آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیاتی که موافقان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسشهای مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
آیه مورد اشاره پرسش
﴿تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ﴾
«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است».
پاسخ نخست
علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در این باره گفته است:
«یعنی این داستانها و یا خصوص این داستان از اخبار غیب است که ما آن را به تو وحی میکنیم، یعنی ای پیامبر (ص) این داستانها در عین اینکه صد در صد درست و صحیح و صدق محض است، برای تو و قومت تا این زمان مجهول بود، و آنچه از سرگذشتهای مذکور قبل از نزول قرآن نزد اهل کتاب بوده تحریف شده و برگشته از وجه صواب بود، و خبر قرآن خبری است غیبی»[۱].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» در اینباره گفتهاند:
«از این آیه استفاده مىشود که بر خلاف آنچه برخى مىپندارند پیامبران از علم غیب آگاهى داشتند، لکن این آگاهى از طریق الهى و به مقدارى که خدا مىخواست بود، نه اینکه از پیش خود چیزى بدانند و اگر مىبینیم در پارهاى از آیات نفى علم غیب شده اشاره به همین است که علم آنها ذاتى نیست بلکه فقط از ناحیه خدا است»[۲].
|
۲. آیتالله نمازی شاهرودی؛ |
---|
آیتالله علی نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در اینباره گفته است:
«این آیه نفی علم ذاتی از پیغمبر مینماید. اما این که می فرماید: قوم تو قبل از این نمی دانستند، این قید ﴿مِنْ قَبْلِ هذا﴾ [۳]. نفی علم، از قوم پیامبر است نه از خود پیغمبر. چنان که مبنای محققین هم چنین است که اگر قیدی بعد از دو جمله یا بیشتر واقع شود، آن قید نسبت به جمله اخیر مورد یقین است و نسبت به جملههای قبل مورد شک است؛ و اگر ما خواسته باشیم آن قید را نسبت به جملههای قبل هم ثابت کنیم باید از خارج دلیل بیاوریم. در این مورد ادله خارج که عبارت از آیات و روایات متواتره گذشته است دلالت دارد که مراد از این قید فقط نسبت به جمله اخیر است»[۴].
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی اصفهانی در کتاب «تفسیر قرآن مهر» در اینباره گفته است:
«قرآن کریم در آیه چهل و نهم سوره هود اشارهای کلی به سرگذشت نوح میکند و با نتیجهگیری از آن میفرماید: ﴿تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ﴾ [۵]. بیان سرگذشت واقعی و بدون تحریف پیامبران، تنها از طریق وحی ممکن است، وگرنه تاریخ پیشینیان آن قدر با افسانهها آمیخته است که شناخت حق از باطل در آن ممکن نیست. پیامبران الهی از طریق وحی الهی از غیب آگاه میشدند، ولی اندازه آن به خواست خدا بستگی داشت»[۶]. |
۴. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن وکیلی در مقاله «علم غیب امام» در این باره گفته است:
«به صراحت مطلق علم را از حضرت نفی میکند. نزول تدریجی قرآن و پاسخهای خداوند به سؤالات آن حضرت در قرآن به وضوح بیان شده است و اگر علم حضرت مطلقِ مطلق بود، دیگر جایی برای این مسائل باقی نمیماند. سیره هم سراسر همین مسأله را نشان میدهد که حضرت برخی از مسائل را نمیدانستهاند و به تدریج معلوم میشده است. سیره اهل بیت (ع) نیز همین طور بوده است. روایات هم یکصدا از تعلیم حضرت رسولالله (ص) توسط جبرائیل صحبت میکند و به صراحت میفرماید که ائمه (ع) علمشان افزوده میشود و مرحوم مجلسی در جلد بیست و شش بحارالانوار بابی دارند با این عنوان: «باب أنهم (ع) يزادون و لو لا ذلك لنفد ما عندهم و إن أرواحهم تعرج إلى السماء في ليلة الجمعة»[۷] و در آن قریب به چهل حدیث ذکر میکنند. صاحبان این نگاه افراطی میگویند رسول خدا و ائمه (ع) همه چیز را میدانستند و تنها فرقشان با خدا این است که خدا استقلالاً میداند و ایشان به شکل غیراستقلالی و به تعلیم الهی. این سخن بههیچوجه با آیات قرآن و روایات نمیسازد؛ چون اگر کسی همه چیز را مطلقاً بداند - چه به شکل استقلالی و چه به شکل غیراستقلالی - دیگر نیازی به آموزش و وحی ندارد و علم او نیز قابل افزایش و ازدیاد نیست. بلکه بالاتر از این، در قرآن کریم هم نسبت علم غیب استقلالی و هم علم غیراستقلالی را به رسول خدا (ص) رد میکند».[۸]
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نسیم عباس نقوی در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم پیامبر و ائمه به غیب» در اینباره گفته است:
«از این قبیل آیات استفاده میشود که خداوند متعال پارهای از حقایق و مطالب غیبی را به وسیله وحی بر پیامبران نازل میکنند و بدین وسیله آنان را با جهان غیب مربوط میسازد. و به طور کلی باید گفت که بدون شک بر پیامبران وحی نازل میشود و وحی یک نوع ارتباط مخصوص بین پیامبر و جهان غیب است.به واسطه افاضات پروردگار حکیم دری از غیب بر روی پیامبر (ص) باز میشود ولی به غیب مطلق و نامحدود دسترس ندارند و بیش از ظرفیت محدود وجودی خودشان نمیتوانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. علاوه بر این در این استفادههای محدود نیز استقلال ندارند و علومشان بالذات نیست بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند. پس آیاتی که میگفتند پیامبر (ص) علم غیب را نمیدانند و با جهان غیب ارتباط ندارند، قابل تأویل و قابل جمع هستند به این صورت که، پیامبران بالذات عالم به غیب نبودهاند اما به وسیله وحی میتوانستهاند با غیب ارتباط برقرار کنند»[۹].
|
٦. حجت الاسلام و المسلمین حقیقت سمنانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد رضا حقیقت سمنانی نویسنده مقاله «بررسی تطبیقی دلالت مصداقی امام مبین در سوره یس بر امام علی از منظر فریقین» در اینباره گفتهاند:
غیب در آیه شریفه ناظر به ماجرای حضرت نوح (ع) است که آیه آن را از مصادیق غیب دانسته است، نکتهای که برخی مفسران بدان توجه کردهاند این است که ماجرای حضرت نوح (ع) برای اهل کتاب اجمالا روشن بوده و در عهد قدیم آمده، اما پیامبر اسلام (ص) چون با اهل کتاب مراوده ای نداشته، از طریق آنان از این ماجرا آگاهی نداشته حتی قوم پیامبر هم که ارتباطاتی با اهل کتاب داشتند اجمالا مطالبی شنیده بودند، ولی با کیفیتی که در قرآن مطرح شده اطلاعی نداشتند؛ لذا آگاهی پیدا کردن از جزییات و تفاصیل این ماجرا توسط پیامبر امی که ارتباطی با اهل کتاب نداشته تا از کتب آنها اخذ کند یا از آنان بشنود و حتی جزئیاتی را بگوید که در کتاب مقدس آنان نیز وجود ندارد، نشانه اعجاز قرآن و صدق دعوت او و ارتباط پیامبر با غیب و آگاهیهای غیبی است[۱۰]؛ لذا آیه در صدد اثبات علم غیب برای پیامبر از طریق تعلیم الهی است چراکه امکان علم به چنین مطالبی از طریق عادی برای هیچ بشری امکانپذیر نیست. اما سوالی که در اینجا ممکن است مطرح شود این است که آیا آیه شریفه دلالت بر این ندارد که پیامبر قبل از نزول این آیه علم به این ماجرا نداشته است؟ ظاهر عبارت ﴿مِن قَبْلِ هَذَا﴾ دلالت بر این دارد که قبل از این آیه یا قبل از نزول قرآن، تو و قومت علم نداشتید، اما نکته اینجاست که قرآن دو نزول داشته نزول دفعی در اولین شب قدر بعد از بعثت به طور کامل و نزول تدریجی در ۲۳ سال، علّامه طباطبایی درباره نزول دفعی و تدریجی قرآن معتقد است: "قرآن دارای دو وجود است: ظاهری در قالب الفاظ و عبارات و باطنی در جایگاه اصلی خود. قرآن در شب قدر با همان وجود باطنی و اصلی خود یکجا بر قلب پیامبر اکرم (ص) فرود آمد. سپس تدریجا با وجود تفصیلی و ظاهری خود در فاصلههای زمانی و در مناسبتهای مختلف و پیش آمدهای گوناگون در مدت نبوّت نازل گردید"[۱۱]. چنانچه این مبنا را بپذیریم باید گفت پیامبر اکرم (ص) قبل از نزول این آیه نیز به تعلیم الهی بر این ماجرا آگاه بوده است. از طرفی ظاهر کلمه قبل یعنی (قبل از این زمان) یا (قبل از زمان نزول قرآن) اما در جواب میتوان گفت قبل هم در قبل زمانی به کار میرود و هم در قبلیت رتبی؛ لذا ملاصدرا معتقد است عقول قادسه (ملائکه و پیامبر که عقل کل است) علمشان از خداست و بالذات نیست اما تاخر زمانی نیز ندارد[۱۲]. جناب ملاصالح مازندرانی در شرح کلام ملاصدرا آیه ﴿مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ﴾ را آورده و در جواب این شبهه که آیه دلالت دارد پیامبر و ائمه (ع) از اول خلقتشان اموری را نمیدانستند، گفته است: علم غیب پیامبر و ائمه بالذات نیست و به تعلیم الهی است و هیچ یک از شیعیان نیز چنین ادعایی ندارد اما چنین آیاتی که مورد استناد واقع میشوند، هم با تقدم و تاخر زمانی سازگار هستند و هم تقدم و تاخر ذاتی[۱۳]. (دریافت وجود وکمالات وجودی توسط ممکن الوجود از واجب الوجود بالذات). البته این جواب در فرضی است که بگوییم پیامبر و ائمه از وقتی به دنیا آمدند هم همه چیز را میدانستند که دلیل خاص خود را میخواهد اما آنچه قطعی است آن است که پیامبر از هنگام بعثت و ائمه از هنگام امامتشان البته به جز مواردی که در روایات از علم غیب استثناء شده به تعلیم الهی عالم به غیب بودهاند. در نتیجه آیه در صدد اثبات علم غیب به ماجراهای پیامبران گذشته برای پیامبر اسلام (ص) به تعلیم الهی است و این علم غیب برای پیامبر با نزول قرآن به صورت دفعی و بعد تدریجی اثبات میشود[۱۴]. |
٧. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد نظیر عرفانی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در اینباره گفته است:
«شیخ طوسی در تفسیر آیه آورده است: این آیه دلالت دارد بر احتجاج بر مشرکین به این وجه که این اخبار از داستانهای گذشتگان از چهار طریق امکان دارد یا مشاهده یا قرائت کتاب یا تعلیم از برخی از افراد و یا بهوسیله وحی و به تحقیق سه مورد اول در مورد پیامبر اسلام (ص) باطل است و لذا ثابت میشود که از طریق وحی آنها را دریافت نموده است. احمد بن مصطفی مراغی در ذیل آیه میگوید: این خبرها از داستان زکریا و یحیی و مریم و عیسی، اینها از غیبهایی است که آنها را نمیدانستی و تو را از طریق وحی به آنها آگاه نمودیم. مؤلف تفسیر بیان المعانی مینویسد: «ای رسول قصههایی که بر تو نازل کردیم برای این بود که به امت تو و به اهل کتاب یادآوری کنیم که بدانند اینها از غیب خداوند است که بر تو نازل شده زیرا که تو خواندن و نوشتن نمیدانستی. احمد بن مصطفی مراغی در تفسیر آیه آورده است: داستانهایی که برای تو بیان کردیم از قصه نوح و قومش، خبرهای غیبی بود که تو آنها را نمیدانستی و ما آن را بر تو نازل نمودیم و به تفصیل تو را از آن آگاه نمودیم. گرچه پیامبر و قومش به طور اجمال از آن آگاه بودند. عبدالکریم خطیب میگوید: مراد اخبار مربوط به زن عمران و نیز زکریا و مریم میباشد که از رسول خدا پنهان بود و از این امور آگاهی نداشت و اینها نسبت به رسول خدا غیب است اگر چه نزد اهل کتاب برخی از امور بود. بررسی و جمعبندی دیدگاهها با دقت در نظرات مفسران شیعه مطالب ذیل بهدست میآید:
با توجه به دیدگاههای مفسران اهل سنت میتوان دریافت:
با توجه به دیدگاه مفسران فریقین در بررسی آیه میتوان گفت که آیه به چند نکته اشاره میکند: بیان داستان انبیاء به صورت واقعی و خالی از هر گونه خرافه و تحریف تنها از طریق وحی آسمانی ممکن است و گرنه کتب تاریخ پیشینیان آن قدر با اسطورهها و افسانهها آمیخته شده که شناخت حق از باطل در آنها ممکن نیست. بنابراین بیان سرگذشت انبیاء و اقوام پیشین، خالی از هر گونه خرافات، خود یکی از مصادیق آگاهی به علم غیب و نشانه حقانیت قرآن و پیامبر اسلام (ص) است. قصههای قرآن یک سلسله خبرهای غیبی است که خدا به پیامبرش وحی کرده و پیامبر اسلام (ص) با اینکه خود در هنگام وقوع این جریانات در آن صحنهها حضور نداشته، در عین حال خداوند چنان دقیق تعریف میکند که گویا پیامبر (ص) خودش در آنجا بوده است»[۱۵]. |
٨. پژوهشگران وبگاه پرسمان. |
---|
پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«از این آیات معلوم میشود که نبی اکرم (ص) از طریق وحی بر اموری غیبی آگاه میشد. پس اگر آن جناب به قرآن کریم علم داشت، یقیناً به علوم غیبی مستور در آن نیز عالم بود. و شکّی نیست که آن حضرت به تمام اسرار و رموز قرآن علم داشته است؛ چون اگر فرض کنیم که آن حضرت به تمام اسرار قرآن علم نداشته دو حالت وجود خواهد داشت یا غیر او هم به آن اسرار علم ندارد یا غیر آن حضرت به آن اسرار علم دارد. فرض اوّل محال است چون لازم میآید خدا با نازل نمودن آن اسرار، که هیچکس آنها را نخواهد فهمید، کار لغوی انجام داده باشد؛ و خداوند حکیم منزّه از انجام کار لغو میباشد. فرض دوم نیز محال است چون لازمهاش افضلیّت غیر رسول الله (ص) بر آن حضرت میباشد؛ در حالی که اوّلاً محال است افراد یک امّت از پیامبر خودشان افضل باشند؛ ثانیاً اجماع مسلمین و روایات متواتر، دلالت بر این دارند که آن حضرت اشرف و افضل مخلوقات میباشد. پس نتیجه میگیریم که آن حضرت بر تمام اسرار قرآن کریم علم داشته است»[۱۶].
|
پرسشهای مصداقی همطراز
- با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)
- آیا آیه ۹۴ سوره توبه علم غیب پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۷۵ سوره حجر که سخن از متوسمین آورده درباره علم غیب غیر خداست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳ و ۴ سوره تحريم علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۴ سوره بقره علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۱۹ و ۱۲۰ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۸۹ سوره نساء علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱ سوره منافقون علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۷ سوره فتح علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲ تا ۴ سوره روم علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱ تا ۵ سوره مسد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۹ سوره عنكبوت علم غیب امامان را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶ سوره صف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۲ تا ۲۴ سوره تکویر علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳۱ سوره بقره علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳۷ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۶ سوره نمل علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶۵ سوره کهف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۰۱ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۱ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۷ تا ۴۹ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۹۳ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶۴ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۶ و ۲۷ سوره نوح علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۸ و ۱۹ سوره نمل علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در حدیث موجود است؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- با وجود آیاتی که علم غیب غیر خدا را نفی میکنند چگونه این علم اثبات میشود؟ (پرسش)
- چگونه آیات نافی علم غیب از غیر خدا با آیات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم غیب پیامبر خاتم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- آیا روایاتی وجود دارند که علم غیب غیر خدا را نفی میکنند؟ (پرسش)
- چگونه روایات نافی علم غیب از غیر خدا با روایات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبران اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت میشود؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)
- نشانه وجود علم غیب نزد معصوم چیست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۸۵.
- ↑ http://lib.eshia.ir/27575/9/124 تفسیر نمونه، ج۹، ص ۱۲۴.
- ↑ سوره هود، آیه: ۴۹.
- ↑ علم غیب، ص۱۶۵.
- ↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه: ۴۹.
- ↑ تفسیر قرآن مهر؛ ج۹، ص۲۴۱.
- ↑ «بخش مرتبط با روایاتی که ثابت می کند علم ایشان (ع) افزون میگردد و اگر اینطور نبود آنچه که در اختیار دارند از بین میرفت و ارواح ایشان در شب جمعه به سوی آسمان بالا می رفت.»
- ↑ علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
- ↑ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص32.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۴۱، التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص۳۶۱، روح المعانی، ج۶، ص۲۷۲، بحر العلوم، ج۲، ص۱۵۴، التحریر و التنویر، ج۱۱، ص۲۷۵.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص۱۵ و ۱۶.
- ↑ و أمّا العقول القادسة فلأنّهم فی مرتبة ذواتهم لکون علومهم زائدة علیها جاهلون متعلّمون من الفیّاض علی الإطلاق، و بالجملة کلّ عالم سواه متعلّم؛ شرح الکافی، الأصول و الروضة (للمولی صالح المازندرانی)، ج۴، ص۱۸۳.
- ↑ و یمکن أن یکون بعض من خلق من البشر عالما من غیر سبق جهل زمانا نظیر العقول و نقول فی تأخر علمهم ما قلنا فی العقول و قد أجبنا بذلک عن سؤال ورد علینا فی علم النبی «ص» و الائمة (ع) مضمونه انکم تقولون أنهم (ع) کانوا عالمین بکل شیء منذ بدء وجودهم و قد قال اللّه تعالی خطابا للنبی «ص» «ما کُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُکَ» و قال تعالی «ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ» فقلت فی الجواب لا یدعی أحد من الشیعة الامامیة أن النبی و الائمة (ع) کانوا مستغنین عن اللّه تعالی بل ندعی استغناءهم عن الخلق فقط فکان علمهم بتعلیم اللّه تعالی ایاهم و لم یکن علمهم عین ذاتهم فان هذه صفة خاصة لواجب الوجود و لا ینافی ذلک کونهم عالمین منذ بدء خلقتهم فانه کان علمهم بدء خلقتهم من اللّه تعالی و لو لم یکن تعلیمه تعالی ایاهم لم یکونوا عالمین بذاتهم کما ان وجودهم من اللّه تعالی و لو لا ایجاده لم یکونوا موجودین بذاتهم فعدم علمهم مقدم علی علمهم لان عدم علمهم ذاتی و علمهم مقتبس من العلة و ما بالذات مقدم علی ما بالغیر و الآیتان لا تدلان علی مضی زمان علیه «ص» و هو جاهل الا ان ادعی مدع اختصاص التقدم و التأخر عرفا و لغة بالزمانیین و لیس کذلک بل یطلقان علی الذاتیین أیضا اذ لا یختلف أهل العربیة فی أن الفاء و ثم تدلان علی الترتب و مع ذلک یصح فی اللغة ان یقال تحرکت الید فتحرک المفتاح دون العکس مع کون الحرکتین معا زمانا و تأخر حرکة المفتاح عن حرکة الید لیس بالزمان بل بالذات فثبت أن أهل العرف و اللغة یعرفون معنی التأخر الذاتی و یستعملونه فی کلامهم و لا یجب حمل جمیع ما ورد فی الکتاب و السنة من الترتب و التأخر علی الزمانی و لا یصح دعوی من یدعی اختصاص التأخر الذاتی بأصحاب العلوم النظریة و أنه شیء لا یعرفه اهل اللغة و العرف فقوله تعالی ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ ای ما کنت تعرفها بنفسک بل هو شیء عرفته بتعلیم اللّه تعالی ایاک منذ أول خلقتک؛ (شرح الکافی، الأصول و الروضة (للمولی صالح المازندرانی)، ج۴، ص۱۸۳.
- ↑ حقیقت سمنانی، محمد رضا، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۵۷.
- ↑ وبگاه پرسمان.