ولی چهار روح دیگر دارای خواب و غفلت و سرکشی و یاوهگری هستند، و روح هستند، "وَ رُوحُ الْقُدُسِ كَانَ يَرَى بِه": "و با روح القدس، همه چیز دیده و دریافت میشود. ابی بصیر میگوید از امام صادق (ع) در باره قول خداوند ﴿وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْري مَا الْكِتابُ وَ لاَ الْإيمانُ﴾ پرسیدم آن حضرت فرمود: "خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ، أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ، كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) يُخْبِرُهُ وَ يُسَدِّدُهُ، وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ (ع) مِنْ بَعْدِه"؛ "آن روح" آفریدهای است از آفریدگان خداوند که بزرگتر از جبرئیل و میکائیل است و همیشه همراه رسول خدا بود و او را خبر میداد و تأیید میکرد آن روح همراه امامان (ع) بعد از میباشد. امام صادق (ع) فرمود: "الْإِمَامُ يَسْمَعُ الصَّوْتَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا سَقَطَ إِلَى الْأَرْضِ كُتِبَ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ ﴿وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ فَإِذَا تَرَعْرَعَ نَصَبَ لَهُ عَمُوداً مِنْ نُورٍ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ"؛ امام در شکم مادرش صداها را میشنود و زمانی که متولد شد بر بازوی راست او این آیه ﴿وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ... ﴾ نوشته شده است. پس وقتی رشد کرد و بزرگ شد برایش عمودی از نور از آسمان تا زمین نصب میشود که بهوسیله آن اعمال بندگان را میبینند»[۷۰]. |
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد بیابانی اسکوئی در کتاب «امامت» در اینباره گفته است:
«امام صادق (ع) مىفرمايد: «وَ روح القدس فَبِهِ حَمَلَ النُّبُوَّةَ فَإِذَا قُبِضَ النَّبِيُّ (ص) انْتَقَلَ رُوحُ القُدُسِ فَصَارَ إِلَى الْامام وَ رُوحُ القُدُسِ لَا يَنَامُ وَ لَا يَغْفُلُ وَ لَا يَلْهُو وَ لَا يَزْهُو» [۷۱] "و با روح قدس نبوت را حامل مىشود. پس آنگاه كه پيامبر (ص) قبض مىشود روح القدس به امام منتقل مىشود. روح القدس نمىخوابد، غفلت نمىكند و لهو و سهو ندارد". پس معصوم با وجود چنين “روحی” است كه از خطا و لغزش و غفلت مصون مىماند. و با وجود آن است كه پيامبر (ص) نبوت را تحمّل مىكند و امام، امامت را. در حديثى ديگر تصريح مىكند كه امام به واسطه آن تمام آنچه در زمين و آسمانهاست مىشناسد. امام باقر (ع) مىفرمايد: «فَبِرُوحِ القُدُسِ يَا جَابِرُ عَرَفُوا مَا تَحْتَ الْعَرْشِ إِلَى مَا تَحْتَ الثَّرَى». [۷۲]"اى جابر به روح قدس، امام تمام آنچه از زير عرش تا زير خاك است، مىشناسد". و در حديثى ديگر درباره شناخت امام به واسطه “روح القدس” مىفرمايد: «رُوحُ القُدُسِ ثَابِتٌ يَرَى بِهِ مَا فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَتَنَاوَلُ الْامام مَا بِبَغْدَادَ بِيَدِهِ قَالَ نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْعَرْشِ»[۷۳]"روح قدس ثابت است به وسيله آن همه آنچه در شرق و غرب و خشكى و درياست مىبيند. گفتم: فدايت شوم: امام مىتواند آنچه در بغداد است بردارد؟ فرمود: آرى مىتواند آنچه را زير عرش قرار دارد بردارد". بنابراين پيامبر و امام : نه تنها به واسطه چنين “روحی” داراى علم و معرفت مىشود بلكه مىتواند همه آنچه را كه تحت عرش قرار دارد، حاضر كند. برخى از اين روايات دلالت دارد كه امام وقتى به امامت مىرسد حامل “روح القدس” مىشود ولى از برخى ديگر استفاده مىشود كه امام پيش از امامت هم داراى چنين "روحى" است. در حديثى از امام صادق (ع) سؤال مىشود كه پيامبر (ص) وقتی اميرمؤمنان (ع) را به يمن فرستاد تا ميان آنها قضاوت كند، آن حضرت (ص) درباره قضاوتهاى خويش مىفرمايد: با هيچ قضيهاى مواجه نشدم جز اينكه به حكم داود و حكم رسول خدا (ص) درباره آن قضاوت كردم. سؤال اين است، اين مدعا در حالى كه قرآن كاملا نازل نشده بود، چگونه ممكن است؟ «كَيْفَ ذَاكَ وَ لَمْ يَكُنْ أُنْزِلَ الْقُرْآنُ كُلُّهُ وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) غَائِباً عَنْهُ؟ فَقَالَ: تَتَلَقَّاهُ بِهِ رُوحُ القُدُسِ».[۷۴]"چگونه اين امر ممكن است در حالى كه همه قرآن نازل نشده بود و رسول خدا (ص) كنار او نبود؟ فرمود: روح قدس به او مىرساند". نكته ديگرى كه از اين روايات برداشت مىشود اين است كه از ظاهر برخى روايات استفاده مىشود كه اين “روح” هميشه همراه امام است و از او غايب نمىشود. زيرا تعبير به عدم غفلت و عدم سهو و نسيان را امام به واسطه آن پيدا مىكند. و در روايتى ديگر آمده است كه «رُوحُ الْقُدُسِ ثَابِتٌ يَرَى بِهِ مَا فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِها...». با توجه به رواياتى كه درباره روح القدس آمده است، مىتوان گفت كه “روح القدس” دو اطلاق و دو معنا دارد. در يك اطلاق مراد از آن مرحلهاى از علم است كه به پيامبر و امام داده مىشود. و در اطلاق دوم به معناى ملك و فرشتهاى است كه امورى را به امام القا مىكند. در اطلاق “روح القدس” به فرشته وحى جاى هيچ گونه شك و ترديد نيست؛ زيرا قرآن كريم نسبت به جبرئيل (ع) مىفرمايد: ﴿وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ. قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُواْ﴾ [۷۵] و آنگاه كه آيهاى را جاى آيهاى ديگر تبديل مىكنيم و خدا آگاهتر است به آنچه نازل مىكند... بگو روح قدس آن را از سوى پروردگارت به حق نازل كرده است يا مومنين را تثبيت كند. همچنين از برخى روايات به روشنى استفاده مىشود كه “روح” به مرحلهاى از علم نيز اطلاق مىشود؛ امام رضا (ع) مىفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَيَّدَنَا بِرُوحٍ مِنْهُ مُقَدَّسَةٍ مُطَهَّرَةٍ لَيْسَتْ بِمَلَكٍ لَمْ تَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَى إِلَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ هِيَ مَعَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا تُسَدِّدُهُمْ وَ تُوَفِّقُهُمْ وَ هُوَ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل ...»[۷۶] همانا خداى عزوجلّ ما را با روحى كه مقدس و مطهّر است تاييد كرده است كه فرشته نيست با احدى از سابقين نبود جز با رسول خدا (ص). و آن با امامان از ما هست آنها را تسديد و موفّق مىكند. و آن عمودى از نور بين ما و بين خداى عزوجل است. البته نكتهاى كه در اين حديث است، اين است كه در آن به وجود “روح القدس” تصريح نشده است. بنابراين ممكن است گفته شود مراد از “روح منه” غير از "روح القدس" است. ولى اگر حصر در رواياتى كه مىگويد امام و پيامبر پنج روح دارند : روح القدس و روح الايمان و روح الحياة و روح القوّة و روح الشهوة، پذيرفته شود. مراد از اين روح هم "روح القدس" خواهد بود. ولى چون "روح القدس" در اين روايات منحصر در همه انبيا و امامان: است؛ پس با روايتى كه مىگويد روحى با پيامبر خاتم و ائمه اهل بيت: همراه است منافاتى ندارد و معلوم است كه مراد از آن غير از "روح القدس" بايد باشد. اضافه بر اينكه تعابير ديگرى هم در مورد اين روح در روايات آمده است از جمله «خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ»[۷۷] كه صريح است در اينكه غير از جبرئيل است»[۷۸]. |
۱۶. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن وکیلی در مقاله «علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)» در این باره گفته است:
«در روایات اینگونه بیان شده است که ائمه دارای پنج روحند: روح الحیاة؛ روح القوة؛ روح الشهوت؛ روح الإیمان و روح القدس، مؤمنین عادی چهار روح دارند و از روح القدس محروماند و کفار سه روح دارند چون از روح الإیمان هم محرومند. روح القدس حقیقتی است اشرف از جبرئیل و میکائیل: و به تعبیر روایات باب علم و احاطه امام به عوالم، و نیز بعثت و نبوت توسط روح القدس صورت میگیرد؛ شما وقتی بحث روح القدس را دنبال میکنید میبینید روح القدس به اعتباری همان «َّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّه» [۷۹] و همان عالم اسماء و صفات کلیه الهیه و همان لوح محفوظ و ام الکتاب است، و امام آن را دارند. با این مقدمات احکام تمام ارواح خمسه را میتوان به امام نسبت داد و امام همه آنهاست و حکم هر یک را در مرتبه آن داراست. وقتی ما این مسأله را دانستیم خود به خود حل کردن تعارض روایات علم امام برایمان سهل میشود و میفهمیم که هر مرتبه حکمی دارد و میشود یک مرتبه بداند و یک مرتبه نداند و به تعبیری امام هم میداند و هم نمیداند. اگر توجه کنیم که وجود امام وجودی ذومراتب است و هر مرتبه حکمی دارد، باید بگوئیم: «الإمام عالم بحسب مرتبة و هو غیر عالم بحسب مرتبة اخری» [۸۰] در این بیان روح القدس مرتبهای از امام و در درون امام است که امام با آن حقائق ملک و ملکوت را مییابد: جابر میگوید از امام باقر (ع) سؤال کردم در باره علم عالم پیامبر و امام امام فرمود ای جابر همانا در پیامبران و اوصیای آنها پنج روح وجود دارد: روح القدس، روح ایمان، روح زندگی، روح قوت و روح شهوت بعد فرمود ای جابر ایشان به وسیله روح القدس امور و مطالب زیر عرش تا زیر خاک را میدانند. سپس فرمود: ای جابر! این ارواح دستخوش تغییر میشوند ولى روح القدس اهل لهو و لعب نیست. اگر به حقیقت امام که مقام امامت به آن قائم است توجه کنیم، یعنی همان باطن و قلب امام و همان حقیقت عالم اسماء و صفات کلیه و همان روح القدس، باید بگوئیم امام (ع) به همه حقائق عالم واقف است، و بلکه در حقیقت قلب امام «مَعْدِنَ حُكْمِ اللَّهِ وَ سِرِّهِ وَ عَيْبَةَ عِلْمِ اللَّهِ وَ خَازِنَه و حَفَظَةً لِسِرِّهِ وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَرَاجِمَةً لِوَحْيِهِ وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِيدِهِ وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِه» [۸۱] میباشد و همه علوم از قلب او میجوشد»[۸۲]. |
۱۷. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین نصیری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در اینباره گفته است:
«در روایت آمده است:«قُلْتُ لَهُ يَكُونُ شَيْءٌ لَا يَكُونُ فِي الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ قَالَ لَا قَالَ قُلْتُ فَإِنْ جَاءَ شَيْءٌ قَالَ لَا حَتَّى أَعَدْتُ عَلَيْهِ مِرَاراً فَقَالَ لَا يَجِيءُ ثُمَّ قَالَ بِإِصْبَعِهِ بِتَوْفِيقٍ وَ تَسْدِيدٍ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَب» [۸۳] علامه مجلسی در توضیح این روایت آورده است: «مقصود امام از توفیق و تسدید الهامی از سوی خداوند و القاء از سوی روح القدس است. و چنان نیست که میپنداری که امام اجتهاد میکند و به رأی خود عمل مینماید». هشام بن سالم از عمار یا شخصی دیگر نقل میکند که میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم داوری شما به استناد چه چیز است؟ امام فرمود: به حکم خداوند و حکم داوود و حکم محمد (ص) و اگر با چیزی برخورد کنیم که در کتاب علی (ع) نباشد روح القدس آن را به دل ما میافکند و خداوند از طریق الهام به ما الهام میکند»[۸۴]. |
۱۸. حجت الاسلام و المسلمین ایمانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین احد ایمانی در «وبگاه بهترین سخنها» در پاسخ به این پرسش آورده است:
«انسانهای مؤمن نیز غیب را مشاهده نمیکنند؛ ولی به سبب وجود همین نفس، چنان حالتی به آنها دست میدهد که گویا نادیدهها را میبینند. از این نوع ادراک، تعبیر میشود به کیاست و فراست ایمانی. خود این حالت نیز مراتبی دارد؛ که دائر مدار مراتب تقواست؛ یعنی هر چه تقوا بالا رود، این حالت نیز شدّت مییابد؛ تا جایی که شخص حقیقتاً برخی امور غیبی را مشاهده میکند که از آن تعبیر میشود به کشف و شهود. فراتر از این مرتبه از روح، روحی است موسوم به روح القدس، که تنها معصومین از آن برخوردار میباشند. صاحب این مرتبه از نفس، نه تنها غیب را شهود میکند بلکه غیبِ غیب را هم شهود مینماید» [۸۵].
|
۱۹. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید جواد حسینی - با نام مستعار حسین تربتی - در مقاله «خبرهای غیبی در نهج البلاغه» در اینباره گفته است:
«روح القدس: یکی از منابع برای علم امامان از جمله امام علی، روح القدس است که به امر الهی با آنها سخن میگوید. امام باقر (ع) فرمود: به راستی که اوصیاء وامامان محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن میگوید؛ در حالی که او را نمیبینند»[۸۶].
|
۲۰. حجت الاسلام و المسلمین اقوام کرباسی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر اکبر اقوام کرباسی، در کتاب «مؤمن الطاق» در اینباره گفته است:
«آیات و روایات فراوانی به این نکته اشاره دارند که خداوند به بندگان صالح و برگزیدهاش، دلایل روشن و براهین آشکار داده[۸۷] و آنان را بهواسطه روحالقدس تأیید و توانا کرده است.[۸۸] این تواناسازی انبیا و برگزیدگان لایق خداوند، بهواسطه عطای دلیل و برهان آشکار است که از طریق بذل و بخشش روحالقدس صورت میگیرد تا عملاً نقش دلیل و برهان قطعی را برای ایشان ایفا نماید. گویی روحالقدس گونهای علم است که ذاتاً کاشف بوده و از همین رو معصوم از خطا و نسیان و سهو و تأثیر شیطان خواهد بود. البته این گفتار شواهد فراوانی در منابع مقدّس اسلامی دارد،[۸۹] اما برای نمونه در گفتاری از امام باقر (ع) به جابر میخوانیم:"فَبِرُوحِ اَلْقُدُسِ یَا جَابِرُ، عَرَفُوا مَا تَحْتَ اَلْعَرْشِ إِلَی مَا تَحْتَ اَلثَّرَی"؛[۹۰] ای جابر، به روح قدس، امام (ع) تمام آنچه از زیر عرش تا زیر خاک است، میشناسد. آن حضرت تصریح میکند که امام به واسطه روحالقدس تمام آنچه در زمین و آسمانهاست میشناسد. همین معنا را در حدیثی دیگر میتوان یافت که میفرمایند: "رُوحُ اَلْقُدُسِ ثَابِتٌ یَرَی بِهِ مَا فِی شَرْقِ اَلْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، یَتَنَاوَلُ اَلْإِمَامُ مَا به بغداد بِیَدِهِ؟ قَالَ: نَعَمْ، وَ مَا دُونَ اَلْعَرْشِ"؛[۹۱] روح قدس ثابت است؛ بهوسیله آن همه امور موجود در شرق و غرب و خشکی و دریا میبیند. گفتم: فدایت شوم، امام (ع) میتواند آنچه در بغداد است بردارد؟ فرمود: آری، میتواند آنچه را زیر عرش قرار دارد بردارد. گویی امام (ع) بهواسطه چنین روحی واجد علم و معرفت میشود و میتواند بر تمامی آنچه تحت عرش قرار دارد، آگاهی یابد»[۹۲]
|
۲۱. آقای دکتر رستمی و خانم آلبویه؛ |
---|
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آلبویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در اینباره گفتهاند:
«جابر از امام باقر (ع) از مبدأ علم پیامبر (ص) پرسید و امام (ع) فرمود: ای جابر در انبیا و اوصیا پنج روح است: روح القدس، روح ایمان، روح حیات، روح قوت و روح شهوت. ای جابر به وسیله روح القدس است که زیر عرش تا درون فرش را میدانند، سپس فرمود: ای جابر به این چهار روح اخیر آفت میرسد، ولی روح القدس سرگرمی و بازی ندارد. مفضل بن عمر از امام صادق (ع) از علم امام (ع) نسبت به آنچه در اقطار زمین است، در حالی که امام (ع) در میان خانه میباشد و پرده هم جلو او افتاده است، پرسید. امام (ع) فرمود: ای مفضل به راستی خداوند در پیامبر (ص) پنج روح نهاده، روح حیات، روح توانایی، روح شهوت، روح ایمان و روح القدس که به وسیله آن تحمل نبوت کند و چون پیامبر (ص) در گذرد و جان دهد، روح القدس از او منتقل شود و متعلق به امام (ع) گردد. روح القدس نه بخوابد، نه غفلت کند، نه به بازی سرگرم شود، نه به خود ببالد و مغرور شود، نه فریب خورد و نه دستخوش دروغ گردد، ولی آن چهار روح دیگر بخوابند، غفلت کنند، به بازی سرگرم شوند، بر خود ببالند و فریب خورند و امام (ع) همه چیز را با روح القدس درک میکند»[۹۳]. «امام صادق (ع) به ابان فرمود: دنیا به پایان نرسد تا از نژاد من مردی برآید که به روش داوود قضاوت کند و به هر کس حقّ واقعی او را بدهد.[۹۴] حضرت (ع) در پاسخ به سؤال عمار ساباطی که پرسید: اگر شما حکومت یافتید چگونه حکم میکنید، نیز فرمود: به حکم خدا و حکم داوود حکم میکنیم و چون موضوعی به ما مراجعه شود که حکم آن نزد ما حاضر نباشد، روح القدس به ما القا میکند.[۹۵] جابر از امام باقر (ع) از مبدأ علم پیامبر پرسید و امام فرمود: ای جابر در انبیا و اوصیا پنج روح است: روح القدس، روح ایمان، روح حیات، روح قوت و روح شهوت.[۹۶] ای جابر به وسیله روح القدس است که از زیر عرش تا درون فرش را میدانند، سپس فرمود: ای جابر به این چهار روح اخیر آفت میرسد، ولی روح القدس سرگرمی و بازی ندارد. مفضل بن عمر از امام صادق (ع) از علم امام نسبت به آنچه در اقطار زمین است، در حالی که امام در میان خانه میباشد و پرده هم جلو او افتاده است، پرسید. امام فرمود: ای مفضل به راستی خداوند در پیامبر پنج روح نهاده، روح حیات، روح توانایی، روح شهوت، روح ایمان و روح القدس که به وسیله آن تحمل نبوت کند و چون پیامبر در گذرد و جان دهد، روح القدس از او منتقل شود و متعلق به امام گردد. روح القدس نه بخوابد، نه غفلت کند، نه به بازی سرگرم شود، نه به خود ببالد و مغرور شود، نه فریب خورد و نه دستخوش دروغ گردد، ولی آن چهار روح دیگر بخوابند، غفلت کنند، به بازی سرگرم شوند، بر خود ببالند و فریب خورند و امام همه چیز را با روح القدس درک میکند. مجلسی در شرح این حدیث میگوید: واژه روح بر چند امر اطلاق میشود که از جمله آنهاست: الف) نفس ناطقه انسانی که مخصوص انسان است و حکما آن را مجرد و خارج از بدن و وابسته بدان میدانند و تشخّص انسان را به وی میشناسند؛ ب) روح حیوانی که در همه تن ساری و جاری است؛ ج) مخلوقی بزرگتر از فرشته، چنانکه خدا میفرماید: "روزی که روح و ملائکه در صف ایستند"[۹۷]، وی سپس میگوید: درباره معانی و اطلاقات روح دو نظر میتوان ارائه داد: یک نظر آن که این معانی از هم جدایند، به گونهای که برخی بیرون از تن و برخی درون آن هستند "بیرونی چون روح القدس و روح ایمان و درونی چون روح شهوت و روح عمومی" و نظر دوم آن است که مقصود از همه یک روح است که همان نفس ناطقه باشد و اختلاف آنها از نظر اعمال و درجات و مراتب آنها در طاعت حق است، چنانچه همین نفس ناطقه را از نظر مراتب علم و معرفت به عقل هیولایی و عقل بالفعل و عقل بالملکه و عقل مستفاد تقسیم میکنند و ممکن است روح قوت و روح شهوت و روح حیات، همه همان روح حیوانی باشند و روح ایمان و روح القدس و روح انسان و نفس ناطقه با آن چهار روح، مراتب نفس باشند و روح القدس همان خلق اعظم باشد. زیرا اکثر روایات دلالت دارد که روح القدس جدا از نفس است و محتمل است ارتباط روح القدس، فرع بر حصول حالت قدسیه برای نفس باشد و اطلاق روح القدس بر نفس ناطقه، به اعتبار حصول این حالت باشد یا مقصود از آن جوهر قدسی است که در این حال با نفس ناطقه مربوط میشود، چنانچه حکما گویند: وقتی نفس ناطقه از ملکات پست حیوانی پاک شد و به صفات عالی آراسته گردید و پرده تاریک هیولایی از آن زدوده شد و از علایق کوتاه جسمانی رست، به عقل فعال ارتباط خاصی پیدا میکند و در این حال همه چیز را در عقل فعال مطالعه میکند و در هر آن و هر ساعت، علوم و حکمت و معارف از عقل فعال به وی افاضه میشود و آن علمی که در هر شب و هر روز به امام افاضه میشود را به همین معنا تأویل کردهاند. روح انسانی در نفوس پاک و کاملاً مستعد، شعاع بیحدی دارد و پرتو دائم و ممتدی که از آن تعبیر به روح القدس شده تا آفاق آسمان و درون زمین را در برابر او روشن میکند. خلاصه آنکه بنابر روایات، سه روح ایمان و قوت و شهوت "به معنای غریزه تکامل یافته که به دنبال لذت ناشی از طاعت است" در مؤمنان پاک و اصحاب میمنه وجود دارد و باقی مردم با هر استعداد و هوش و هر مقام، از این سه روح بیبهرهاند، یعنی تعقل دارند، ولی تعقل آنها روح ندارد، عاطفه، بیم و امید دارند، ولی با روح نیست، شهوت آنها زنده و با روح نیست. ایشان به هر مقامی برسند، همان یک روح را دارند و آن روح عمومی است، یعنی جنبش در زندگی مادی. آن سه روح ایمانی به اضافه روح قدسی که چهار روح عالی هستند، هر کدام درجات بسیاری دارند و این درجات متفاوت، پایه تفاضل میان انبیا و اوصیا و اصحاب میمنه است؛ چنانچه قرآن میفرماید: ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ القُدُسِ﴾ [۹۸] چنانچه در روح عمومی هم افراد بشر با هم بسیار تفاوت درجه دارند. روح القدس نیروی ثابت وجود انسان است و رمز همان مقام عصمت است که خاص انبیا و اوصیاست و به همین جهت، غفلت در انبیا و اوصیا نیست، ولی سایر نیروهای روحی دیگر دچار آفت میشوند و به هر اندازه از کمال هم که برسند از خطا و غفلت مصون نیستند؛ ازاینرو در اخبار آمده که آن ارواح چهارگانه غیر از روح القدس دچار نوم، غفلت، زهو و لهو میشوند. نوم به معنای از خود بیخود شدن ارواح آدمی، حتی روح ایمانی و روح اطاعت برای حق است که همه در برابر حوادث ممکن است نیروی خود را از دست بدهند و به خواب عمیقی داخل شوند. غفلت یک فراموشی موقتی است که ممکن است همه این ارواح چهارگانه به آن دچار شوند. زهو به معنای غرور و عجب است که بیشتر مؤمنان سبکسر، دچار آن میشوند. لهو همان سرگرمی به امور دنیا، مال، جاه، فرزند و منصب است و آن آفتی است که در آن سرزمین، ایمان فلک بر باد شده است. [۹۹] ابوبصیر از امام صادق (ع) از قول خداوند تعالى پرسيد: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ﴾ [۱۰۰] امام (ع) فرمود: روح، مخلوقی عظیمتر از جبرئیل و میکائیل است که با رسول خدا (ص) همراه بود و به او گزارش میداد و او را نگهداری میکرد و او بعد از پیامبر (ص) با ائمه (ع) است. همچنین فرمود: آنگاه که خداوند این روح را بر محمد (ص) نازل کرد به آسمان برنگشت و به راستی در ماست. این روح با هیچ یک از گذشتگان نبود، بلکه تنها با پیامبر اکرم (ص) بوده و پس از وی با ائمه است و ایشان را حفظ میکند و رهنمایی مینماید.< ref>کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۴۶.</ref> ابیحمزه از امام صادق (ع) پرسید: علم و دانش شما مانند علومی است که از استاد یاد میگیرند و یا در کتابی نزد خود شماست که آن را میخوانید و فرا میگیرید. امام (ع) فرمود: موضوع علم ما از این مهمتر و ثابتتر است، مگر قول خداوند را در آیه ۵۲ شوری نشنیدی؟ اصحاب شما در این آیه چه میگویند؟ آیا معتقدند که پیامبر در حالی هم به سر برد که نمیدانست کتاب چیست و ایمان چیست؟ ابیحمزه عرض کرد: قربان شما من نمیدانم. امام فرمود: آری در حالی هم بود که نمیدانست کتاب و ایمان چیست تا خدا روحی که در قرآن نام برده است را مبعوث کرد و چون آن را بر وی نازل نمود، علم و فهم را به وی آموخت و این روحی است که خدا به هر که خواهد عطا کند و چون آن را به بندهای عطا کرد به او فهم آموزد [۱۰۱]»[۱۰۲]. |
۲۲. آقای بنیسعید لنگرودی؛ |
---|
آقای سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی در کتاب «شرب مدام در تبیین علم امام» در اینباره گفته است:
«در استعمالات قرآنی وقتی کلمه روح را به طور مطلق به کار میبرد، در غالب موارد، مرتبه اعلای آن که همان روح القدس باشد مورد نظر است. این مخلوق باعظمت، در وجود نبی مکرم اسلام (ص)، و پس از ایشان در وجود ائمه (ع) است و قدرت علمی که برای امام معتقدیم بهواسطه وجود چنین روحی است. نحوه ارتباط با این روح هم نحوه مخصوصی است؛ و اینگونه نیست که چنین روحی در اختیار کسی قرار بگیرد و دیگر مستقل باشد. اتصال به این روح، تا آخر عمر نبی و امام، منوط به اذن خداست. اینطور نیست که هر موقع و هر چه بخواهند از این روح به نحو بالفعل استفاده کنند؛ دقیقا در راستای اهداف و خواستههای الهی میتوانند از این روح بهره بگیرند. و حتی میتوان گفت که آن روح است که با ایشان ارتباط برقرار میکند و علوم مورد نیاز را در اختیارشان میگذارد؛ مگر در مواردی که دعا کنند و مستجاب شود؛ اصل آنست. بنابراین هیچ استبعادی ندارد که امام در حالت طبیعی و معمولی اطلاع خاصی از جزئیات امور نداشته باشد، و همانند سایر مردم علم به امور پیدا کنند که نبود آن بخواهد خدشهای به این حجیت وارد کند، این اطلاعات را مستقیما از روحالقدس دریافت میدارند. بنابراین میتوان گفت هر روز و گاه هر ساعت به علم امام افزوده میشود؛ و امام امروز چیزهایی را میداند که دیروز نمیدانسته. علاوه بر اینکه اگر خدا بخواهد ارتباط این روح را به کلی قطع میکند که در این هنگام، امام با دیگران تفاوتی نخواهد داشت»[۱۰۳].
|
۲۳. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای منصف علی مطهری در پایاننامه «علم ائمه از نظر عقل و نقل» در اینباره گفته است:
«از روایاتی که در منابع اهل بیت (ع) وارد شده استفاده میشود که روح القدس روح مقدسی بود که با همه پیامبران و انبیا و معصومین بوده است و امدادهای الهی را در موارد مختلف به آنها انتقال میداد. جابر میگوید از امام باقر (ع) سؤال کردم درباره علم عالم پیامبر (ص) و امام (ع). امام (ع) فرمود ای جابر همانا در پیامبران و اوصیای آنها پنج روح وجود دارد: روح القدس، روح ایمان، روح زندگی، روح قوت و روح شهوت بعد فرمود ای جابر ایشان به وسیله روح القدس امور و مطالب زیر عرش تا زیر خاک را میدانند»[۱۰۴].
|
۲۴. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد نظیر عرفانی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در اینباره گفته است:
«از دیگر منابع علم معصومان (ع) القای روح میباشد که آنان را همراهی کرده، حقایق و معارفی را به آنان القاء میکند قرآن میفرماید ﴿وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ﴾[۱۰۵] در روایت است که ابو بصیر از امام صادق (ع) در مورد آیه ذیل پرسید: ﴿كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾[۱۰۶] امام فرمود: روح، مخلوقی عظیمتر از جبرئیل و میکائیل است که با رسول خدا (ص) همراه بود و به او گزارش میداد و او را نگهداری میکرد و او بعد از پیامبر (ص) با ائمه (ع) است. همچنین فرمود: آنگاه که خداوند این روح را بر محمد (ص) نازل کرد به آسمان برنگشت، این روح با هیچ یک از گذشتگان نبود، بلکه تنها با پیامبر اکرم (ص) بوده و پس از وی با ائمه (ع) است و ایشان را حفظ و رهنمایی مینماید. در روایت دیگری است که ابی حمزه از امام صادق (ع) پرسید: علم و دانش شما مانند علومی است که از استاد یاد میگیرند و یا در کتابی نزد خود شما است که آن را میخوانید و فرا میگیرید. امام (ع) فرمود: موضوع علم ما از این مهمتر و ثابتتر است، مگر قول خداوند را در آیه ۵۲ سوره شوری نشنیدی؟ اصحاب شما در این باره چه میگویند؟ آیا معتقدند پیامبر (ص) در حالی به سر میبُرد که نمیدانست کتاب و ایمان چیست؟ ابی حمزه عرض کرد: من نمیدانم، امام فرمود: آری در حالی بود که نمیدانست کتاب و ایمان چیست تا خدا روحی که در قرآن نام برده است را مبعوث کرد و چون آن را بر وی نازل نمود، علم و وحی را به وی آموخت و این روحی است که خدا به هر که خواهد عطا کند و چون آن را به بندهای عطا کرد به او فهم آموزد»[۱۰۷]. |
۲۵. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛ |
---|
آقای دکتر اصغر غلامی در مقاله «آفاق علم امام در الکافی» در اینباره گفته است:
«خدای تعالی برای رسولان و برگزیدگان خود، پنج روح قرار داده و ایشان را با روح القدس تأیید نموده است. حضرت امام صادق (ع) در مورد رسولان الهی میفرماید:«جَعَلَ فِيهِمْ خَمْسَةَ أَرْوَاحٍ أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ فَبِهِ عَرَفُوا الْأَشْيَاءَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الْإِيمَانِ فَبِهِ خَافُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُوَّةِ فَبِهِ قَدَرُوا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الشَّهْوَةِ فَبِهِ اشْتَهَوْا طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَرِهُوا مَعْصِيَتَهُ وَ جَعَلَ فِيهِمْ رُوحَ الْمَدْرَجِ الَّذِي بِهِ يَذْهَبُ النَّاسُ وَ يَجِيئُونَ وَ جَعَلَ فِي الْمُؤْمِنِينَ وَ أَصْحَابِ الْمَيْمَنَةِ رُوحَ الْإِيمَانِ فَبِهِ خَافُوا اللَّهَ وَ جَعَلَ فِيهِمْ رُوحَ الْقُوَّةِ فَبِهِ قَدَرُوا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ جَعَلَ فِيهِمْ رُوحَ الشَّهْوَةِ فَبِهِ اشْتَهَوْا طَاعَةَ اللَّهِ وَ جَعَلَ فِيهِمْ رُوحَ الْمَدْرَجِ الَّذِي بِهِ يَذْهَبُ النَّاسُ وَ يَجِيئُون»[۱۰۸]از میان این پنج روح، سه روح قوت، شهوت و حیات، بین همه انسانها مشترک است. مؤمنان علاوه بر این روح، دارای روح ایمان، و رسولان و امامان (ع) دارای روح دیگری به نام روح القدس هستند. همچنین با توجه به روایت فوق، ظاهرا مراد از روح القدس، مرتبهای علم است که با نور آن، امام به حقیقت اشیا معرفت پیدا میکند. همچنین روایات، تصریح دارند که روح القدس نمیخوابد، غافل نمیشود، به بازی سرگرم نمیشود و مغرور نمیگردد. بنابراین، روح القدس، از منابع علمی ائمه (ع) که با وجود آن، امام از خطا و لغزش مصون است و هیچ گاه غفلت ندارد و حتی هنگام خواب، هر چند جسم او میخوابد لکن به واسطه روح القدس که خواب و غفلت ندارد، امام همواره از امور آگاه است. مرحوم ملّا صالح مازندرانی در این باره مینویسد: ریشه غفلت یا از این باب است که گفته میشود غفلت کردم از آن غفلت کردنی، و این وقتی گفته میشود که شخص اصلاً متذکر مطلب نباشد، و یا از باب اَغفلته است و آن هنگامی است که شخص، خود را به غفلت بزند در حالی که واقعا در یاد او باشد. اولی، غفلت ناشی از مثلاً خواب را نفی میکند، چنانچه رسول خدا (ص) فرمودند: «چشم من میخوابد ولی قلبم نمیخوابد». و دومی، هر نوع غفلتی را به کلی نفی میکند. بر اساس روایت امام باقر (ع)، روح القدس، نوری است که از سوی خدای تعالی به نبیّ و امام افاضه میشود و با آن نور، امام از زیر عرش تا زیر خاک را میشناسند. در دستهای از روایات، در مورد روح تفویض شده به امامان (ع)، تعبیر «رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» به کار رفته است. و در برخی روایات دیگر نیز تعبیر «رُوحٌ مِنْه» آمده است. لذا با توجه به اختلاف تعبیر روایات درباره روح، میتوان گفت مراد از روح، مراحلی از علم و فهم است. و با جمع مختلف در این زمینه چنین استفاده میشود که روح القدس، مرحلهای از علم است که در همه انبیا و اوصیا، بوده است. ولی «رُوحٌ مِنْه» و «رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» مرحله بالاتری است که مخصوص خاتم الأنبیا (ص) و ائمه (ع) است. همچنین در بیشتر روایات تصریح شده که روح، فرشته نیست، بلکه خلقی اعظم از ملائکه است. اما در روایتی در تفسیر آیه: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ﴾ [۱۰۹]، مراد از روح، فرشته بیان شده است. در این مورد میتوان گفت ممکن است این مرحله از علم، در برخی موارد به واسطه فرشته به امام برسد. لذا از فرشتهای که ناقل چنین علمی است به روح تعبیر شده است. نکته مهم دیگری این که در روایات فوق بیان شده، این است که روح القدس، پس از رحلت پیامبر (ص) به امام (ع) منتقل میشود. در حالی که برخی روایات، حاکی از آن هستند که امیر المؤمنین (ع) در حیات رسول اللّه (ص) نیز حامل روح القدس بوده است. راوی میگوید:«قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ النَّاسَ يَزْعُمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَجَّهَ عَلِيّاً (ع) إِلَى الْيَمَنِ لِيَقْضِيَ بَيْنَهُمْ فَقَالَ عَلِيٌّ (ع) فَمَا وَرَدَتْ عَلَيَّ قَضِيَّةٌ إِلَّا حَكَمْتُ فِيهَا بِحُكْمِ اللَّهِ وَ حُكْمِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ صَدَقُوا قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ وَ لَمْ يَكُنْ أُنْزِلَ الْقُرْآنُ كُلُّهُ وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) غَائِباً عَنْهُ فَقَالَ تَتَلَقَّاهُ بِهِ رُوحُ الْقُدُس»[۱۱۰] علاوه بر این گونه روایات، عصمت ائمه (ع) پیش از امامت نیز دلالت دارد امام قبل از امامت، دارای روح القدس است. بنابراین، روایاتی که بیان میکنند روح القدسی که همراه پیامبر است، پس از رحلت ایشان به امام منتقل میشود، دلالت ندارند که امام (ع) در حیات رسول اللّه (ص) هیچ ارتباطی با روح القدس ندارد. بلکه روایات دیگر، صریح در این هستند که مراتبی از روح القدس قبل از امامت نیز در شخص امام وجود دارد و با روشنایی آن، امام از خطا و غفلت مصون میشود. و مرتبه بالاتر روح القدس که همراه پیامبر اکرم (ص) بوده، پس از ایشان به امام منتقل میشود». روح القدس، از منابع علمی ائمه (ع) است که با وجود آن، امام از خطا و لغزش مصون است و هیچگاه غفلت ندارد و حتی هنگام خواب، هر چند جسم او میخوابد لکن به واسطه روح القدس که خواب و غفلت ندارد، امام همواره از امور آگاه است.(...) نکته مهم دیگری این که در روایات فوق بیان شده، این است که روح القدس ، پس از رحلت پیامبر (ص) به امام (ع) منتقل میشود. در حالی که برخی روایات، حاکی از آن هستند که امیر المؤمنین (ع) در حیات رسول اللّه (ص) نیز حامل روح القدس بوده است. علاوه بر این گونه روایات ، عصمت ائمه (ع) پیش از امامت نیز دلالت دارد امام قبل از امامت، دارای روح القدس است . بنابراین، روایاتی که بیان میکنند روح القدسی که همراه پیامبر (ص) است، پس از رحلت ایشان به امام منتقل میشود، دلالت ندارند که امام (ع) در حیات رسول اللّه (ص) هیچ ارتباطی با روح القدس ندارد. بلکه روایات دیگر، صریح در این هستند که مراتبی از روح القدس قبل از امامت نیز در شخص امام وجود دارد و با روشنایی آن، امام از خطا و غفلت مصون میشود. و مرتبه بالاتر روح القدس که همراه پیامبر اکرم (ص) بوده، پس از ایشان به امام منتقل میشود»[۱۱۱].
|
۲۶. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای قاسم علی شیخزاده در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا» در این باره گفته است:
«روح در لغت به معنای مبدا حیات بوده که جاندار به وسیله آن قادر بر احساس و حرکت ارادی میگردد. درباره روح القدس عقیدههای گوناگون ابراز گردیده مانند مخلوق امری، اشراف فرشتگان، ملائکه نگهبان، فرشته موکل ارواح، جبرئیل، ارواح مردم، قرآن کریم، کلمه فرمان و ایجاد خداوند که وابسته خداوند است فخر رازی پس از اینکه احتمالات نظیر اسم اعظم، انجیل، آنچه در آن دمیده میشود را درباره روح القدس مطرح میکند با ارائه شواهدی جبرئیل بودن روح القدس را تقویت میکند. ملاصالح مازندرانی عقیدهای متفاوتی ابراز کرده زیرا در یک جا روح القدس را فرشته دانسته و در جای دیگر از شرح خویش آن را نفی نموده است. اما بر اساس روایات آنچه پذیرفتنی است آنست که روح از جنس ملائکه نیست بلکه موجودی بزرگتر از فرشتگان است که بعضی روایات آن عرضه میگردد. روح خلقی بزرگتر از جبرئیل و میکائیل است که با رسول خدا بود و به او گزارش میداد و او را نگهداری میکرد و او بعد از پیغمبر با ائمه است. ویژگی روحالقدس در روایات: (الف) بزرگتر از جبرئیل و میکائیل بوده و از جنس فرشتگان نیست زیرا با توجه به سوره قدر که روح به ملائکه عطف شده ثابت میگردد. که روح القدس از ملائکه نیست چون عطف مقتضی مغایرات است. (ب) به خصوص اینکه ملائکه همه اشیاء را نمیدانند زیرا گفتند: ﴿... لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا...﴾[۱۱۲] ولی روح همه چیز را میداند. یک امر ملکوتی است که همیشه همراه ائمه (ع) است. (ج) سهو، غفلت، سرگرمی، غرور، دروغ در او نیست و فریب هم نمیخورد. زیرا این روح از خیانت و پلیدیهای مادی و معنوی پاک است. (د) ازروایات استفاده میشود که ائمه بسیاری از علوم شگفتانگیز خود را از طریق روح القدس بهدست میآوردهاند چنانکه شخصی از امام صادق (ع) میپرسد: فدایت گردم شده که از چیزی مورد پرسش واقع گردید ولی علمش نزد شما نباشد فرمود: چه بسا که چنین شود عرض کردم دراین صورت چه کار میکنید فرمود: روح القدس به ما میرساند و القاء میکند. شبیه این روایت از امام حسین (ع) نیز نقل گردیده»[۱۱۳]. |
۲۷. آقای آشتیانی؛ |
---|
آقای سید جعفر آشتیانی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «روح در قرآن و عهدین» در این باره گفته است:
«القای روح به پیامبران به معنای ایجاد نحوهای از وجود متعالی است، به عبارت دیگر، در جریان القای روح، روح پیامبر با درجهای اعلی از روح الهی اتحاد پیدا میکند و این اتحاد با روح قدسی است که زمینه تعلیم وحی را فراهم میکند[۱۱۴]. در این باره ایشان میفرمایند: خداوند فرشتگان را نازل میکند تا روح را بر قلب پیامبر (ص) القا کنند بدین وسیله معارف الهی بر او افاضه شود [۱۱۵]. و به همین جهت در آیه ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا ﴾ [۱۱۶]. وحی نامیده و القای آن را بر رسول و نبی خوانده است، پس معنای القای کلمه خدای متعال کلمه حیات به قلب رسول خدا این است که روح را به سوی او وحی میکند[۱۱۷] (...) در جریان القای روح، روح پیامبر (ص) با درجهای اعلی با روح الهی متحد میگردد. این اتحاد با روح قدسی است که زمینه تعلیم وحی را فراهم میکند. القای این روح در آیه ۵۲ سوره شوری، وحی روح خوانده شده است چون روح کلمه حیات خداوند تعالی است، همراهی آن با ملائکه سبب تأثیر گذاشتن بر آنان و زنده شدن ملائکه میگردد. در نزول ملائکه، آنها نیز صاحب روح هستند و بنابراین در نزول خود، سبب ایجاد حیاتی دیگر در قلب پیامبر (ص) میشوند تا قلب او را آماده پذیرش معارف الهی نمایند. اینکه جبرئیل نیز روح نامیده شده به این دلیل است که او آورنده روح و حامل این قرآن است. پس جبرئیل، روح القدس را که حامل قرآن است بر قلب پیامبر خدا نازل میکند. این روحی که در فرشتگان است از افاضه همان روح مطلق است»[۱۱۸].
|
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۲۸. آقای مهندس حسینی؛ | تصویر = 11439.jpg | پاسخدهنده = سید مجتبی حسینی | پاسخ = آقای مهندس سید مجتبی حسینی، در کتاب «مقامات اولیاء» در اینباره گفته است:
«ائمه (ع) شئون مختلفی دارند. خداوند به واسطه شئون ائمه (ع) امور بسیار خطیری را به دستشان واقع میکند که یکی از آنها "هدایت به امر" است، این شئون، نیاز به تقویت شخص، شخصیت روح و سایر لایههای وجودی ایشان دارد و این تأیید، تقویت و پشتیبانی در نظام آفرینش، به روح خدایی صورت میگیرد. همان روحی که امر پروردگار است: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي ﴾[۱۱۹] در روایات آمده است که روح در ﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ﴾[۱۲۰] خلقی اعظم از ملائکه است.
امام صادق (ع) ذیل آیه شریفه ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا ﴾[۱۲۱] به ابابصیر فرمودند:آفریادهای از آفریدههای خدایی است که عظیمتر از جبرئیل و میکائیل است. او با پیامبر خدا (ص) بود و ایشان را با خبر مینمود و پشتیبانی میکرد و پس از پیامبر (ص) با امامان (ع) است[۱۲۲]. روح ناشناختهتر از آن است که بتوان تصور کرد؛ به همین دلیل خداوند بدون واسطه آن را به خود نسبت داده و فرموده است: "روحی". در عبارت " أَيَّدَكُمْ بِرُوحِهِ "در زیارت جامعه، روح را به خدا نسبت دادهاند.
آگاهی از روحی که همراه پیامبر (ص) و ائمه (ع) است، تعبیر به روح القدس شده است، البته قطعاً نمیتوانیم بگوییم همان "روح" است. چه بسا خود آن روح، از تعینات متعارفی که در ذهن ماست خارج باشد و حتی شاید بتوان بین روح ذکر شده در مضامین مختلف، این همانی یا تقابل قائل شد. به عنوان مثال وقتی مفضل از امام صادق (ع) درباره علم معصوم از اطراف زمین سؤال کرد، با اینکه ممکن است امام حتی در اتاق خود هم پرده داشته باشند، چنین پاسخ دادند: ای مفضل! خداوند برای پیامبرش پنج روح قرار داد: روح حیات که به وسیله آن حرکت میکند، روح قوت که با آن تلاش و فعالیت میکند، روح شهوت که به وسیله آن میخورد، میآشامد و نکاح میکند، روح ایمان که به وسیله آن ایمان میآورد و عدل مینماید و روح نبوت یا روح القدس که به وسیله آن بار [[نبوت[[را حمل میکند. هنگامی که پیامبر (ص) از دنیا میرود، آن روح به امام میرسد. روح القدس نمیخوابد، فراموش نمیکند و به سهو نمیافتد، ولی چهار روح دیگر میخوابند و غافل میشوند. روح القدس چیزی است که به وسیله آن نبی و امام امور غیر متداول را میبینند[۱۲۳]»[۱۲۴]. }}
۲۹. آقای موسوی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ |
---|
آقای سید علی موسوی در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان«تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی» در اینباره گفته است:
«برای درک مسأله روح القدس ابتدا باید به این نکته توجه نمود که بنابر تصریح روایات، علم امام (ع) علمی انباشته شده از خواندن و شنیدن آن هم به صرف انتقال و وساطت نیست؛ بلکه شهود و فهم به همراه آگاهی است که تعالی روحی ایشان آن را میسّر و فراهم مینماید؛ زیرا خاستگاهِ درک و فهم مطابق روایات روح و قلب است. روح القدس عنوانی است که بر کل مسأله علم و سرچشمۀ علم امام سایه میافکند؛ به تعبیر دیگر، روح القدس لازمه و شرط شیء برای تحقق و تبلور آگاهی و ایجاد مجاری علم برای امام است. این دیدگاه با بررسی گروههای برخوردار از روح القدس و تشریح مراد از روح القدس تبیین میگردد. از جمله برداشتهای غلط درباره روح القدس و در نتیجه علم امام، ملک انگاری روح القدس است. در حالی که مجموعه روایات مرتبط، بر این امر دلالت میکنند که روح القدس نیروی غیبی و مرموز الهی است که نشانگر مرتبهای بلند و واال از مقام علمی و معنوی و دلیل بر قرب فراوان به پروردگار متعال میباشد. در روایات، روح القدس هم بر جبرئیل و حتی سایر مالئکه اطلاق میشود و همه انبیا بهرهمند از آن دانسته شدهاند. در توضیح این مطلب باید گفت که مقصود از روح القدس جایگاه و مرتبهای برتر از روح الایمان است که مؤمن در آن حالت، جز حق نمیگوید و در دفاع از حق کوشاست؛ همچنان که ویژگیهای روح القدس چنین دلالتی را میرسانند: روح القدس نمیخوابد، غفلت ندارد، لهو ندارد؛ اما چهار روح دیگر میخوابند، دچار غفلت میشوند و لهو دارند[۱۲۵]. از این رو خصیصه و ویژگی عام و مشترک میان دارندگان مقام روح قدسی، عصمت و دوری از لغزش و گناه کبیره است و به همین دلیل در روایات آمده که هرکس روح القدس با او باشد، هرگز گناه کبیره نمیکند: " رُوحُ الْقُدُسِ مَنْ سَكَنَ فِيهِ فَإِنَّهُ لَا يَعْمَلُ بِكَبِيرَةٍ أَبَدا"[۱۲۶]. ثمره توفیقی که روح القدس به همراه خود دارد، نلغزیدن، به خطا نرفتن و مؤدب شدن به آداب الهی است که همه اینها ریشه در معرفت و علم دارد"وَ بِهَا عَلِمُوا الْأَشْيَاءَ "[۱۲۷]. و رؤیت حقایق به وسیله آن امکانپذیر است" وَ رُوحُ الْقُدُسِ كَانَ يَرَى بِه". در مجموع آنچه از روایات استفاده میشود آن است که روح القدسِ اعطایی از جانب خداوند، نیرو و توانی غیبی است که تحقق یا امکان تحقق اموری را به ارمغان میآورد. برخی از احادیث دلالت بر اعظمیّت روح از مقرب ترین فرشتگان الهی یعنی جبرئیل و میکائیل مینمایندو تعدادی از روایات که علاوه بر بیان این مطلب، بر اختصاصی بودن این روح به پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) تأکید دارند؛ دراین روایات تصریح شده که روح القدس امری مختص به ایشان است وهیچ کس، حتی انبیای سابق، از آن بهرهمند نیستند[۱۲۸]. فیض کاشانی ذیل روایات روح مخصوص پیامبر (ص) و ائمه (ع) احتمال ذو مراتب بودن روح القدس را نیز مطرح مینماید؛ از این رو تمام آگاهیها و علوم امام (ع) ریشه در بهرهمندی ایشان از روح قدسی و مطهری دارد که خداوند به او عطا مینماید»[۱۲۹]. |
۳۰. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ |
---|
خانم زهرةالسادات میرترابی حسینی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با موضوع «علم لدنی در قرآن و حدیث» در اینباره گفته است:
«در برخی روایات آمده است که ائمه (ع)، علوم غیبی را از “روح” اخذ مینمایند: "ابو حمزه گوید: از امام صادق (ع) راجع به علم امام پرسیدم، که آیا امام آن را از دهان رجال علم فرا میگیرد یا آنکه نزد شما کتابی است که آن را میخوانید و فرا میگیرید؟ فرمود: این مطلب از آنچه تو گفتی بزرگتر و استوارتر است، مگر نشنیدهای قول خدای عزوجل را [....] فرمود: آری [[[پیامبر]]] در حالی بسر میبرد که نمیتوانست کتاب و ایمان چیست، تا آنکه خدای تعالی روحی را که در کتابش ذکر میکند مبعوث کرد، و چون آن را به سوی او وحی فرمود، به سبب آن فهم و علم آموخت، و آن همان روح است که خدای تعالی به هر که خواهد عطا کند، و چون آن را به بندهای عطا فرماید، به او فهم آموزد".[۱۳۰] البته حقیقت و ماهیّت “روح” بر ما معلوم نیست اما بر اساس برخی روایات، “روح” مورد بحث در روایاتی نظیر آنچه گذشت، مخلوقی عظیمتر از جبرئیل و میکائیل است که در معیّت رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) بوده و هم سنخ موجودات عالَم ملکوت میباشد. «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي﴾ [و دربارۀ روح از تو میپرسند، بگو: روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است] قَالَ: خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ، كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)، وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ، وَ هُوَ مِنَ الْمَلَكُوت».[۱۳۱] براساس آنچه در منابع دینی آمده، بندگان برگزیدۀ خداوند که دارای ضمیری صاف و پیراسته از آلایشهای مادّیاند، گاهی به لطف الهی و از طریق "القاء روح" بر یک رشته حقایق و امور پنهان از حسّ، آگاه میگردند. نمونۀ بارز این قسم، آگاهی مادر حضرت موسی (ع)، بر کیفیت حفظ خویش و اطلاع از سرنوشت آن پیامبر الهی است. ﴿...إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلين﴾ [۱۳۲] امّا این که روحِ القا کننده به بندگان مخلص و پاکدامن، همان "روحِ" همراه نبی و امام است یا غیر آن؟ مطلبی است که بر ما پوشیده است، و الله أعلم بالصّواب»[۱۳۳]. |
۳۱. پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن؛ |
---|
پژوهشگران «وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«از آیات قرآن کریم استفاده میشود که، حقیقتی به نام «روح القدس» با انبیاء بوده است، و آنان را در مسیر خود، آگاه، تأیید و تقویت مینموده است؛ برخی معتقدند: «روح القدس» همان فرشته وحی است، ولی برخی دیگر آن را نیروی مرموز غیبی خاصی میدانند که همراه با انبیا بوده است، چنانکه در مورد حضرت عیسی میفرماید: ﴿إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً ﴾ [۱۳۴]. در مورد پیامبر اسلام نیز میفرماید: ﴿قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ﴾ [۱۳۵][۱۳۶]. قرآن مجید در آیات زیادی مانند: ﴿تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ﴾ [۱۳۷]؛ ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ﴾ [۱۳۸]؛ ﴿قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ﴾ [۱۳۹]؛ ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ﴾ [۱۴۰] آگاهی پیامبر از غیب را به وحی نسبت داده است، چنان که میفرماید: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ﴾[۱۴۱] بنابراین، آگاهی پیامبر اکرم از غیب فقط به تعلیم الهی بوده است، اما طرق دریافت آن مختلف بوده است؛[۱۴۲] از طریق فرشته، روح القدس، ارتباط روحی و معنوی، سیر در آفاق، در خواب، بیداری و... چنان که علم غیب پیامبر از طریق وحی، منحصر به قرآن نمیباشد، بلکه اعم است از قرآن و غیر قرآن، همان گونه که پیامبر اکرم از طریق وحی، از جنگ امیر المؤمنین با «ناکثین»، «قاسطین» و «مارقین»، شهادت امام حسین، مرگ «نجاشی»، تسلط «بنی امیه» بر مسلمین و ... آگاه شد[۱۴۳]»[۱۴۴].
|
۳۲. پژوهشگران وبگاه تبیان؛ |
---|
پژوهشگران «وبگاه تبیان» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«امام باقر (ع) فرمود: "به راستی که اوصیاء و امامان (ع) محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن میگوید؛ در حالی که او را نمیبینند". مفسّران برای روح القدس عمدتاً دو تفسیر ذکر کردهاند: یکی فرشته وحی، جبرییل، و دیگری نیروی مرموز غیبی خاصّی که با انبیاء بوده است. این روح مقدّس و پاک منبع الهامبخش بزرگی برای انبیاء بوده و حتّی از بعضی از تعبیرات احادیث استفاده میشود که روح القدس با افراد با ایمان طبق سلسله مراتب ایمانی نیز همراه است، و همان است که گویندگان متعهّد و شاعران با ایمان را در گفتن و سرودن نثر و نظمهای بلیغ تایید مینموده، و مؤمنان راسخ را در تصمیم گیریهای مهم تقویت میکرده است. از روایات فراوانی بر میآید که روح القدس حقیقتی بوده است در انبیاء و ائمه معصومین (ع) که با آن حقایق بسیاری را درک میکردهاند؛ از جمله در روایات متعددی آمده است که امامان معصوم (ع) به هنگام قضاوت و داوری از روح القدس مدد میگرفتند[۱۴۵].
|
۳۳. پژوهشگران مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات. |
---|
پژوهشگران وبگاه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«القای روح القدس: چهارمین منبع علم امامان، فیض روح القدس است. از روایاتی که در منابع اهل بیت (ع) وارد شده به خوبی بر میآید که روح القدس روح مقدسی بوده که با همه پیامبران و انبیاء و معصومین (ع) بوده است، و امدادهای الهی را در موارد مختلف به آنها منتقل میساخته، حتی از روایات متعددی که در منابع اهل سنت نیز وارد شده است، استفاده میشود که گاه که کارهای مهم یا سخنان و اشعار پر مغز از کسی صادر میشد، میفرمودند: این به کمک روح القدس بوده است، این تعبیر کمک روح القدس درباره سنان بن ثابت مدافع پیامبر و کمیت بن زید اسدی مدافع اهل بیت (ع) و دعبل خزاعی شاعر قصیده معروف مدارس آیات از زبان پیامبر (ص) و امام باقر (ع) و امام رضا (ع) نقل شده است[۱۴۶]. و از این جا به خوبی روشن میشود که روح القدس یک روح امدادگر است که انسان را به هنگام کارهای معنوی و الهی یاری میدهد، و البته به تفاوت مراتب اشخاص متفاوت است، در پیامبران و امامان به گونه فوق العادهای قوییتر و بارزتر عمل میکند، و در دیگران به اندازه خودشان.[۱۴۷]. |
پرسشهای وابسته
- منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کشف یا شهود با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه ام الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کتاب اعمال با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه علمالکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عرش با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا برهان میتواند راه آگاهی به غیب باشد؟ (پرسش)
- علم غیب امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده میشود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
- آیا معصومان کتابی داشتند که نامهای پادشاهان یا شیعیان یا اهل بهشت و جهنم در آن ذکر شده است؟ (پرسش)
- آیا تعلیم اسماء با علم غیب پیامبر ارتباط دارد؟ (پرسش)
- آیا علم غیب با خاتمیت منافات دارد؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث؛ ص ۵۴۵
- ↑ «و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم»؛ سوره بقره، آیه ۸۷.
- ↑ «به خاطر آور زمانی که تو را با روح القدس تأیید کردم که در گهواره و نیز در حال میانسالی، با مردم سخن میگفتی» سوره مائده آیه ۱۱۰
- ↑ «بگو: "روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحق نازل کرده»؛ سوره نحل، آیه ۱۰۲.
- ↑ سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ وبگاه پاسخدهنده.
- ↑ یکصد و ده پرسش در سؤال ۲۸ ج۱، ص۱۵۴.
- ↑ قدر شب قدر را بدانيم، وبگاه پدیدآورنده
- ↑ بصائرالدرجات، ص۴۶۷، روایت۳.
- ↑ بصائرالدرجات، ص۴۶۷، روایت4.
- ↑ بصائرالدرجات، ص۴۷۴، روایت۱۳.
- ↑ بصائرالدرجات، ص۴۷۳، روایت۸، ۹ و ۱۰.
- ↑ بصائرالدرجات، ص۴۷۴، روایت۱۳
- ↑ بصائرالدرجات، ص۴۷۱، روایت۱ و ۷.
- ↑ جلوههای لاهوتی، ص ۲۱۰.
- ↑ امامشناسی ج۱۲
- ↑ ابوذر اگر بداند چه در قلب سلمان می گذرد او را می کشد.
- ↑ خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸.
- ↑ فرشتگان و روح الامین فرود میآیند؛ سوره قدر، آیه: ۴.
- ↑ فرهنگستان علوم اسلامی قم
- ↑ مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ «و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست»؛ سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ ابو حمزه نقل میکند از امام صادق (ع) درباره علمشان پرسیدم که آیا آن را همچون علوم دیگر افراد از دهان مردم فرا میگیرند یا در کتابی است که در نزد آنان است و آن را میخوانند و علومی را میآموزند؟ امام (ع) فرمودند: «مسئله از آنچه میپنداری بالاتر و مهمتر است! آیا آیه قرآن را نشنیدهای که میفرماید: «ای پیامبر (ص) ما بودیم که "روح" را که از امر ماست. "اشاره به آیه ۸۵ سوره اسراء است که میفرماید: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي﴾ به سویت فرستادیم و تو پیش از آن نسبت به کتاب و ایمان چیزی نمیدانستی؟»... پس آن هنگام که خداوند روح را به سوی پیامبر (ص) فرستاد، از طریق آن آگاهی و فهم کسب نمود، و این روح امری است که خداوند به هرکس که مشیتاش تعلق گیرد اعطا مینماید و هرگاه به بندهای اعطا نفرماید، او را فهم و آگاهی تعلیم دهد
- ↑ اصول کافی (بدون ترجمه)، ج١، ص٢٧٣، ح۵.
- ↑ «روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) میفرستد»؛ سوره غافر آیه ۱۵
- ↑ مراد از روح در آیه مذکور روح خداست که آن را جز بر فرشتگان مقرب الهی و یا بر نبی صاحب رسالت و یا بر جانشین و وصی برگزیده رسول القا و اعطا نمیفرماید. از این رو آن کس که مورد چنین عنایت و اعطائی قرار گیرد از مردم دیگر امتیازاتی یافته و به او قدرتی عطا میشود که مرده را زنده میسازد و به علوم گذشته و آینده آگاه شده، در یک چشم ر هم زدن، شرق تا غرب و غرب تا شرق عالم را سیر میکند و نیز آنچه را در قلبها و ضمائر مردم است و میداند و به طور کلی از آنچه در آسمانها و زمین است آگاه میگردد؛ بحارالانوار، ج۲۶ ص ۵ پاراگراف اول
- ↑ بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ص٤٣.
- ↑ اصول الکافی، ج۲، باب خلق اعظم.
- ↑ علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص٣٢٨
- ↑ تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۰، ص۳۲۵
- ↑ بصائر الدرجات، جزء ۹، ص ۵۸۷-۵۹۰.
- ↑ «و پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند)اند»؛ سوره واقعه، آیه ۱۰ و ۱۱.
- ↑ بصائر الدرجات، جزء ۹، ص ۵۸۱-۵۸۶؛ کافی، ج۱، ص۲۷۱.
- ↑ کافی، ج۱، ص ۲۷۱ و ۲۷۲؛ بصائر الدرجات، جزء ۹، ص ۵۸۱-۵۸۶.
- ↑ «و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم»؛ سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۱-۱۴۴.
- ↑ سخن به میان آوردن از ارواحی که در امامان (ع) میباشد.
- ↑ قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه
- ↑ همانا روح القدس در زمان نیاز نزد ایشان میرود.
- ↑ سخن از ارواحی که در امامان میباشد.
- ↑ همانا ایشان مورد خطاب واقع میشوند و صدا را میشنوند و نزد ایشان تصورات و صورتهایی بلند مرتبه تر از جبرئیل و مکائیل میآیند.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه آینده روشن
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۰۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۳۷؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۱۵۳؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۵۳؛ محمد بنعمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۹، ص۱۶۹ و... .
- ↑ ر.ک: عبدالرحمنبنمحمد بنابیحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۱۰، ص۳۲۸۰؛ جلالالدین سیوطی، الدرّ المنثور فی تفسیر المأثور، ج۶، ص۱۳.
- ↑ فضلبنحسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۸؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۵۰۲؛ سیدعلیاکبر قرشی، تفسیر أحسن الحدیث، ج۹، ص۵۱۳؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۲۳۴؛ محمد بنعمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۶۱۴؛ و... .
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۷۵.
- ↑ سوره بقره، آیه: ۹۷ .
- ↑ در روایات متعددی، این دو به صورت بدل یا صفت و موصوف آمدهاند که نشانه یکی بودن آنهاست: "رُوح الْأَمِین جَبْرَئِیلَ" یا "جَبْرَئِیلَ الرُّوحَ الْأَمِینَ". ر.ک: تفسیر الامام العسکری، ص۱۵۶ و ۴۳۴؛ محمد بنمسعود، کتاب التفسیر، ج۲، ص۹۷ و ۱۴۱؛ محمد بنعلی الصدوق، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، ج۱، ص۵۵؛ محمد بنعلی الصدوق، الأمالی، ص۲۷۰ و ۲۹۳؛ محمد بنالحسن الطوسی، الأمالی، ص۵۸۸؛ محمد بنحسن حر عاملی، وسائل الشیعة، تصحیح مؤسسة آلالبیت، ج۲، ص۲۳؛ ج۱۲، ص۲۴۱ و ج۱۷، ص۴۷.
- ↑ سوره نحل، آیه: ۲.
- ↑ ر.ک: محمد بنیعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۸۴؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۴؛ سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۸۳.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن؛ ص ۳۵-۳۸ .
- ↑ کافی ج ۱ ص ۲۷۳.
- ↑ کافی ج ۱ ص ۹۷ ح ۵ و ۶؛ من لایحضره الفقیه ج ۱ ص ۳۷۹ ش ۱۱۰۹؛ نهج البلاغة ص ۴۹۵ ش ۱۴۷
- ↑ منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۱۹
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص ۲۷۳.
- ↑ روح القدس نمی خوابد، غفلت ندارد، لهو ندارد؛ اما چهار روح دیگر می خوابند، دچارغفلت می شوند و لهو دارند.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات، ۴۴۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۲، ص ۲۸۱.
- ↑ برقی، محاسن، ۳۱۴/۲؛ عیاشی، تفسیر، ۳۱۷/۲؛ استرآبادی، تأویل الایات الظاهرة، ۵۳۶؛ صفار، بصائر الدرجات، ۴۶۱، ۴۶۲ و ۴۶۴.
- ↑ کلینی، کافی، ۲۷۳/۱؛ صفار، بصائر الدرجات، ۴۶۰.
- ↑ مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج ۶، ص۶۶ و ۶۹.
- ↑ فیض کاشانی، وافی، ج۳، ص ۶۳۰.
- ↑ برای مطالعه بیشتر ر.ک: قیوم زاده، چیستی روح القدس و آثار آن، فصلنامه اندیشه نوین دینی، ش۳۰.
- ↑ منابع علم امام در قرآن، فصلنامه امامتپژوهی، شماره ۶ ص ۱۶۸.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۸۷.
- ↑ اصول کافی، ج۸، ص۱۰۲، ح۷۵ و رجال کشی،ص۲۰۷.
- ↑ کشف الغمة، ج ۳، ص ۱۱۸؛ اعلام الوری، ص ۳۳۱.
- ↑ "بصائر الدرجات" بیش از پنجاه روایت در این زمینه آورده است. ر.ک بصائر الدرجات ص۴۴۳-۴۶۵.
- ↑ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۱۷۱.
- ↑ كافى ۱/۲۷۲؛ بحارالانوار ۱۸/ ۲۶۴
- ↑ كافى ۱ / ۲۷۲؛ بحارالانوار ۲۵/ ۵۵
- ↑ بصائر الدرجات / ۴۵۴؛ بحار الانوار ۱۷/ 106
- ↑ بصائرالدرجات / ۴۵۲؛ بحارالانوار ۲۵/ ۵۷.
- ↑ سوره نحل، آیه: ۱۰۱ و ۱۰۲.
- ↑ عيون اخبار الرضا ۲۷ / ۲۰۰؛ بحارالانوار ۲۵/ ۴۸.
- ↑ همان / ۲۷۳
- ↑ امامت ص۱۳۷ الی ۱۴۰.
- ↑ اولین چیزی که خداوند متعال آن را آفرید.
- ↑ امام بر حسب مرتبهای آگاه میباشد و بر اساس مرتبهای دیگر عالم نیست.
- ↑ معدن حکم و دستورات و راز خداوند متعال، و نگهدارنده علم خداوند متعال و نگهبانان راز او، و گنجینههای علم او، و به ودیعه نهاده شده حکمت او، و ترجمه کنندگان وحی او، و ستونهای توحید ایشان و گواهان و ناظران بر خلق خداوند میباشند.
- ↑ وبگاه عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
- ↑ به امام صادق (ع) گفتم: آیا چیزی هست که در کتاب و سنت نباشد؟ امام فرمود: نه، گفتم: اگر چیزی بیاید که در کتاب و سنت نباشد امام فرمود: چنین نیست. تا آن که پرسش خود را چندین بار برای امام تکرار کردم. امام فرمود: چیزی پیش نمیآید که در کتاب و سنت نباشد آنگاه با اشاره به انگشت خود فرمود: با توفیق و یاری خداوند است و چنان نیست که تو میاندیشی.
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ بهترین سخنها
- ↑ مقاله خبرهای غیبی در نهج البلاغه، ماهنامه مبلغان شماره ۹۵، صفحه ۳۷ و ۳۸
- ↑ برای مثال: مریم، آیه۲۹ و۳۳؛ بقره، آیه۸۷ و۲۵۳؛ مائده، آیه۱۱۰
- ↑ برای مثال: بقره، آیه۸۷؛ مائده، آیه۱۱۰
- ↑ برای مشاهده روایات این مدعا ر.ک: ملکی میانجی، مناهجالبیان، ج۶، ص۴۰-۵۵. همو، توحیدالامیة، ص۴۰
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۲
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۵۸
- ↑ مؤمن الطاق؛ ص۲۰۴.
- ↑ علم امام
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۴۴.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۴۴.
- ↑ جابر جعفی از امام صادق (ع) روایت میکند که فرمود: خداوند در آیه ۱۱ سوره واقعه، خلق را به سه دسته تقسیم میکند: اصحاب میمنه و اصحاب مشئمه و سابقون که مقربانند. سابقون، انبیا و اوصیا میباشند که خداوند در آنها پنج روح نهاده است: ۱- روح القدس که با او تأیید شوند و به وسیله او هر چیز را بشناسند و بفهمند. ۲- روح ایمان که به وسیله آن از خداوند بترسند. ۳- روح توانایی که به وسیله آن فرمان خدا برند. ۴- روح عمومی که به وسیله آن با مردم رفت و آمد کنند و زنده باشند. ۵- روح شهوت که به وسیله آن از اطاعت خدا (و از حلالهای او) لذت برند و از نافرمانی خدا بدشان آید. روح القدس مخصوص سابقون است و چهار روح دیگر در اصحاب میمنه نیز نهاده شده است.
- ↑ نبأ، ۳۸.
- ↑ سوره بقره، آیه: ۲۵۳.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۴۴- ۴۸.
- ↑ سوره شوری، آیه: ۵۲.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۴۶.
- ↑ علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی) ص ۱۰۱-۱۰۵
- ↑ شرب مدام در تبیین علم امام، ص ۹۶-۱۰۱].
- ↑ علم ائمه از نظر عقل و نقل
- ↑ «و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم»؛ سوره بقره، آیه ۸۷.
- ↑ «و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی میکنیم و بیگمان تو، به راهی راست راهنمایی میکنی»؛ سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۲.
- ↑ خدای تعالی در رسولان خود، پنج روح قرار داده است. و ایشان را با روح القدس تأیید نموده که به وسیله آن همه چیز را میدانند. و با روح ایمان، تأیید نموده که به واسطه آن خوف از خدای عز و جل دارند. و با روح قوت، تأیید کرده که به وسیله آن قادر به طاعت خدا میشوند. و با روح شهوت، تأیید کرده که به آن میل به اطاعت خدای عز و جل و کراهت از معصیت او مییابند. و در ایشان روح جنبندگی و حیات قرار داده که مردم به واسطه آن رفت و آمد میکنند.
- ↑ و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ سوره شوری، آیه: ۵۲.
- ↑ به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم! مردم میگویند: رسول خدا (ص)، علی (ع) را به یَمن فرستاد در میان مردم قضاوت کند. علی (ع) فرموده است: هیچ قضیهای بر من پیش نیامد مگر این که در آن به حکم خدا و حکم رسول (ص) او حکم کردم. فرمود: راست میگویند. عرض کردم: این چگونه ممکن است در حالی که نه همه قرآن نازل شده بود و نه رسول خدا (ص) نزد او بود؟ فرمود: روح القدس حکم را به او القا میکرد.
- ↑ آفاق علم امام در الکافی.
- ↑ «ما از چیزی آگاه نیستیم جز آنچه تو به ما آموختهای» سوره بقره، آیه ٣۲.
- ↑ رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۶۴ و ۶۵.
- ↑ محمد کاظم شاکر، تفسیری از روح، مجله پژوهشهای علوم انسانی، سال اول شماره دوم، ص۱۷.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص ۲۱۸ ذیل آیه سوره نحل آیه ۲.
- ↑ و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ سوره شوری، آیه: ۵۲.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص ۲۱۸ ذیل آیه سوره نحل آیه ۲.
- ↑ روح در قرآن و عهدین؛ ص ۸۸ و ۹۰.
- ↑ از تو درباره روح میپرسند بگو روح از امر پروردگار من است؛ سوره اسراء، آیه: ۸۵.
- ↑ فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود میآیند؛ سوره قدر، آیه: ۴.
- ↑ و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ سوره شوری، آیه: ۵۲.
- ↑ " خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) يُخْبِرُهُ وَ يُسَدِّدُهُ وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدَهُ "؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۴۵۷.
- ↑ " يَا مُفَضَّلُ إِنَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ فِي النَّبِيِّ (ص) خَمْسَةَ أَرْوَاحٍ رُوحَ الْحَيَاةِ فَبِهِ دَبَّ وَ دَرَجَ وَ رُوحَ الْقُوَّةِ فَبِهِ نَهَضَ وَ جَاهَدَ وَ رُوحَ الشَّهْوَةِ فَبِهِ أَكَلَ وَ شَرِبَ وَ أَتَى النِّسَاءَ مِنَ الْحَلَالِ وَ رُوحَ الْإِيمَانِ فَبِهِ آمَنَ وَ عَدَلَ- وَ رُوحَ الْقُدُسِ فَبِهِ حَمَلَ النُّبُوَّةَ فَإِذَا قُبِضَ النَّبِيُّ (ص) انْتَقَلَ رُوحُ الْقُدُسِ فَصَارَ إِلَى الْإِمَامِ وَ رُوحُ الْقُدُسِ لَا يَنَامُ وَ لَا يَغْفُلُ وَ لَا يَلْهُو وَ لَا يَزْهُو وَ الْأَرْبَعَةُ الْأَرْوَاحِ تَنَامُ وَ تَغْفُلُ وَ تَزْهُو وَ تَلْهُو وَ رُوحُ الْقُدُسِ كَانَ يَرَى بِهِ"؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۷۲.
- ↑ مقامات اولیاء، ص۳۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۱.
- ↑ محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ص۴۴۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، کلینی، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱ ، ص۲۱۲.
- ↑ تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، ص۲۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ترجمۀ مصطفوی، ج ۲، ص ۱۹، ج ۵: - «عَنْ أَبِي حَمْزَةَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْعِلْمِ: أَ هُوَ عِلْمٌ يَتَعَلَّمُهُ الْعَالِمُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ، أَمْ فِي الْكِتَابِ عِنْدَكُمْ تَقْرَؤُونَهُ فَتَعْلَمُونَ مِنْهُ؟ قَالَ: الْأَمْرُ أَعْظَمُ مِنْ ذلِكَ وَ أَوْجَبُ؛ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:» ﴿وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ﴾؟ [و همین گونه، روحی از امر خودمان به سوی تو وحی کردیم، تو نمیدانستی کتاب چیست و نه ایمان کدام است؟ «فَقَالَ: بَلى، قَدْ كَانَ فِي حَالٍ لَايَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَ لَاالْإِيمَانُ حَتّى بَعَثَ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- الرُّوحَ الَّتِي ذَكَرَ فِي الْكِتَابِ، فَلَمَّا أَوْحَاهَا إِلَيْهِ عَلَّمَ بِهَا الْعِلْمَ وَ الْفَهْمَ، وَ هِيَ الرُّوحُ الَّتِي يُعْطِيهَا اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- مَنْ شَاءَ، فَإِذَا أَعْطَاهَا عَبْداً عَلَّمَهُ الْفَهْم».
- ↑ کلینی، الکافی، ترجمه مصطفوی، ج ۲، ص ۱۸، ج ۳: «ابوبصیر گوید: از امام صادق (ع) راجع به قول خدای عزّوجل "از تو دربارۀ روح میپرسند، بگو روح از امر پروردگار من است" پرسیدم، فرمود: «آن مخلوقی است بزرگتر از جبرئیل و میکائیل که همراه رسول خدا (ص) و همراه ائمه است و آن از عالم ملکوت است "یعنی آسمانی و روحانی است"».
- ↑ ما او را به تو باز میگردانیم و از [زمرۀ] پیمبرانش قرار میدهیم؛ سوره قصص، آیه: ۷.
- ↑ علم لدنی در قرآن و حدیث؛ ص ۷۴.
- ↑ زمانی که تورا با روح القدس تقویت کردم؛ که در گهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن میگفتی؛ سوره انبیاء، آیه ۱۱۰.
- ↑ بگو: «روح القدس» آن را از جانب پروردگارت به حق نازل کرده سوره نحل، آیه ۱۰۲.
- ↑ پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲.
- ↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹.
- ↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۲.
- ↑ بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم و من جز بیمدهندهای آشکار نیستم؛ سوره احقاف، آیه ۹.
- ↑ این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.
- ↑ سرگذشت حضرت مریم به صورتی که خالی از هرگونه خرافه باشد، در هیچ یک از کتابهای تحریف یافته پیشینیان وجود نداشت، و سند آن فقط وحی الهی بود. (تفسیر نمونه، ذیل آیه).
- ↑ پیام قرآن، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر المنیر، دکتر وهبه الزحیلی، ج۲۶، ص۲۲؛ المیزان علامه طباطبایی، ج۱۸، ص۱۹۴ - ۱۹۶؛ التفسیر الکاشف، محمد جواد المغنیه، ج۳، ص۴۳۱ - ۴۳۳.
- ↑ منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر الکاشف، ج۳، ص ۴۳۱-۴۳۳.
- ↑ وبگاه مركز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن
- ↑ وبگاه تبیان
- ↑ جلال الدین سیوطی، الدرّ المنثور، ج ۱، ۸۷؛ و سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۹۵۶؛ و کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۱۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر موضوعی پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۱ تا ۱۳۴؛ و سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، ج ۱، ص۱۴۸ و ۱۴۹.