بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت می‌شود؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت می‌شود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان (ع) چگونه ثابت می‌شود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آیا دلیلی داریم که اثبات کند علاوه بر پیامبران، امامان (ع) هم علم غیب داشتند؟

پاسخ نخست

جعفر سبحانی

آیت‌الله سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:

«در این باره دلیل‌های فراوانی داریم:

  • خبرهای صحیح السند و قطعی که امامان (ع) را وارث علوم انبیا و به ویژه وارث علوم پیامبر گرامی اسلام (ص) معرفی می‌کند؛ نیز یکی از دلیل ‌های قطعی آگاهی امامان از غیب است.

از باب نمونه:

  1. کلینی در کافی با سند صحیح از امام صادق (ع) روایت کرده است: «إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الانْبِيَاءِ وَإِنَّ سُلَيْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَإِنَّ مُحَمَّداً (ص) وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَإِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً (ص)».[۱].
  2. در کتاب کافی با سند صحیح از امام باقر (ع) روایت شده است که حضرت باقر (ع) فرمود: «قَالَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی نَزَلَ مَعَ آدَمَ (ع) لَمْ یُرْفَعْ وَ الْعِلْمُ یُتَوَارَثُ وَ كَانَ عَلِیٌّ (ع) عَالِمَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ إِنَّهُ لَمْ یَهْلِكْ مِنَّا عَالِمٌ قَطُّ إِلَّا خَلَفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ عَلِمَ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ.[۲].
  3. در کافی با سند صحیح از امام باقر (ع) روایت شده است که آن حضرت در ضمن حدیثی فرمود: «فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ»[۳].
  4. در کافی با سند موثق از امام باقر (ع) روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:«فلم يعلم والله رسول الله (ص) حرفا مما علمه الله عزوجل إلا وقد علمه علياً ثم انتهى العلم إلينا»[۴].
  5. در کافی با سند صحیح از امام باقر (ع) روایت شده است که آن حضرت فرمود: «فالنبوة ليس لك فيها شئ، وأما الأخرى فهو العلم فأنت شريكي فيه»[۵]
  6. در کافی با سند صحیح از امام هشتم (ع) در ضمن حدیثی روایت شده است که آن حضرت فرمود: «اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»[۶].
  7. در کافی از امام باقر (ع) در ضمن حدیثی نقل شده است: «خداوند علوم همه پیامبران را به رسول گرامی اسلام داد و او همه علومش را به امیرمؤمنان علی (ع) آموخت»[۷].
  8. در بصائر الدرجات از امام صادق (ع) روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:«إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ فَضَّلَهُمْ بِالْعِلْمِ وَ أَوْرَثَنَا عِلْمَهُمْ وَ فَضَّلَهُمْ»[۸]
  9. در بصائر الدرجات از امام باقر (ع) روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:«نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‌».[۹]
  10. در همان کتاب از امیرمؤمنان علی (ع) روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود: «خداوند رسول گرامی را بر هر چه آگاه کرد آن حضرت هم مرا بر همان آگاه نمود...»[۱۰].
  11. نیز از امام هشتم (ع) روایت شده است: «أوَلَيسَ اللّه ُ يَقولُ: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ ، فَرَسولُ اللّه ِ عِندَ اللّه ِ مُرتَضىً، ونَحنُ وَرَثَةُ ذلِكَ الرَّسولِ الَّذي أطلَعَهُ اللّه ُ عَلى ما شاءَ مِن غَيبِهِ»[۱۱][۱۲]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در کتاب «اصول عقاید اسلامی» در این‌باره گفته‌ است: «از آیه عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۱۳]، روشن می‏‌شود که غیر از پیامبر، افراد دیگری هم علم غیب دارند. اگر خداوند در آیه می‏‌فرمود: "إِلاَّ رَّسُولٍ"[۱۴] معنایش این بود که علم غیب مخصوص خدا و پیامبر است، اما آیه می‌‏فرماید: خداوند غیب می‏‌داند و احدی را بر علم خود آگاه نمی‌‏کند، مگر کسی که از او راضی باشد. سپس از باب نمونه می‌فرماید: مِن رَّسُولٍ، یعنی پیامبر یکی از مصادیق آن است، نه همه آن»[۱۵].
۲. حجت الاسلام و المسلمین خوش‌باور؛
حجت الاسلام و المسلمین داوود خوش‌باور، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم غیب از دیدگاه فریقین» در این‌باره گفته‌ است:

«می‌دانیم که همه موقعیت‌ها به طور کامل برای پیامبر (ص) فراهم نگشت تا شریعت اسلامی‌ را به طور کامل تبیین نماید. عمر پیامبر اکرم (ص) محدود بود و لذا باید برای بعد از خود خلیفه و امامان (ع) و جانشینانی قرار می‌داد تا ادامه دهنده راه او باشند. و به همان دلیل که پیامبر (ص) احتیاج به علم غیب دارد، امام (ع) و جانشین او نیز باید از این علم بهره‌مند گردد.

شیخ الرئیس ابوعلی سینا می‌گوید: تجربه و قیاس می‌پذیرند که نفس انسانی می‌تواند در عالم خواب به غیب نایل شود و مانعی نیز ندارد که همین علم غیب در حال بیداری به او افاضه شود. به عبارت دیگر ، خداوند امام (ع) را با دو ویژگی مهم معرفی می‌کند: امام (ع) هادی و هدایتگر است و امام (ع) توسط امر الهی هدایت می‌کند هدایت جامعه بشری، مهمترین و اساسی‌ترین هدف بعثت پیامبران و ارسال رسولان است و این هدایت در دو بعد انجام می‌شود:

  • بُعد اول هدایت: هدایت به معنای "ارائه طریق" (نشان دادن راه) است، که سیر ظاهری و بیرونی را دربر می‌گیرد و این همان چیزی است که وظیفه هر پیامبری از پیامبران خداست.
  • بُعد دوم هدایت: هدایت به معنی "ایصال به مطلوب" (رساندن به مقصود) است این هدایت به وسیله تأثیر و نفوذ معنوی و روحانی و تابش شعاع هدایت در قلب انسان های آماده صورت می‌گیرد که این سیر معنوی و درونی است البته باید سیر ظاهری و بیرونی که پیامبران بزرگ نسبت به پیروان خود داشتند را نیز به آن افزود.

مجموعه این دو برنامه، به اهداف مذهب و رسالت‌های الهی تحقق می‌بخشد و انسان‌های آماده را به تکامل مادی و معنوی، ظاهری و باطنی می‌رساند، مقصود از هدایتگری امام (ع) در آیه یاد شده، هدایت به معنی "ایصال به مطلوب" است، نه فقط هدایت به معنی "ارائه طریق". علامه طباطبایی علت این امر را چنین بیان کرده است: این هدایت مجعولی که از شئون امامت است، به معنای "ارائه طریق" نیست؛ زیرا خداوند سبحان، حضرت ابراهیم (ع) را بعد از داشتن مقام نبوت، به مقام والای امامت رساند، آنگونه که درآیه ۱۲۴ سوره بقره آمده وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ [۱۶] و نبوت هم از هدایت به معنای "ارائه طریق" جدا نیست ، پس امامت، همان هدایت به معنای "ایصال به مطلوب" است که نوعی تصرف تکوینی در نفوس بوده که در مسیر کمال از موقفی به موقف دیگر هدایت می‌کند. با یک بررسی کلی در آیه‌های قرآن کریم مشخص می‌شود قرآن، هرجا نامی‌ از امامت می‌برد، در پی آن به هدایت نیز اشاره می‌کند. به گونه‌ای که گویا می‌خواهد کلمه نامبرده را تفسیر کند و البته همانگونه که بیان شده مقصود هدایت به معنای «ایصال به مطلوب» است. از سوی دیگر، در همه جای قرآن، این هدایت مقید به «امر الهی» شده و با این قید چنین استنباط می‌شود که امامت به معنای مطلق هدایت نیست، بلکه به معنای هدایتی است که با امر خدا صورت می‌گیرد و این امر، امری تکوینی است نه تشریعی.

علامه طباطبایی "امر الهی" را بر اساس آیه‌های دیگر قرآن کریم تفسیر می‌کند و معتقد است، "امر الهی" در حقیقت تجلی اراده خداوندی است که با آن تجلی حقایق وجودی غیبت و ظهور می‌یابند. این ظهور همان ملکوت خداوندی است که در آیه ۸۲ و ۸۳ سوره یس بدان اشاره شده است إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ [۱۷] براساس این آیه «امر الهی» با کلمه كُنْ و مَلَكُوتُ ارتباط دارد و در آیه ۵۰ سوره قمر از قید زمان و مکان رهایی می‌یابدوَمَا أَمْرُنَا إِلاَّ وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ [۱۸] با این اوصاف امام (ع)، که با «امر الهی» هدایت می‌کند، در حقیقت شعاع اراده او شامل جنبه ملکوتی اشیاء است و مجرای فیض رسانی به عالم. از این‌رو، هدایت او "ایصال به مطلوب" است که از باطن، موجودات را به سوی کمال متناسب آنها سوق می‌دهد.

با این بیان، مفسر بزرگ المیزان چنین نتیجه می‌گیرد: سخن خداوند متعال که می‌فرماید: «به امر ما هدایت می‌کنند»، دلالتی روشن دارد بر اینکه آن چه امر هدایت متعلق به آن است، عبارت است از دل‌ها و اعمالی که به فرمان دل‌ها از اعضا و جوارح سر می‌زند.

بنابراین امام (ع) کسی است که باطن دل‌ها و اعمال و حقیقت آنها پیش رویش حاضر است و از او غایب نیست»[۱۹].
۳. آقای رضوانی؛
علی اصغر رضوانی (پدیدآورنده)

آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«خداوند در سوره جن می‌‏فرماید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۲۰]

از استثنای این آیه استفاده می‌‏شود که خداوند متعال بر پیامبری که مرضیّ اوست، علم غیب افاضه می‏‌کند. و از آن جا که لازم است هرچه برای رسول صلاحیت دارد، امام نیز آن را دارا باشد چون هر دو شریعت را بیان می‏‌کنند، پس امام هم مشمول این عنایت الهی خواهد بود»[۲۱].]]]]
۴.پژوهشگران وبگاه پرسمان؛
پژوهشگران وبگاه پرسمان، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«در قرآن هم آیاتی هست که علم غیب داشتن معصومین را تأیید می کند. از جمله دو آیه زیر:

هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ[۲۲] سوره نجم وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى[۲۳] کسی که متصل به وحی باشد، می‌تواند به واسطه این اتصال از علوم غیب آگاهی یابد. منظور این است که علم تنها از آن خدا هست؛ ولی خدای متعال به اولیا خودش این اذن را می‌دهد تا از علم غیب با خبر شوند. به تعبیری دیگر: پیامبر به خودی خود علم غیب ندارد؛ اما به اذن خدا از علم غیب خدا توشه می‌گیرد و یا ذاتاً و فی نفسه علم غیب ندارد؛ اما از علم غیب خدا بهره می‌گیرد. این که هر وقت می خواستند می‌دانستند هم به خاطر این است که گاهی مأمور بودند مثل دیگر بشر به صورت عادی و طبیعی عمل کنند. لذا تنها هر وقت نیاز به علم غیب بود، چنین اراده‌ای می‌نمودند»[۲۴].
۵.پژوهشگران پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه؛
پژوهشگران پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ[۲۵] آیه فوق اشاره دارد به کلام حضرت مسیح که با قوم بنی اسرائیل ایراد فرموده و در پایان بیان می‌کند که من برایتان می‌گویم که شما چه خورده‌اید و در خانه‌هایتان چه ذخیره کرده‌اید. که این مطلب اشاره به آگاهی ایشان از امور مخفی دارد. خوب است در اینجا علم غیب پیامبران و امامان را با توجه به آیات اللهی توضیح دهیم: آیات قرآن ... دو دسته‌‏اند که باید آنها را با هم جمع کرد و از مجموع آنها نتیجه گرفت.

  1. دسته اوّل آیاتی که علم غیب را منحصر در خداوند می‌‏داند، مانند آیه: وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ[۲۶]
  2. دسته دوّم آیاتی که دلالت می‌‏کند که پیامبران به اذن خداوند از عالم غیب آگاهی دارند مانند آیه: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۲۷] و وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء[۲۸]
از جمع بین این دو دسته از آیات، نتیجه می‏‌گیریم که پیامبر اکرم (ص) به اذن خدا، به غیب آگاه است. اثبات این علم برای امامان بر اساس روایاتی است که بیانگر آن است که امامان علم غیب را از رسول خدا به ارث برده‏‌اند. امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش امام باقر (ع) نقل کرده که فرمود: «انَّ لِلَّهِ عِلْماً خاصّاً وَ عِلْماً عامّاً، فَأَمَّا الْعِلْمُ الْخاصُّ فَالْعِلْمُ الَّذی‏ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ‏ مَلائِکَتَهُ الْمُقَرَّبینَ وَ أَنْبِیائَهُ الْمُرْسَلینَ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعامُّ فَانَّهُ عِلْمُهُ الَّذی‏ اطْلَعَ عَلَیْهِ مَلائِکَتَهُ الْمُقَرَّبینَ وَ انْبِیائَهُ الْمُرْسَلینَ وَ قَدْ وَقَعَ الَیْنا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلیَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ»[۲۹] خلاصه اینکه همه انبیا و ائمه به نحوی علم غیب دارند و در مورد حضرت عیسی (ع) تصریح شده است»[۳۰].

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها. | تصویر = 9030760879.jpg | پاسخ‌دهنده = مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها | پاسخ = پژوهشگران «مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها» در این‌باره گفته‌‌اند:

«در مورد علم غیب ائمه (ع) چند آیه در قرآن کریم است که با کنار هم قرار دادن آنها مسأله علم غیب این بزرگواران اثبات می‌‍شود:

۱. قرآن درباره کسی که تخت ملکه سبا را نزد سلیمان آورد می‌گوید: قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي[۳۱] در آیه دیگر می‌خوانیم: وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۳۲] در احادیث بسیاری که از طریق شیعه و سنی نقل شده می خوانیم که از رسول خدا{{صل]] معنى وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ را پرسیدند، فرمود: او وصى برادرم سلیمان بن داوود بود، دوباره می پرسند: وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ کیست؟ فرمود: او برادرم على بن ابى طالب است. بنابراین امیر المومنین علی (ع) علم الکتاب را داراست که علم کلی است نه مانند علم من الکتاب که علم جزئی را گویند.

۲. قرآن خود را تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ[۳۳] معرفی کرده است. روشن است کسی که عالم به چنین کتابی باشد، از اسرار غیب نیز آگاه است. و نیک می‌دانیم که مفسران واقعی قرآن ائمه معصوم هستند.[۳۴]

۳. امام به آن معنایى که قرآن آن را استعمال می‌‏کند، کسی است که حجاب از پیش رویش برداشته شده و با مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین به باطن امور آگاه است. این آگاهی همان علم غیب است که امام (ع) دارا می‌‎باشد؛ که در این آیات به آن اشاره شده: كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۳۵] و نیز فرموده: كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ[۳۶]. (...) بنابراین امام (ع) با مشاهده ملکوت و با علم به حقیقت قرآن و داشتن علم الکتاب، عالم به غیب است؛ البته به اذن خدا. برای علم غیب ائمه معصومین (ع) چند منبع نیز ذکر شده است: اول: قرآن کریم؛ دوم: وراثت از رسول اکرم (ص)؛ سوم: مصحف امام على، الجفر و الجامعه، مصحف فاطمه و کتاب‌های دیگری که در نزد آنان مى‏ باشد[۳۷]»[۳۸]. }}

پرسش‌های وابسته

  1. آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
  2. آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در حدیث موجود است؟ (پرسش)
  3. آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  4. با وجود آیاتی که علم غیب غیر خدا را نفی می‌کنند چگونه این علم اثبات می‌شود؟ (پرسش)
  5. آیاتی که موافقان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  6. چگونه آیات نافی علم غیب از غیر خدا با آیات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  7. آیاتی که مخالفان علم غیب پیامبر خاتم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  8. دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
  9. دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
  10. دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
  11. شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
  12. آیا پیامبران اخبارات غیبی داشته‌اند؟ (پرسش)
  13. دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
  14. دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
  15. دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
  16. شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)
  17. آیا امامان اخبارات غیبی داشته‌اند؟ (پرسش)
  18. چرا امامان علم غیب خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش)
  19. نشانه وجود علم غیب نزد معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. حضرت داوود، علم پیامبران پیش از خود را به ارث برد و حضرت سلیمان از داوود ارث برد و پیامبر گرامی اسلام، علوم سلیمان را به ارث برد و ما اهل بیت، وارث علوم پیامبر گرامی اسلام هستیم؛ کافی، ج١، ص ٢٢٥؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٩.
  2. علمی که با حضرت آدم (ع) به زمین آمده از زمین به بالا برده نشد و کسانی آن را به ارث بردند، علی (ع) عالم این امت بود که علم آدم (ع) نزد او بود و هیچ عالمی از ما نمی‌میرد مگر آن که از اهل بیت (ع) خود جانشینی دارد که علم او را به ارث می‌برد؛ کافی، ج١، ص ٢٢٢؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٨.
  3. هر علمی که خدای متعال به فرشتگان و پیامبران آموخته است؛ ما نیز آن را می‌دانیم؛ کافی، ج١، ص ٢٥٦؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٨٦.
  4. به خدا سوگند هیچ علمی را خداوند به پیامبر گرامی اسلام نیاموخت مگر آن که آن حضرت، آن علم را به علی (ع) آموخت و علم علی (ع) پس از او به ارث به ما رسیده است؛ کافی، ج١، ص ٢٦٣؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٩٠.
  5. رسول گرامی (ص)، به علی (ع) فرمود: یا علی از نبوت نصیبی برای تو نیست اما در علم با من شریک هستی؛ کافی، ج١، ص ٢٦٣؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٩٠.
  6. رسول خدا علوم پیامبران را نزد ما به ودیعت گذارد و ما أهل بیت وارثان پیامبران اولی العزم هستیم؛کافی، ج١، ص ٢٢٤؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٨.
  7. کافی، ج١، ص ٢٢٢.
  8. خداوند پیامبران اولوالعزم را با علم، برتری داد و علم و برتری آنان را ما به ارث برده‌ایم؛ بصائر الدرجات، ص ٢٢٨.
  9. ما اهل بیت (ع)، وارثان (علوم) پیامبران اولوالعزم هستیم؛ بصائر الدرجات، ص ١٢٠.
  10. همان کتاب، جزء دوم، باب بیست و یکم.
  11. آیا خدا نمی گوید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ او آگاه از غیب است و کسی را بر غیب خود مطلع نمی سازد مگر رسولی را که برگزیده است؟؛ سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷ رسول خدا در پیشگاه او برگزیده است و ما وارثان این رسول هستیم که او را بر آنچه از غیب که خواسته، مطلع ساخته است.
  12. آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)، ١٩٠
  13. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد»، سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.
  14. مگر رسول.
  15. اصول عقاید اسلامی، ص ۳۶.
  16. و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. ابراهیم گفت: و از فرزندانم چه کس را؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.
  17. فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود. پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید؛ سوره یس، آیه: ۸۲- ۸۳.
  18. و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن؛ سوره قمر، آیه: ۵۰.
  19. علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۵۵ - ۵۶
  20. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد»، سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.
  21. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۳
  22. «او کسی است که قرآن را بر تو نازل کرد که برخی آیات آن محکم هستند که مرجع و مفسر آیات قرآن هستند و ما بقی متشابه هستند؛ تا کسانی که در دل‌هایشان میل به باطل هست، در تبعیت اشتباه این آیات و شبهه پراکنی امتحان شوند و حال آنکه تفسیر این آیات را جز خدا و راسخون در علم که می گویند به او ایمان آوردیم و هر آنچه هست از سوی پروردگار ما هست، نمی‌دانند و آگاه نیستند مگر اولو الالباب»، سوره آل عمران، آیه۷.
  23. «پیامبر از روی هوای نفس حرف نمی زند و نطق او تنها سخن وحی است»، سوره نجم، آیه۳و۴.
  24. وبگاه پرسمان
  25. «و به رسالت بر بنی اسرائیلش می‌‏فرستد که: من با معجزه‏ای از پروردگارتان نزد شما آمده‏‌ام. برایتان از گل چیزی چون پرنده می‌سازم و در آن می‏‌دمم، به اذن خدا پرنده‏‌ای شود، و کور مادرزاد را و برص ‏گرفته را شفا می‌‏دهم. و به فرمان خدا مرده را زنده می‏‌کنم. و به شما می‏‌گویم که چه خورده‌‏اید و در خانه‏‌های خود چه ذخیره کرده‌‏اید. اگر از مؤمنان باشید، اینها برای شما نشانه‌‏های حقانیت من است»، سوره آل عمران، آیه۴۹.
  26. «و کلیدهای (گنجینه‏‌های) غیب نزد اوست، جز او کسی آن را نمی‏‌داند» سوره انعام، آیه۵۹.
  27. «خداوند عالم به غیب است، پس هیچ کس را از غیب خویش آگاه نخواهد کرد، مگر کسی را که خشنود باشد از پیامبرش» سوره جن، آیه۲۶و۲۷.
  28. «خدا شما را بر غیب آگاه نمی‌‏کند، لکن از پیغمبرانش هر کس را خواست بر می‏‌گزیند» سوره آل عمران، آیه۱۷۹.
  29. همانا برای خداوند علمی خاص و علمی عام است. علم خاص، علمی است که ملائکه مقرب و انبیای مرسلش را به آن آگاه نکرده است و علم عامش، علمی است که ملائکه مقرّب و انبیای مرسلش را به آن، آگاه کرده و این علم از طریق رسول خدا (ص) به ما رسیده است‏.
  30. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه
  31. «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.
  32. «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است»؛ سوره رعد، آیه ۴۳.
  33. «بیانگر هر چیزی است»؛ سوره نحل، آیه ۸۹.
  34. تفسیر نمونه، ج‏ ۲۵، ص ۱۵۲-۱۵۴.
  35. «و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد»؛ سوره انعام، آیه ۷۵.
  36. «هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید»؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.
  37. تفسير تطبيقى، ص ۴۳۰.
  38. وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها