آیا آیه ۶۵ سوره کهف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)
آیا آیه ۶۵ سوره کهف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
آیا آیه ۶۵ سوره کهف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیه مورد اشاره پرسش
﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾.
«و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم».
پاسخ نخست
آیتالله سید عبدالحسین طیب در کتاب «اطیب البیان فی تفسیر القرآن» در اینباره گفتهاست:
«علم غیب که خداوند به بعض بندگانش افاضه فرموده چنانچه به آصف ابن برخیا "وزیر حضرت سلیمان (ع)" عطا فرمود ﴿قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ﴾[۱] راجع به عرش بلقیس و چنانچه آصف ابن برخیا اعلم از حضرت سلیمان (ع) نبود فقط علم غیب داشت آنهم یک قسمتی خضر هم اعلم از موسی نبود تا مورد اشکال شود و در حق امیر المؤمنین (ع) میفرماید: ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۲] چه اندازه فرق است بین ﴿عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ﴾ و بین ﴿مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ اول من تبعیضیه است دلالت میکند بعض علم کتاب را آصف داشته دوم مطلق است، شامل جمیع علم کتاب را امیر المؤمنین (ع) داشته و مع ذلک دلالت ندارد بر اینکه اعلم از پیغمبر (ص) بوده»[۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین عمادی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کمالالدین عمادی در کتاب «سیره خضر نبی» در اینباره گفته است:
«زمخشری در تفسیر ﴿رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا﴾ مینویسد: یعنی وحی و نبوت و لدنا علمی که مخصوص به ماست و آن اخبار از امور غیبی است. یعنی علاوه بر نبوت علم غیب نیز داشته است[۴]. علامه طباطبایی در ذیل آیه مینویسد: هر نعمتی رحمتی است از ناحیه پروردگار به خلقش ولی بعضی از آنها در رحمت بودنش اسباب این عالم واسطه میشود مانند نعمتهای مادی ظاهری و بعضی از آنها بدون دخالت اسباب رحمت است مانند نعمتهای باطنی مثل نبوت و ولایت و مقامات آن. و از این که خداوند رحمت را در این آیه مقید به قید ﴿مِنْ عِندِنَا﴾ نموده است میفهماند که غیر خداوند در آن رحمت دخالتی ندارد پس مقصود از رحمت نامبرده همان رحمت قسم دوم یعنی نعمتهای باطنی است. و از آنجا که ولایت مختص به ذات باری تعالی است همچنان که فرموده است ﴿فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ﴾ [۵] نبوت چنین نیست زیرا غیر خداوند از قبیل ملائکه کرام نیز در آن دخالت داشته و وحی و امثال آن را انجام میدهند. لذا میتوان گفت مراد از جمله ﴿رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا﴾ که با نون عظمت از ناحیه ما آورده شد و نفرموده: ناحیه من؛ پس همان نبوت است نه ولایت لذا کسانی که کلمه نامبرده را به نبوت معنی کردهاند تأیید میشود[۶] مقصود علامه این است که به دلیل قید ﴿عِندِنَا﴾ غیر خداوند که همان ملائک هستند در این رحمت ویژه خضر نقش داشتهاند، پس نعمت ولایت نیست بلکه نعمت نبوت است که ملائک هم در آن نقش دارند. و همچنین در ذیل جمله بعد ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾ مینویسد: این علم نیز مانند رحمت، علمی است که غیر خداوند کسی در آن دخالتی ندارد و چیزی را از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست و از راه اکتساب و استدلال به دست نمیآید. دلیل بر این جمله ﴿مِن لَّدُنَّا﴾ است که میرساند آن علم، علم غیر اکتسابی است که مختص اولیاء است و از آخر آیات استفاده میشود که این علم تأویل حوادث است[۷][۸]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین حسین صالحی مالستانی در مقاله «علم غيب و علم لدنی پيامبر» در اینباره گفتهاست:
«در قرآن کریم واژه ﴿لَدُنْ﴾ به تنهایی ۲ بار، به شکل ﴿لَّدُنَّا﴾ ۲ بار ﴿لَدُنْکَ﴾ ۲ بار و به شکل ﴿لَدُنِّی﴾ ۱ بار به کار رفته است.[۹] از جمله در آیه ۶۵ سوره کهف آمده: ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۱۰] محتوای آیه درباره حضرت خضر است و بعض مفسرین، رحمت را به نبوت و ولایت و وحی، و علم من لدنا را به علم غیب تفسیر کردهاند. [۱۱] (...) علم لدنی از الطاف الهی برای پیامبر (ص) دانسته شده و تأیید نظر مفسران است. علامه در المیزان ذیل آیه ۶۵ سوره کهف آن علم را در حیطه و انحصار الهی میداند که حس و فکر در آن دخالت ندارد و از راه اکتساب به دست نمیآید و دلیل بر آن را جمله ﴿مِن لَّدُنَّا﴾ از نزد خدا، دانسته است که به عنوان خاستگاه آن محسوب میشود و از آخر آیات استفاده کرده که مقصود از آن علم به تأویل حوادث است.[۱۲] (...) در جای دیگر از آن مرادف با عقل کل و عصمت از خطا و علم به ماوراءالطبیعه و علم غیب ذکر کرده است. [۱۳] که انبیای الهی از آن بهرهمند بودهاند. بعضی از معاصرین علم لدنی را به استناد آیه ۶۵ سوره کهف درباره حضرت خضر (ع) مخصوص انبیا دانسته است.[۱۴] مرحوم نراقی در جواب سؤال علم لدنی انبیا و ائمه (ع)، علم به غیر محسوسات را ابتدا تقسیم و دستهبندی نموده. قسم سوم به تمام فروعاتش علم لدنی است که از قول خداوند متعال اخذ گردیده است. ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۱۵] این علم افضل علوم بلکه علم حقیقی است.[۱۶] ایشان برای همه انبیا نوعی از "علم لدنی" را قایل میشود و آن را مستند به سنت میداند.[۱۷] به هر حال "علم لدنی" که مأخوذ از خرمن دانش الهی است یک نوع علم غیبی است که به انبیا و اولیای الهی افاضه شده است. (...) در یکی از تفاسیر اهل سنت نیز علم لدنی را بخشش خدای سبحان و در مقابل علم اکتسابی قرار داده و شامل امور غیبی دانسته است و به همان آیه ۶۵ سوره کهف اشاره کرده که درباره فیض علم الهی برای حضرت خضر (ع) است.[۱۸] در تفسیر روح البیان تأویل رؤیا را جزئی از اجزای نبوت دانسته برای اینکه آن را علم لدنی معرفی کرده که خداوند متعال به هر که بخواهد تعلیم مینماید.[۱۹] نسفی هم علم لدنی را به علم الهامی معنا کرده.[۲۰] که باز هم همان علم غیب میشود که حقیقت آن نزد خدای حکیم است. شاذلی نیز علم لدنی را برای حضرت یوسف، بخشش الهی و به معنای تعبیر رؤیا و یا بعض از غیب دانسته است[۲۱]» [۲۲].
|
۳. آقای دکتر اسدی گرمارودی (مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف)؛ |
---|
آقای دکتر محمد اسدی گرمارودی در کتاب «علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان» در اینباره گفته است:
«با توجه به این آیه میتوان نتیجه گرفت که اگر جناب خضر (ع) عبد صالح الهی و مأمور خدا برای آموزش حضرت موسی (ع) است، علم لدنی داشته؛ یعنی خداوند او را به این مرتبه رسانده که شرایط لازم تعلیم حضرت موسی (ع) را داشته باشد[۲۳]. لازمه کار خدایی احاطه بر هستی است؛ لذا خداوند کسی را برای مقام خلیفةاللهی برمیگزیند که ظرفیت و سعه وجودی او اجازه کسب این مقام را داشته و قدرت احاطه بر هستی را بیابد.[۲۴].
|
۴. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد نظیر عرفانی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در اینباره گفته است:
«از منابع علوم معصومان (ع) علم لدنی میباشد که دانشمندان اسلام در مورد آن نظرات مختلفی را بیان نمودهاند که در ذیل برخی از آنها را بیان مینماییم:
مفسرین قرآن در تبیین مراد از علم لدنی، دو دسته شدهاند: بعضی همچون صاحب جوامع الجامع ، صاحب تفسیر زاد المسیر ، و صاحب تفسیر جلالین ... وغیره، با اشاره مختصر از کنار این مسئله گذشته و به این مقدار که میگویند این علم، علم مغیبات است اکتفا کردهاند و برای تأکید سخن خودشان، سخن ابن عباس را نقل میکنند که در ذیل آیه ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾ گفته: «أعْطَاهُ عِلْمًا مِن عِلْمِ الْغَیْبِ» [۲۶]. اما بعضی دیگر از مفسرین این مسأله را شرح و بسط داده، خصائص و ویژگیهایی را برای این علم ذکر نمودهاند، از جمله اینکه: |
۵. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای عظیمی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در اینباره گفته است:
«ابن طاووس معتقد است علم ائمه (ع) از این قبیل علم لدنیاست. یعنی آنان بدون تعلم و شاگردی کردن نزد کسی عالم شدهاند. به نظر او امامان شیعه حتی نزد پدران خود نیزعلم نیاموختهاند. وی در این باره میگوید: علوم ائمه (ع) که خود نشانهای الهی و معجزهای ربانی است، مهمترین دلیل بر امامت ایشان است، زیرا آنان هرگز نزد معلم و استادی زانو نزده و از کسی نیاموختهاند و هیچ کس از دوستان و دشمنان ندیده و نشنیده است که این دانشها را مانند دیگران نزد کسی، حتی پدران خود آموخته باشند یا در کتابی خوانده و مطالب آن را حفظ کرده باشند، بلکه هرگاه امامی از دنیا میرفت، امام بعدی که به نصب امام پیشین جانشین او بود، علم و همه کمالاتی را که برای مقام امامت بدان نیاز داشت وارث میشد. هرچند ابن طاووس از واژه علم لدنی استفاده نکرده است، اما تفسیری که درباره علوم ائمه (ع) نموده است بر علم لدنی منطبق میشود. علاوه بر این، عبارتی را از غزالی نقل میکند که وی گفته است، علم امیرمؤمنان (ع)، علم لدنی و موهبت الهی است»[۲۹].
|
۶. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«علم لدنی، علمی است که خداوند بدون اکتساب بندگان، به آنان عطا میکند؛ یعنی، علومی که بدون استاد و تعلیم و تعلم، خداوند به افراد عنایت میکند؛ مانند علم پیامبران و ائمه (ع) و بعضی از اولیا اما اینکه آیا شامل علوم مادی هم میشود؟ بله علم لدنی صرفا مختص امور معنوی نیست و شامل امور و علوم مادی هم میشود. در واقع علم لدنی بدون واسطه و کلاس و درس و تحصیل به فردی افاضه میشود اما اینکه به دلیل اینکه از غیب است و نوع رسیدن به این مقام از راه معنوی است پس باید شامل علوم معنوی هم بشود خیر اینطور نیست؛ علم لدنی شامل تمامی امور و حوزه های علوم میشود و از این حیث فرقی بین علوم نیست. مثلا خداوند به حضرت سلیمان علم زبان داده بود که حتی زبان حیوانات را میدانست و با مورچگان صحبت میکرد و ... اگر در احوالات و زندگی ائمه (ع) دقت کنیم به وضوح میبینیم که آنان بتصریح و یا اشاره - بسته به سطح مخاطب خویش - از مسائلی صحبت میکنند که مربوط به حوزه علوم مادی میشود، مثل طب، شیمی، علوم و تکنولوژی، امور رزمی. قرآن کریم صراحت دارد به اینکه خداوند به حضرت داوود صنعت زره سازی را آموخت : ﴿وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ﴾[۳۰] این موارد و امور دیگری که در خبرها از ائمه هدی (ع) در باره علوم روز، طب علم شیمی و ... به ما رسیده نشان میدهد که علم لدنی دایره محدودی ندارد و همه علوم را شامل میشود»[۳۱]
|
۷. پژوهشگران وبگاه پرسمان. |
---|
پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
پرسشهای وابسته
- منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کشف یا شهود با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه ام الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کتاب اعمال با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه علمالکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عرش با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا برهان میتواند راه آگاهی به غیب باشد؟ (پرسش)
- علم غیب امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده میشود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
- آیا معصومان کتابی داشتند که نامهای پادشاهان یا شیعیان یا اهل بهشت و جهنم در آن ذکر شده است؟ (پرسش)
- آیا تعلیم اسماء با علم غیب پیامبر ارتباط دارد؟ (پرسش)
- آیا علم غیب با خاتمیت منافات دارد؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ امّا کسى که دانشى از کتاب آسمانى داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد!؛ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب و آگاهى بر قرآن نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!؛ سوره رعد، آیه ۴۳
- ↑ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۸۳
- ↑ کشاف، ج ۲، ص ۷۳۳.
- ↑ تنها خداوند ولی است؛ سوره شوری، آیه: ۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۵۸۰ - ۵۷۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۵۸۰ - ۵۷۹.
- ↑ سیره خضر نبی
- ↑ محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژه "لدن".
- ↑ «و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم».
- ↑ سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص ۳۰۶؛ فیض کاشانی، الآصفی فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۷۲۲؛ اطیب البیان، ج ۸، ص ۳۸۱؛ ایشان علم را به علم غیب، معنا کرده
- ↑ طباطبایی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ۱۳، ص ۴۷۴.
- ↑ همان، ج ۲، ص ۲۸۶؛ ج ۵، ص ۲۳۵؛ میرزا خسروانی، تفسیر خسروی، ج ۵۵، ص ۳۶۶
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ج ۷، ص ۱۹۹
- ↑ «و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم». سوره کهف، آیه ۶۵
- ↑ نراقی، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص ۵۲ – ۵۶.
- ↑ همان.
- ↑ طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج ۸، ص ۵۶۴
- ↑ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ج ۴، ص ۲۵۹.
- ↑ نسفی، تفسیر نسفی، ج ۱، ص ۵۶۶.
- ↑ شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ضلال القرآن، ج ۴، ص ۱۹۸۷.
- ↑ علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸.
- ↑ اگر گفته شود که حضرت موسی (ع) خود خلیفةالله بود پس چرا حقایقی را نمیدانست و خضر (ع) مأمور تعلیم او شد؟ میگوییم این امر با اصل بحث منافات ندارد، زیرا حضرت موسی (ع) قبل از رسیدن به مقام امامت و خلافت تامه الهی بوده که تعلیم دیده و این آموزش از طرف خداوند صورت گرفته و خود نشانگر اعطای ابزار لازم خلیفه الهی به حضرت موسی (ع) است.
- ↑ علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان؛ ص۴۳.
- ↑ «و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم». سوره کهف، آیه ۶۵
- ↑ به او دانشی از علم غیب عطا نمود
- ↑ اسماعیل حقی البروسوی، روح البیان، ج۵، ص۲۷۰.
- ↑ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۸۸.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۱۲.
- ↑ «و برای شما ساختن زرهی را به او آموختیم تا از (گزند) جنگتان نگه دارد پس آیا شما سپاسگزار هستید؟»؛ سوره انبیا، آیه۸۰.
- ↑ مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، آیه۲۶ و ۲۷.
- ↑ (مانند جریان کربلایی کاظم که در کتاب داستانهای شگفت شهید دستغیب میتوانید مطالعه کنید).
- ↑ وبگاه پرسمان.