آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)
آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم (ع) را اثبات میکند؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیاتی که موافقان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسشهای مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
آیه مورد اشاره پرسش
قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي
«امّا کسی که دانشی از کتاب آسمانی داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامی که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است»
پاسخ نخست
آیتالله سید عبدالحسین طیب در کتاب «اطیب البیان فی تفسیر القرآن» در اینباره گفتهاست:
«علم غیب که خداوند به بعض بندگانش افاضه فرموده چنانچه به آصف ابن برخیا "وزیر حضرت سلیمان (ع)" عطا فرمود قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ راجع به عرش بلقیس و چنانچه آصف ابن برخیا اعلم از حضرت سلیمان (ع) نبود فقط علم غیب داشت آنهم یک قسمتی خضر هم اعلم از موسی نبود تا مورد اشکال شود و در حق امیر المؤمنین (ع) میفرماید: قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۱] چه اندازه فرق است بین عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ و بین مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ اول من تبعیضیه است دلالت میکند بعض علم کتاب را آصف داشته دوم مطلق است، شامل جمیع علم کتاب را امیر المؤمنین (ع) داشته و مع ذلک دلالت ندارد بر اینکه اعلم از پیغمبر (ص) بوده»[۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» در اینباره گفته است:
«سه آیه در قرآن مجید است که اگر آنها را در کنار هم بچینیم مسئله علم غیب پیامبر (ص) و امامان (ع) از آن روشن میشود: (...) قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ[۳] در آیه دیگر میخوانیم: ...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۴] از سوی دیگر در احادیث متعددی که در کتب اهل سنت و شیعه نقل شده چنین میخوانیم که: ابو سعید خدری میگوید از رسول خدا (ص) معنی الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ را سؤال کردم، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داوود بود، گفتم مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ کیست؟ فرمود: «ذلک اخی علی بن ابی طالب» «او برادرم علی بن ابی طالب است»؛[۵] با توجه به اینکه "علم من الکتاب" که در مورد "آصف" آمده علم جزئی است، و "علم الکتاب" که در مورد حضرت علی (ع) آمده علم کلی است، تفاوت میان مقام علمی «آصف» و علی (ع) روشن میگردد. از سوى سوم در آیه ۸۹ سوره نحل مىخوانیم: وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ[۶] روشن است کسى که عالم به اسرار چنین کتابى باشد، باید اسرار غیب را بداند، و این دلیلى است آشکار بر اینکه ممکن است انسانى از اولیاء اللَّه، از اسرار غیب به فرمان خدا آگاه گردد»[۷].
|
۲. آیتالله جوادی آملی؛ |
---|
آیتالله جوادی آملی، در کتاب «ادب فنای مقربان» در اینباره گفته است:
«سدیر گوید: من و ابوابصیر و گروهی دیگر در محضر امام صادق (ع) نشسته بودیم که ناگهان امام (ع) خشمناک از مجلس خارج شد. هنگامی که برگشت، فرمود: تعجّب از کسانی است که گمان میکنند ما از غیب آگاهی داریم، درحالیکه جز خدای عزّ و جلّ کسی از غیب آگاهی ندارد. خواستم فلان کنیزم را تنبیه کنم، فرار کرد و من نمیدانم در کدام اتاق مخفی شده است. سَدیر میگوید: هنگامی که امام (ص) برخاست تا به اندرون برود، من و ابوبصیر و میسر همراه آن حضرت به اندرون رفتیم و گفتیم: قربانت شویم، ما سخن شما را درباره تنبیه کنیز شنیدیم، لکن میدانیم شما از علم فراوانی برخوردار هستید؛ هر چند که آگاهی از غیب را به شما نسبت نمیدهیم. امام (ع) فرمود: ای سدیر! آیا قرآن را تلاوت میکنی؟ گفتم: آری. فرمود: آیا در کتاب خدا به آیه قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ[۸] برخورد کردهای؟ گفتم: آری، قربانت گردم! فرمود: آیا دانستی چه کسی این جمله را گفت؟ و آیا دانستی چه مقدار از علم به کتاب نزد وی بود؟ گفتم: شما بفرمایید. فرمود: به اندازه قطرهای از دریای سبز! به نظر شما این مقدار علم، چقدر است؟ گفتم: خیلی کم است، قربانت شوم! فرمود: ای سدیر! همین مقدار، چون به خدا منسوب است، خیلی زیاد است. آنگاه فرمود: ای سدیر! آیا در کتاب خدا به آیه قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۹] گفتم: آری، قربانت گردم! فرمود: کسی که علم به همه کتاب دارد، آگاهتر و داناتر است یا کسی که به بعضی از کتاب علم دارد؟ گفتم: کسی که به همه کتاب عالم است. آنگاه در حالی که با دستش به سینه مبارک خود اشاره میکرد، دوبار فرمود: به خدا سوگند که علم به همه کتاب، نزد ماست: "عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا"[۱۰] بدون تردید، آنچه سبب شد امام (ع) در میان جمع خاص، منکر آگاهی خویش از غیب شود، رعایت تقیّه بود؛ زیرا نه تنها باید از دشمنان پرهیز میکردند، باید از شیعیان کم ظرفیت نیز که مطالب عمیق برایشان قابل هضم نبود یا با نقل نابجا مایه دردسر برای خود یا ائمه (ع) میشدند، پرهیز میکردند»[۱۱].
|
۳. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
آیتالله محمد تقی مصباح یزدی در کتاب «آموزش عقاید» در اینباره گفته است:
«از این آیه، استفاده میشود که آگاه بودن از برخی از علم الکتاب چنین اثر شگفتانگیزی داشته است، و از اینجا، میتوان حدس زد که داشتن همه علم الکتاب چه آثار عظیم تری را در بر خواهد داشت. و این، نکتهای است که امام صادق (ع) در حدیثی که "سدیر" نقل کرده خاطرنشان ساختهاند: سدیر گوید: من و ابوبصیر و یحیای بزّاز و داوود بن کثیر در مجلس (بیرونی) امام صادق (ع) بودیم که آن حضرت با حالت غضب، وارد شدند و پس از نشستن فرمودند: تعجب است از مردمی که گمان میکنند ما علم غیب داریم! در صورتی که جز خدای متعال کسی علم غیب ندارد، و من خواستم کنیزم را تنبیه کنم، او فرار کرد. و ندانستم در کدام اطاق رفته است. سدیر گوید: هنگامی که حضرت برخاستند که به منزلشان (اندرونی) بروند من و ابوبصیر و میسر، همراه آن حضرت رفتیم و عرض کردیم، فدایت شویم، ما سخنانی که درباره کنیز گفتید شنیدیم، و ما معتقدیم که شما علوم فراوانی دارید ولی ادّعای علم غیب درباره شما نمیکنیم. حضرت فرمود:ای سدیر، مگر قرآن نخواندهای؟ عرض کردم چرا. فرمود: این آیه را خواندهای: قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ...[۱۲] گفتم: فدایت شوم، خوانده ام. فرمود: میدانی که این شخص چه اندازه از علم الکتاب داشت؟ عرض کردم: شما بفرمایید. فرمود: باندازه قطرهای از دریای پهناور! سپس فرمود: آیا این آیه را خواندهای ...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۱۳] گفتم: آری. فرمود: آن کسی که علم همه کتاب را دارد داناتر است یا کسی که بهره اندکی از علم الکتاب دارد؟ عرض کردم: آن کسی که علم همه کتاب را دارد. پس با اشاره به سینه مبارکش فرمود: به خدا قسم، علم همه کتاب نزد ماست، به خدا قسم علم همه کتاب نزد ماست1. اینک به ذکر نمونه های دیگری از روایات وارده در علوم اهل بیت (ع) اشاره میکنیم»[۱۴].
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حبیب بخاراییزاده در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در اینباره گفته است:
«...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۱۵] در این آیه شریفه سخن از کسانی به میان آمده است که دارای علم الکتابند. اطلاق علم الکتاب دلالت دارد بر آنکه تمامی علوم موجود در کتاب نزد آنان است نه مقداری از آن. که در آیه شریفه قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي[۱۶] بدان اشاره رفته است. چه آنکه فرق واضحی است بین "علم من الکتاب" و "علم الکتاب". "علم من الکتاب" یعنی مقداری از علم موجود در کتاب و "علم الکتاب" یعنی تمامی علم موجود در کتاب. علم همه اشیاء رد کتاب موجود است هیچ چیزی که شیء بر آن صادق باشد نیست مگر اینکه در کتاب بیان گشته است. بنابراین تمامی عوالم وجود چه مادی و چه مجرد در کتاب موجود است. و کسانی هم هستند که واجد تمام این علومند و نه فقط مقداری از آن. حال باید دانست که اینها چه کسانیاند؟ روایات فراوانی در این باب وارد شده است که تعیین مینماید مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ائمه هدی (ع) میباشند ففقط در کتاب بصائر الدرجات ۲۳ روایت وجود دارد که صریحا مصداق آیه را امامان معصوم معرفی میکند»[۱۷].
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین حسین گنجی در کتاب «امامشناسی» در اینباره گفتهاند:
«ابو سعید خدری از اصحاب رسول خدا (ص) که مورد قبول علمای اهل سنت و شیعه است میگوید: خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیدم و عرض کردم، منظور از الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ چه کسی است؟ حضرت فرمودند: وزیر برادرم سلیمان بن داوود، آصف بن برخیا است. پرسیدم: منظور از مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ چه کسی است»؟ حضرت فرمودند: منظور برادرم علی (ع) است. [۱۸]. این روایت را علاوه بر علمای شیعه بسیاری از علمای مشهور اهل تسنن مانند؛ سیوطی، ثعلبی، قرطبی، علامه دشتکی، ترمذی و دیگران نیز نقل کردهاند[۱۹]. شأن نزول نمیتواند مخصص باشد و این آیه گرچه در ابتدا برای حضرت علی (ع) نازل شده اما برای همه امامان معصوم (ع) نیز قابل استفاده است، در آیات غیر اختصاصی هم روایت است که هیچ آیهای با يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ شروع نمیشود، مگر آن که مصداق اول آن حضرت علی (ع) است. امام حسین (ع) فرمودند: ما کسانی هستیم که علم به کتاب نزد آنهاست و بیان هر آنچه که در آن است نزد ماست و آنچه ما میدانیم هیچ یک از مخلوقات خدا نمیداند؛ چرا که ما خزینه دار اسرار الهی هستیم[۲۰]»[۲۱].
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد نجفی یزدی در کتاب «پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب» در اینباره گفته است:
«قرآن مجید، علمالکتاب را اقیانوسی از دانش میداند که اسرار هستی در آن نهان است، مثلاً در یکجا میفرماید: وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۲۲] و در جای دیگر میفرماید: لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرُ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ [۲۳] و در جای دیگر به طور واضح میفرماید: کلیدهای غیب نزد خداوند است، به جز او کسی از آن آگاه نیست، او میداند آنچه در خشکی و دریاست، هیچ برگی بر زمین نمیافتد؛ مگر اینکه میداند، هیچ دانهای در تاریکی زمین و هیچ تر و خشکی نیست؛ مگر اینکه در کتابی واضح قرار دارد. وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۲۴] و بالأخره برای اینکه به عظمت این علمالکتاب بیشتر آگاه شویم، نگاهی میاندازیم به داستان حضرت سلیمان (ع) و بلقیس که در قرآن مجید آمده است. در این جریان، حضرت سلیمان (ع) از اطرافیان خود پرسید: کدام یک از شما تخت بلقیس را قبل از اینکه او و افرادش بیایند نزد من حاضر میکند؟ یکی از جنّیان گفت: من آن تخت را قبل از اینکه شما از جای خود برخیزی حاضر میکنم! در این میان قرآن میگوید: کسی که در نزد او دانشی بود قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ[۲۵] گفت: من آن را زودتر از به هم خوردن پلک چشم تو، حاضر میکنم و این کار را کرد. توجه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت را به عنوان کسی که اندکی از علم کتاب را دارد، یاد میکند و از این نکته معلوم میشود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد که اندکی از آن، این گونه انسان را قدرتمند میکند و بنابراین در احادیث متعدّد از اهل البیت (ع) ذکر شده است که فرمودند: «دانش آنکه بخشی از علمالکتاب را داشت، در مقابل دانش کسی که تمامی علم کتاب را دارد، همانند تری بال مگسی است از آب دریا!!»[۲۶]. آری و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عدّهای از اصحاب امام صادق (ع) مثل عبدالأعلی و عبید بن عبدالله بن بشیر، همگی از امام صادق (ع) شنیدند که میفرمود: «من میدانم آنچه در زمینها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود. آنگاه حضرت اندکی درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد، فرمود: من اینها را از کتاب خدا میدانم، خداوند میفرماید: وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ[۲۷][۲۸]».[۲۹] |
۷. حجت الاسلام و المسلمین مدقق؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالحکیم مدقق در مقاله «علم غیب از منظر قرآن و سنت» در اینباره گفته است:
«از روایات شیعه بهخوبی استفاده میشود که علاوه بر پیامبران (ع)، امامان معصوم (ع) نیز دارای علم غیب میباشند. روایات یاد شده این مطلب را با زبانهای مختلف بازگو میکند: امامان (ع) از حوادث گذشته، حال و آینده تا روز قیامت آگاهند و هیچ چیزی بر آنها پوشیده نیست، امامان (ع) هر گاه بخواهند علم پیدا میکنند. امامان (ع) میدانند که چه زمانی از دنیا میروند و بدون اختیار خود از دنیا نمیروند. امامان (ع)، محدّث و خزانهداران علوم الهیأند، امامان (ع) دارای علم کتاب میباشند و علم کتاب چنان قدرتی به انسان میدهد که وزیر سلیمان (ع) با برخورداری از بخش ناچیز آن توانست، تخت ملکه سبا را پیش از یک چشم به هم زدن حاضر کند قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ[۳۰]، امامان (ع) از ضمیر دلهای مردم و احوال شیعیان خود آگاهند، امامان (ع)، از تمام علوم فرشتگان و پیامبران الهی برخوردارند. خدا به امامان همانند حضرت ابراهیم (ع) ملکوت آسمانها و زمین را نمایانده است و...[۳۱] چنانکه گذشت از مجموع آیات قرآن به دست میآید که علم غیب بالذات و بالاصاله مختص به خداست و دیگران فقط از علم غیب بالعرض و بالتبع از راه افاضه خدا برخوردارند. به دیگر سخن علم غیب آنها علم خدادادی است نه علم ذاتی. همین معنا از مجموع روایات هم استفاده میشود بلکه در برخی از آنها به این مطلب تصریح شده است: امام علی (ع) روی منبر از حوادث آینده خبر میداد. یکی از یارانش گفت: یا امیرالمؤمنین (ع) تو از علم غیب برخورداری؟ آن حضرت لبخندی زد و فرمود: این، علم غیب نیست بلکه فراگیری علم از عالم (پیامبر (ص))است. همانا علم غیب، علم به روز قیامت و... است.[۳۲]»[۳۳]
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
«سدیر گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: آیا آیه قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ [۳۴]. دیدهای؟ عرض کردم قربانت گردم، این آیه را خواندهام. فرمود: آن مرد را شناختی و فهمیدی چه اندازه علم از کتاب نزد او بود؟ عرض کردم: شما به من خبر دهید. فرمود: به اندازه یک قطره آب نسبت به دریای اخضر، عرض کردم قربانت گردم، چقدر کم!! فرمود: ای سدیر! چه بسیار است آن مقداری که خدای عزوجلّ نسبت داده است به علمی که اکنون به تو خبر میدهم. ای سدیر! آیا آیه وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ را دیدهای؟ عرض کردم، فدایت گردم، این آیه را هم خواندهام. فرمود: آیا کسی تمام کتاب را میداند بافهمتر است یا آن کسی که بعض از آن را میداند؟ عرض کردم؛ کسی که تمام کتاب را میداند. آنگاه حضرت با دست به سینهاش اشاره نمود و فرمود: به خدا تمام کتاب نزد ماست! به خدا تمام علم کتاب نزد ماست![۳۵]. بنابراین، مراد از عالم به کتاب در آیه حضرت امیرمؤمنان علی (ع)و ائمه (ع) بعد از او میباشند و کسی هم که عالم به کل کتاب باشد آگاه به جمیع امور گذشته و آینده بالفعل خواهد بود والّا عالم به کل کتاب معنی و مفهوم نخواهد داشت»[۳۶]. |
۹. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین باقری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان «بررسی علم اولیای الهی» در اینباره گفته است:
«این عالم، آصف بن برخیا وزیر سلیمان و وصی او و یا به گفته برخی خضر یا فردی که اسم اعظم داشته و یا جبرئیل بوده است و آیه مورد بحث به علم این عالم و این که تخت ملکه سبا را در زمانی کمتر از زمان چشم بر هم زدن نزد سلیمان حاضر ساخت، اعتنای بیشتری دارد. مراد از کتابی که این قدرت خارق العاده، پارهای از آن بود یا جنس کتابهای آسمانی و یا لوح محفوظ است و علمی که این عالم از آن کتاب گرفته، اسم اعظم و یا چیز دیگری بوده است. صاحب بصائر از جابر از ابی جعفر (ع) روایت کرده که فرمود: اسم اعظم خدا از هفتاد و سه حرف تشکیل شده است که یک حرف از آن نزد آصف بوده و با آن تکلم کرد و زمین بین سلیمان و بلقیس خسف شد و یا در هم پیچیده شد و او تخت را با دست خود گرفته از آنجا یمن برداشت و اینجا فلسطین گذاشت و دوباره زمین به حال اولش برگشت و این تحویل و تحول در کمتر از یک چشمک بر هم زدن صورت گرفت، در حالی که از آن هفتاد و سه حرف، هفتاد و دو حرفش نزد ما است و یکی نزد خدای تعالی است، که آن را برای علم غیب مختص به خودش نگاه داشته است»[۳۷].
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین بابایی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر بابایی در مقاله با عنوان «اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن» در اینباره گفته است:
«در بسیاری از روایات شیعه و سنی مفهوم مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ در آخر سوره «رعد» به حضرت علی (ع) تفسیر و بر او تطبیق شده است. از بیان اهل تسنن، حاکم حسکانی شش روایت در این باره آورده است [۳۸] و از شیعیان، سید هاشم بحرانی در تفسیر برهان در تفسیر این کلمه ۲۵ روایت جمع کرده[۳۹] که در هفده روایت این کلمه به حضرت علی (ع) و در هفت روایت به همه امامان معصوم تفسیر شده است که حضرت علی (ع) نیز یکی از آنهاست و در هر دو دسته، روایت صحیحالسند وجود دارد. الف و لام لْكِتَابِ یا عهد حضوری است و منظور از «کتاب» قرآن کریم میباشد، یا الف و لام جنس است و منظور از آن «لوح محفوظ» و مطلق کتاب آسمانی است که از جمله آنها قرآن کریم است. در هر صورت، این کلمه به ضمیمه روایات مفسّر آن، دلالت دارد بر اینکه علم قرآن کریم نزد امیرالمؤمنین (ع) است. اضافه «علم» به «الکتاب» دلالت دارد بر آنکه همه علم کتاب نزد آنان است؛ زیرا اضافه مصدر به کلی که همه اجزای آن به طور یکسان میتوانند متعلّق آن مصدر واقع شوند ظهور در استیعاب و عموم دارد[۴۰] از اینرو، در آیه دیگر در مورد کسی که بخشی از علم کتاب را داشته، تعبیر الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ به کار رفته است. برخی روایات نیز مؤید این موضوع هستند؛ زیرا در آنها، دلالت این کلمه بر علم کل کتاب و دلالت عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ بر علم بخشی از کتاب مسلّم گرفته شده و در پایان آنها آمده است که امام صادق (ع) با دست به سینه خود اشاره کردند و فرمودند: «به خدا قسم، علم همه کتاب نزد ماست. به خدا قسم، علم همه کتاب نزد ماست»[۴۱] با این بیان، معلوم شد این کلمه قرآن به ضمیمه روایات مفسّر آن، یکی از ادلّه آگاهی امیرمؤمنان (ع) به همه معانی و علوم قرآن است. در برخی روایات، این آیه برترین منقبت امیرمؤمنان (ع) به شمار آمده است[۴۲] که این خود، مؤید دیگری بر این برداشت است»[۴۳]. |
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین ایمانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین احد ایمانی در «وبگاه مسجد حضرت علی اصغر» در پاسخ به این پرسش آورده است:
«در این آیه تصریح شده که وزیر حضرت سلیمان ، آصف بن برخیا ، بخشی از علم کتاب را داشته و توانسته است با آن علم تخت بلقیس را در چشم بر هم زدنی از یمن تا فلسطین منتقل نماید. پس به یقین او دارای علمی غیبی بوده ، چرا که از راه علوم عادی انجام چنین کاری غیر ممکن می باشد. در این آیه تصریح شده که حتی جنها نیز از داشتن چنین قدرتی عاجزند. در روایات اهل بیت (ع) با اشاره به همین آیه فرموده اند ما اهل بیت (ع) عالم به جمیع علم الکتاب هستیم و قدرت تصرّف ما از آصف بن برخیا افزونتر است»[۴۴].
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین ایزدپور؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا ایزدپور در مقاله «چشمهسار علوم اهل بیت» در اینباره گفته است:
«اکنون اندیشمندان راهحلهایی را برای حل این اختلاف در بین آیات ارائه کردهاند که بهترین آنها، نفی اصالت و استقلال در غیر از خداوند برای علم غیب است؛ بدین معنا که علم غیب به صورت ذاتی و استقلالی، اختصاص به خدای متعال دارد و دیگران هر اندازه از علم غیب را دارا باشند، فقط از ناحیه خداوند و به صورت غیر ذاتی و تبعی است. آیات و احادیث متعددی این دیدگاه را به صراحت یا به اشاره تأیید کردهاند. در این مجال، چند نمونه از این شواهد، بیان میشود.
نکته ظریفی در این آیه نهفته است و آن اینکه قرآن کریم در این، آیه، کلمه "عِلْمٌ" را با تنوین آورده و این بدان معناست که فقط بخشی از علم کتاب در نزد آصف بن برخیا بوده و با این حال، توانایی چنین کاری را داشته است؛ این در حالی است که در حدیثی ابو سعید خدری از پیامبر گرامی اسلام دربارۀ مصداق الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ پرسش کرد. آن حضرت فرمود: او وصی برادرم، سلیمان بن داوود بود. گفتم: وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ [۴۷] چه کسی است؟ پیامبر (ص) فرمود: او برادرم، علی بن ابی طالب (ع) است.[۴۸]. روشن است که علم کتاب به صورت بالذات در نزد امام علی (ع) وجود نداشته است، بلکه خداوند آن را به وی عنایت کرده است؛ چنان که از مضمون خطبه ۱۲۸ نهجالبلاغه نیز میتوان آن را استفاده کرد.
|
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین امامخان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عسکری امامخان در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منشأ و قلمرو علم امام» در اینباره گفته است:
«در آیهای از قرآن کریم، سخن از شخصی غیر از پیغمبر اکرم (ص) به میان آمده است که دارای علم الکتاب است یعنی تمام علوم قرآن نزد اوست و بر حقانیت رسول خدا (ص) گواهی میدهد: قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ [۵۲]. از این آیه به خوبی روشن میشود که کسی وجود دارد که علم کتاب "قرآن" نزد اوست. و درین آیه شریفه علم الکتاب بهطور مطلق آمده است لذا شامل تمام علوم مربوط به کتاب الهی میشود. پس گستردگی و وسعت این علم را از آنجا ملاحظه بفرمایید که در رابطه با وزیر حضرت سلیمان (ع) در قرآن آمده: قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي پس کسی که مقداری از علم کتاب نزد او بود این قدرت را از خود نشان داد پس کسی که تمام علم کتاب نزد او باشد خدا میداند که حامل چه قدرتی باشد. اما چه کسی این قدرت را دارد و علم الکتاب نزد چه کسی است. قرآن تنها اشاره سربستهای به آن دارد. بعض مفسرین گفتهاند منظور "خداوند" است و گروهی از مفسران نیز گفتهاند: که منظور از آن دانشمندان اهل کتاب و افرادی همچون سلمان و عبدالله بن سلام است که نشانههای پیامبر (ص) را در کتب آسمانی پیشین دیده بودند و گواه بر حقانیت او میشدند. ولی بسیاری از مفسران در کتب خود نقل کردهاند که این آیه شریفه در شأن علی بن ابی طالب (ع) و ائمه (ع) است»[۵۳].
|
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین خراسانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی خراسانی در مقاله «آصف بن برخیا» در اینباره گفته است:
«اغلب مفسّران در ذیل آیه ۴۰ سوره نمل که به داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا پرداخته، از آصف بن برخیا نام بردهاند. شرح داستان بر اساس آیات ۳۸ تا ۴۰ سوره نمل چنین است: سلیمان از یاران خود خواست که پیش از وارد شدن ملکه سبا، تخت او را در پیشگاه وی حاضر سازند. یکی از جنّیان مجلس گفت: من آن را پیش از آن که از مسند قضا که از بامداد تا ظهر ادامه داشته[۵۴] برخیزی، نزد تو میآورم و بر این کار نیرومند و امینم. حضرت سلیمان گفت: سریعتر میخواهم[۵۵]. قرآن چنین ادامه میدهد: قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ [۵۶]. مفسّران درباره شخصی که چنین دانشی داشته و چنین پیشنهادی کرده، بر یک نظر نیستند و احتمال دادهاند که او آصف بن برخیا، خضر، ضبّة بناد، مردی صالح از جزیره، یملیخا، ملیخا، تملیخا، بلیخا، بلخ، اسطوم، اسطوس، اسطوع، سلیمان، جبرئیل، یکی از فرشتگان، ذوالنّور[۵۷]، یا هود بوده است؛ ولی بیشتر مفسّران با استناد به روایات بر این عقیدهاند که این شخص، آصف بن برخیا وزیر و دانشمند و فرد قابل اعتماد سلیمان بوده[۵۸] که اسم اعظم پروردگار را میدانسته است؛ اسمی که هرگاه خداوند به آن خوانده شود، اجابت میکند[۵۹]؛ از این رو آصف را مستجاب الدعوه میدانند[۶۰]. روایات فراوانی از طریق اهل بیت (ع) آصف بن برخیا را وصیّ سلیمان معرّفی کرده و مقصود از الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ را همین شخص دانسته است. بر پایه روایتی، رسول گرامی (ص) میفرماید: آورنده تخت بلقیس، وصیّ برادرم سلیمان بن داوود بود[۶۱]. بنا به نقلی، علی (ع) نیز در موردی که کار خارقالعادهای انجام داد و با شگفتی یاران مواجه شد، فرمود: آیا نمیدانید که آصف بن برخیا وصیّ سلیمان بن داوود بود؟ و نتیجه میگیرد که چون پیامبر اکرم (ص) نزد خدا گرامیتر از سلیمان است، وصیّ او نیز از وصیّ سلیمان گرامیتر است[۶۲]. مسعودی مینویسد: چون مرگ سلیمان فرا رسید، خداوند به او وحی کرد که آصف را وصیّ خود قرار دهد و میراث، نور و حکمت را به وی بسپارد[۶۳][۶۴]»[۶۵]. |
۱۵. آقای دکتر رستمی و خانم آلبویه؛ |
---|
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آلبویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در اینباره گفتهاند:
«این عالم، آصف بن برخیا وزیر سلیمان و وصی او و یا به گفته برخی خضر یا فردی که اسم اعظم[۶۶] داشته و یا جبرئیل بوده است و آیه مورد بحث به علم این عالم و این که تخت ملکه سبا را در زمانی کمتر از زمان چشم بر هم زدن نزد سلیمان حاضر ساخت،[۶۷] اعتنای بیشتری دارد. مراد از کتابی که این قدرت خارق العاده، پارهای از آن بود یا جنس کتابهای آسمانی و یا لوح محفوظ است و علمی که این عالم از آن کتاب گرفته، اسم اعظم و یا چیز دیگری بوده است.[۶۸] بصائر از جابر از ابی جعفر (ع) روایت کرده که فرمود: اسم اعظم خدا از هفتاد و سه حرف تشکیل شده است که یک حرف از آن نزد آصف بوده و با آن تکلم کرد و زمین بین سلیمان و بلقیس خسف شد و یا در هم پیچیده شد و او تخت را با دست خود گرفته از آنجا یمن برداشت و این جا فلسطین گذاشت و دوباره زمین به حال اولش برگشت و این تحویل و تحول در کمتر از یک چشم بر هم زدن صورت گرفت، در حالی که از آن هفتاد و سه حرف، هفتاد و دو حرفش نزد ما است و یکی نزد خدای تعالی است، که آن را برای علم غیب مختص به خودش نگاه داشته است</ref>طباطبایی، ترجمه المیزان، ج۱۵، ص۵۲۷.</ref>»[۶۹].
|
۱۶. آقای دکتر اسدی گرمارودی (مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف)؛ |
---|
آقای دکتر محمد اسدی گرمارودی در کتاب «علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان» در اینباره گفته است:
«در آیات آمده: آن کس که علمی از کتاب در نزد او بود گفت: من این کار را در یک چشم به هم زدن انجام میدهم و انجام داد. شیعه و سنّی اتفاق نظر دارند که این فرد آصف بن برخیا خواهرزاده و وزیر حضرت سلیمان (ع) بوده است[۷۰] او چون بهرهای از علم کتاب داشت، گفت میتوانم چنین کنم و همین کار را هم کرد. آنجا که بهرهمندان از علم کتاب جلوهای به این عظمت دارند، اگر کسانی عالِم به همه علم کتاب باشند چه خواهد شد؟»[۷۱].
|
۱۷. آقاى دكتر يوسفيان (هیئت علمی مؤسسه امام خمينى)؛ |
---|
آقای دکتر حسن یوسفیان، در مقاله «علم غیب امام» در اینباره گفته است:
«در آیهای از قرآن کریم، سخن از شخصی به میان آمده است که دارای علمالکتاب است و بر حقانیت رسول خدا (ص) گواهی میدهد[۷۲]. روایات فراوانی از شیعه و سنی، مصداق این تعبیر قرآنی را امام علی بن ابی طالب (ع) دانستهاند[۷۳]؛ چنانکه خود آن حضرت میفرماید: "منم آن کس که دارنده علمالکتاب است"[۷۴]. از سوی دیگر، درباره مقصود از علمالکتاب، نظریههایی گوناگون مطرح است[۷۵] که در این نوشتار نمیتوان بدان پرداخت؛ اما از مقایسه این عبارت با تعبیر دیگر قرآنی که میفرماید: عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ]] میتوان به این نتیجه رسید که دارنده علمالکتاب به درجاتی بالا از علم و معرفت دست یافته است و از حقایقی آگاهی دارد که انسانهای عادی از آن بیبهرهاند. آصف بن برخیا، یکی از کارگزاران سلیمان نبی (ع)، به دلیل برخورداری از دانش اندکی از کتاب عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ]] توانست تخت ملكه سبا را در یک چشم بر هم زدن، نزد سلیمان حاضر سازد؛ در حالی که امیر مؤمنان (ع) دانش همه کتاب علمالکتاب را یکجا در اختیار دارد[۷۶] و به فرموده خود، همه علومش را نزد فرزندان معصوم خویش میراث گذاشته است[۷۷]. امام علی (ع) در گفتاری دیگر، برخورداری از علمالکتاب را به آگاهی از اسم اعظم خدا پیوند زده، میفرماید: آصف بن برخیا، تنها یک حرف از اسم اعظم را میدانست... در حالی که ما هفتاد و دو حرف را میدانیم، و البته یک حرف در علم غیب خدا باقی مانده و برای کسی آشکار نگشته است[۷۸]»[۷۹].
|
۱۸. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشکده اصول دین)؛ |
---|
خانم زهرةالسادات میرترابی حسینی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم لدنی در قرآن و حدیث» در اینباره گفته است:
«بنابر نقل روایات، علمِ حضرت خضر (ع) علمی بود که در الواح حضرت موسی (ع)، نوشته نشده بود، در حالی که حضرت موسی (ع) میپنداشت، همۀ چیزهایی که به آنها نیازمند است، در تابوتش موجود، و همه علومی که لازم دارد در الواح، نوشته شده است.[۸۰] در تفسیر نورالثقلین ضمن حدیث مفصّلی که ذیل آیه ۶۵ سوره کهف [۸۱] آمده میخوانیم: "(...) قد کان عند العالم [خضر] علم لم یکتب لموسی فی الألواح".[۸۲] و در حدیث دیگری آمده: "(...) قال [خضر] (...) یا موسی إنّی علی علمٍ من الله لا تعلمه علمینه و انتَ علی علمٍ من الله علمک لا أعلمه أنا (...)" .[۸۳] اگر بپذیریم مراد از "عبد" در آیۀ ۶۵ سورۀ کهف فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا (...) حضرت خضر (ع) باشد- چنانکه غالب مفسرین بر این عقیدهأند –بالتبع علم او به تصریح قرآن کریم، علم لدنّی بوده، که البته در لسان مفسّران قرآن، با تعابیر مختلفی چون، "علم به باطن اشیاء" [۸۴] یا "علمی از علوم غیبی" آمده است. علاوه بر آنچه در رابطه با علم و شخصیت حضرت خضر (ع)، در آیه ۶۵ / کهف آمده، برخی مفسرین ذیل آیۀ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ [۸۵] نیز به وی اشاره دارند. البته آنان دربارۀ کسی که پیشنهاد حاضر کردن تخت ملکۀ سبا را در یک چشم برهم زدن به حضرت سلیمان (ع) داد، بر یک قول نیستند، برخی او را جبرئیل یا فرشتهإی دیگر دانستهأند و گروهی آدمیزاده پنداشتهأند: ابن عباس، وی را آصف بن برخیا دانسته که بر اسم اعظم، آگاهی داشته است. و ابن مسعود، بر این عقیده است که او، خضر (ع) بوده است ولی بیشتر مفسرین این شخص را، آصف بن برخیا، وزیر مؤتمن و دوست سلیمان (ع)، و به قولی وزیر، کاتب و معلم روزگار کودکی او دانسته که به اسم اعظم خدا، آگاه بود و چون حقّ را به این نام میخواند، دعایش اجابت میشد[۸۶]. در میان عرفا، خضر (ع) و علم او، یادآور انسان کاملی است که ضرورتاً باید همراه "نوسفران" باشد که از او به عنوان "طایر قدس" نیز تعبیر میکنند[۸۷]»[۸۸].
|
۱۹. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
خانم سیده رابیل در مقاله «جستاری در مسئله علم غیب» اینباره گفته است:
«زندگانی اولیاء الله حکایت از تحقق علم غیب برای غیر انبیا نیز دارد. اگر حتی حکایت های نقل شده دراین باره را نیز نپذیریم، قرآن کریم به عنوان کلام تحریف نشده خداوند، دلالت بر مدعای ما دارد، چرا که حضرت مریم، مادر حضرت موسی (ع) و یا آصف بن برخیا هیچکدام از انبیاء الهی نبودند، اما خداوند حکیم آنها را در مواردی آگاه به غیب کرده است. وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ[۸۹] مطابق با این آیه میتوان گفت که اولا وحی در این آیه همان الهام است که یکی از طرق دست یابی به غیب است؛ ثانیا افزون بر آن، بازگشت حضرت موسی به دامان مادر، به مادر موسی اطلاع داده شد؛ ثالثا اینکه حضرت موسی در آینده به مقام رسالت میرسد، نیز خبر دیگری بود که به مادر آن حضرت داده شد. خداوند متعال راجع به آصف بن برخیا نیز فرموده است: قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ پیشتر راجع به دلالت این آیه بر وجود علم غیب نزد آصف سخن گفتیم. حال باید گفت که بنابر اصل عدل که از اصول پنجگانه شیعه و نیز معتزله است، میتوان مدعی شد، که ثبوت علم غیب منحصر به شخص آصف بن برخیا نیست، بلکه خداوند حکیم، هر کسی را که در کمالات سیر کرده و به مقامات والای انسانی دست یابد، از امور غیبی آگاه میسازد. امامان معصوم شیعه، که از بالاترین اولیاء الهی هستند، مطابق با باورهای شیعه از جمله بهرهمندان این علوم هستند. به روایاتی در این باره توجه کنید: امام باقر (ع) راجع به آصف در کلامی قریب به این مضمون فرمودند: خداوند ۷۳ اسم اعظم دارد که تنها یک حرف آن را به آصف داد و توانست تخت بلقیس را نزد سلیمان بیاورد و نزد ما امامان ۷۲ اسم از آن اسامی وجود دارد و تنها یک اسم آن در علم غیب خداوند وجود دارد که به ما داده نشده است. امام صادق (ع) فرمودند: هنگامی که امام بخواهد چیزی بداند، خداوند او را آگاه می کند. از این روایات روشن میشود که امامان معصوم نیز به عنوان انسانهای برگزیده خداوند، عالم به غیب بودهاند»[۹۰]. |
۲۰. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ |
---|
پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«در این آیه تصریح شده که وزیر حضرت سلیمان، آصف بن برخیا، بخشی از علم کتاب را داشته و توانسته است با آن علم تخت بلقیس را در چشم بر هم زدنی از یمن تا فلسطین منتقل نماید. پس به یقین او دارای علمی غیبی بوده، چرا که از راه علوم عادی انجام چنین کاری غیر ممکن میباشد. در این آیه تصریح شده که حتی جنّها نیز از داشتن چنین قدرتی عاجزند. در روایات اهل بیت (ع) با اشاره به همین آیه فرمودهاند ما اهل بیت عالم به جمیع علمالکتاب هستیم و قدرت تصرّف ما از آصف بن برخیا افزونتر است»[۹۱].
|
۲۱. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست. |
---|
پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئست» در اینباره گفتهاند:
«سه آیه در قرآن مجید است که اگر آنها را در کنار هم قرار دهیم مسئله علم غیب پیامبر (ص) و امامان (ع) از آن روشن میشود؛ نخست اینکه قرآن در مورد کسى که تخت ملکه سبأ را در یک چشم بر هم زدن نزد سلیمان آورد "یعنى آصف بن برخیا میگوید: قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي در آیه دیگر میخوانیم: ...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۹۲] از سوى دیگر در احادیث میخوانیم که ابو سعید خدرى میگوید: از رسول خدا (ص) معناى الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ... را سؤال کردم، پیامبر فرمود: "او وصى برادرم سلیمان بن داوود بود"، گفتم: ...وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ کیست؟ فرمود: "او برادرم على بن ابیطالب است".[۹۳] با توجه به اینکه عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ که در مورد "آصف" آمده، "علم جزئى" را میگوید، و عِلْمُ الْكِتَابِ که درباره على (ع) آمده "علم کلى" را میگوید، تفاوت میان مقام علمى آصف بن برخیا و حضرت على (ع) روشن میگردد.[۹۴] از سوى دیگر در آیه ۸۹ سوره نحل میخوانیم: وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ[۹۵] روشن است کسى که عالم به اسرار چنین کتابى باشد، باید اسرار غیب را بداند، و این دلیلى است آشکار بر اینکه ممکن است انسانى از اولیاء اللَّه، از اسرار غیب به امر الهی آگاه گردد»[۹۶].
|
پرسشهای مصداقی همطراز
- با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)
- آیا آیه ۹۴ سوره توبه علم غیب پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۷۵ سوره حجر که سخن از متوسمین آورده درباره علم غیب غیر خداست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳ و ۴ سوره تحریم علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۴ سوره بقره علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۱۹ و ۱۲۰ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۸۹ سوره نساء علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱ سوره منافقون علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۷ سوره فتح علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲ تا ۴ سوره روم علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱ تا ۵ سوره مسد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۹ سوره عنکبوت علم غیب امامان را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶ سوره صف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۲ تا ۲۴ سوره تکویر علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳۱ سوره بقره علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳۷ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۶ سوره نمل علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶۵ سوره کهف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۰۱ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۱ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۷ تا ۴۹ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۹۳ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶۴ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۶ و ۲۷ سوره نوح علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۸ و ۱۹ سوره نمل علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در حدیث موجود است؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- با وجود آیاتی که علم غیب غیر خدا را نفی میکنند چگونه این علم اثبات میشود؟ (پرسش)
- آیاتی که موافقان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- چگونه آیات نافی علم غیب از غیر خدا با آیات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم غیب پیامبر خاتم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- آیا روایاتی وجود دارند که علم غیب غیر خدا را نفی میکنند؟ (پرسش)
- چگونه روایات نافی علم غیب از غیر خدا با روایات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبران اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت میشود؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)
- نشانه وجود علم غیب نزد معصوم چیست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب و آگاهى بر قرآن نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!؛ سوره رعد، آیه ۴۳
- ↑ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۸۳
- ↑ «(امّا) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر میکند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنی و کریم است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ «... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب و آگاهى بر قرآن نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه۴۳.
- ↑ وسائل الشیعة، ج ۲۷ ص۱۸۹.
- ↑ «ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است».
- ↑ تفسیر نمونه، ج٢٥، ص١۵۲
- ↑ نمل ۴۰،آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید.
- ↑ «بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس»؛ سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۵۲۲، ذیل آیه ۴۳، سوره رعد.، ادب فنای مقربان جلد۲صفحه ۲۲۲
- ↑ ادب فنای مقربان، ج ۲، ۲۲۱.
- ↑ «امّا کسى که دانشى از کتاب آسمانى داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است»؛ سوره نمل، آیه۴۰.
- ↑ «... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!»؛ سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ آموزش عقاید.
- ↑ «... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ «امّا کسى که دانشى از کتاب آسمانى داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است». سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۲۳ و ۱۲۴.
- ↑ آیات ولایت در قرآن، ص ۳۲۱، به نقل از ینابیع الموده، ص ۱۰۲ - احقاق الحق، ج ۳، ص ۲۸۱.
- ↑ آیات ولایت در قرآن، ص ۳۲۲.
- ↑ "نَحْنُ الَّذِينَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ بَيَانُ مَا فِيهِ وَ لَيْسَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مَا عِنْدَنَا لِأَنَّا أَهْلُ ُ سِرِّ اللَّهِ "؛ بحار الانوار، ج ۴، ص ۱۸۶.
- ↑ امامشناسی، ج۱، ص۱۴۹.
- ↑ و هیچ چیز پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر آمده است؛ سوره نمل، آیه ۷۵.
- ↑ و هیچ چیز پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر آمده است؛ سوره سبا، آیه ۳.
- ↑ و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت؛ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، ج ۴، ص ۸۷ از تفسیر علی بن ابرهیم.
- ↑ و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ بصائر الدرجات، ص ۱۲۷ و۱۲۸.
- ↑ پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب
- ↑ (آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است)؛ سوره مبارکه نمل، آیه ۴۰.
- ↑ اصول کافی ۱/۲۶۳ـ۲۵۵ بحار ۲۶/ ۱۷۹ـ۱۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸، (فیض الاسلام).
- ↑ علم غیب از منظر قرآن و سنت
- ↑ سوره نمل، آیه: ۴۰.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۵۷، ح۳.
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۶۰ - ۲۶۸.]
- ↑ بررسی علم اولیای الهی، ص۳۰.
- ↑ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۴۰۰ـ ۴۰۵، حدیثهای ۴۲۲ ـ ۴۲۷.
- ↑ البرهان فی تفسیرالقرآن، ج ۲، ص ۳۰۲ به بعد؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۸۷، حدیث ۶، ص ۳۱۶، حدیث ۳؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۲۱ ـ ۴۲۴، حدیثهای ۲۰۴ - ۲۱۱ و ۲۲۰؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۹۶.
- ↑ ر.ک: سیدعلی بهبهانی، مصباح الهدایه، ص ۹ و ۱۰.
- ↑ نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۲، حدیث ۲۰۸؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۱۶، حدیث ۳.
- ↑ نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۲۱، حدیث ۲۰۵.
- ↑ اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن، ماهنامه معرفت، شماره ۷۳، دی ۱۳۸۲، ص ۲۳.
- ↑ وبگاه بهترین سخنها
- ↑ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
- ↑ آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است؛ سوره نمل، آیه: ۴۰.
- ↑ و کسی که دانش کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.
- ↑ تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۵۲۳؛ احقاق الحق، ج۳، ص۲۸۰ و۲۸۱.
- ↑ مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ابن المغازی، علی بن محمد الشافعی، ص۴۰۳؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۲۰؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۴۶ ـ ۱۴۸ و ۱۵۲ ـ ۱۵۴، احادیث ۲۱ ـ ۳۱ و ۴۱ ـ ۴۳.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۳۱۴، حدیث ۱.
- ↑ چشمهسار علوم اهل بیت.
- ↑ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.
- ↑ عسکری امامخان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۲۶۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۴، ص۲۶۹.
- ↑ آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است؛ سوره نمل، آیه: ۴۰.
- ↑ کشف الأسرار، ج۷، ص۲۲۲؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۹؛ مفحمات الاقران، ص۱۵۴.
- ↑ سمرقندی، ج۲، ص۴۹۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۹.
- ↑ کشف الأسرار، ج۷، ص۲۲۲.
- ↑ نور الثقلین، ج۴، ص۸۸.
- ↑ البرهان، ج۴، ص۲۲۰.
- ↑ اثبات الوصیه، ص۷۶.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۱، ص۲۷۳ - ۲۷۴
- ↑ آصف بن برخیا.
- ↑ آن اسمی که وقتی خدا با آن خوانده شود اجابت میکند.
- ↑ یعنی از یمن به فلسطین آورد.
- ↑ علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ج۱۵، ص۵۱۷.
- ↑ علم امام، ص ۱۷۲.
- ↑ اگر سؤال شود که چرا خود حضرت سلیمان (ع) این کار را نکردند و فرمودند چه کسی میتواند چنین کند؟ در جواب میگوییم: ایشان میخواهند بفهمانند که حتّی در زمان انبیا، افراد دیگری هم هستند که بتوانند چنین قدرتهایی داشته باشند و عقیده به توانمندی انسان بر انجام این امور، غلوّ و شرک نیست.
- ↑ علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان؛ ص۵۳.
- ↑ قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب و آگاهى بر قرآن نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!؛ سوره رعد، آیه: ۴۳ .
- ↑ ابن مغازلی، علی، مناقب علی بن ابی طالب، ص ۳۱۴، قرطبی، محمد، الجامع لاحکامالقرآن، ج ۵، ص ۲۳۶؛ حاکم حسکانی، عبيدالله، شواهدالتنزیل، ج ۱، ص ۳۱۰-۳۰۷.
- ↑ طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج ۱، ص ۳۶۸؛ کتاب سلیم بن قيسالهلالی، ص ۴۲۳؛ صفار قمی، محمد، بصائرالدرجات، ص ۲۱۶.
- ↑ الميزان، ج ۱۱، ص۳۸۷ -۳۸۴.
- ↑ ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۲۵۷، ۲۲۹؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسيرالقمی، ج ۱، ص ۳۶۷: ابن عبدالوهاب، حسین، عیونالمعجزات، ص ۳۹؛ بحرانی، سید هاشم، ینابيع المعاجز، ص ۲۲- ۱۳.
- ↑ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۷۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۳۷؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسير القرآن، ج ۵، ص ۸۵؛ همو، ينابيع المعاجز، ص۳۴.
- ↑ علم غیب امام، ص۳۵۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج ۱۵، ص ۱۰۴ و میر سید علی حائری طهرانی (مفسّر)، پیشین، ج ۶، ص ۳۱۷. و محمد باقر مجلسی، پیشین، ج ۱۳، ص ۳۰۴، ح ۳۱.
- ↑ فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا، و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم.
- ↑ علی بن جمعة العروسی الحویزی، پیشین، ج ۳، ص ۲۷۳، ح ۱۳۹.
- ↑ همان، ص ۲۷۹. [شایان ذکر است این حدیث، در تفاسیر اهل سنت و جوامع حدیثی آنان مورد استناد بوده است از جمله؛ در صحیح بخاری، صحیح مسلم، جامع ترمذی و مسند احمد بن حنبل، ر.ک. المعجم المفهرس لألفاظ الحدیث النبوی، (عن الکتب السته و عن مسند الدّارمی و مُوَطَّا مالکِ و مسند احمد بن حنبل)، مع مشارکة محمد فؤاد عبدالباقی، مطبعة بریل فی مدینة لیدن، سنه ۱۹۶۲، الجزء الرابع، ص ۳۳۳ و ۳۳۴.])
- ↑ سید قطب، پیشین، ج ۱، ص ۴۵۸ و محمدجواد بلاغی، پیشین، ج ۱، ص ۲۷۳ و آلوسی، پیشین، ج ۳، ص ۳۵ و نیز طبرسی، پیشین، ج ۳، ص ۷۴۶ همچنین، محمد بن یوسف (ابوحیان اندلسی)، پیشین، ج ۶، ص ۱۳۹.
- ↑ نمل ۴۰، آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت.
- ↑ ر.ک. محی الدین عربی، رحمةٌ من الرحمن فی تفسیر و إشارات القرآن، پیشین، ج ۳، ص ۲۸۴، سید محمدحسین طباطبایی، المیزان پیشین، ج ۱۵، ص ۳۶۳. و طبرسی، پیشین، ذیل آیۀ ۴۰ نمل.
- ↑ مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ج ۲، کلام، عرفان، حکمت عملی – چاپ یازدهم، تهران، انتشارات صدرا، ۲۲ بهمن ۷۱، ص ۸۵.
- ↑ علم لدنی در قرآن و حدیث؛ ص: ۱۰۷ و ۱۰۸ .
- ↑ به مادر موسی (ع) وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار می دهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.
- ↑ جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی
- ↑ وبگاه پرسمان.
- ↑ «... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ شیخ صدوق، الأمالی، ص ۵۶۴ و ۵۶۵.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۵۳.
- ↑ «ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است».
- ↑ وبگاه اسلام کوئست