عبادت در معارف و سیره فاطمی
مقدمه
قرآن کریم هدف از خلقت انسان و جن را عبادت برمیشمرد: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۱]. عبادت وسیلهای برای نیل به قرب الهی است. انسان دارای معرفت حقیقی به خالق، مسیری جز عبادت خالصانه را نمیپیماید؛ زیرا با هر درجهای از معرفت، بیشتر به فقر و عجز خود و عظمت خالق آگاهی مییابد و در نتیجه عبادت را وسیلهای برای نزدیک شدن به خالق خود قرار میدهد. فاطمه که پرورده مکتب نبوی بود، آن چنان در این مسیر رشد کرد که از معدود شاگردان برتر این مکتب شد و در عبادت، بیشترین شباهت را به استاد و مرادش (پیامبر اکرم) پیدا کرد. پاهای پیامبر از کثرت قیام برای عبادت در دل شب ورم کرد تا اینکه آیات ﴿طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى﴾[۲] بر او نازل گشت[۳]. فاطمه(س) نیز در این خصلت با تأسی به پیامبر(ص)، به حدی در دل شبهای تار به عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد[۴] و در حال نماز از فرط خشیت الهی، نفسهایش به شماره میافتاد[۵].
عبادت شبانه و قیام او در محراب، صحنهای ملکوتی نزد آسمانیان پدید میآورد؛ به گونهای که خداوند به واسطه آن بر فرشتگان فخر میفروخت. رسول خدا(ص) در توصیف عبادت فاطمه و مقام و منزلت او نزد آسمانیان میفرماید: دخترم، فاطمه، سرور زنان عالمیان از اولین و آخرین است. او پاره تن من و نور چشمم و میوه قلبم و روح میان دو پهلوی من است. او حوریهای انساننماست که به هنگام ایستادن در محرابش در برابر پروردگارش، نور او برای ملائکه آسمان تلألو دارد؛ همانگونه که نور ستارگان برای اهل زمین روشنایی دارد. پس خداوند عزوجل به ملائکه خطاب میکند: ای ملائکه من بنگرید به کنیزم فاطمه، که سرور زنان مخلوقاتم است و در برابر من [به عبادت] ایستاده و از خوف من وجودش به لرزه افتاده و با قلب و جانش به عبادتم روی آورده است. شما را شاهد میگیرم که شیعه او را از آتش [[[دوزخ]]] ایمن ساختم...[۶].
امام حسن که شاهد صحنههای طاقتفرسای عبادت مادرش بود، در توصیف عبادت وی فرموده است: مادرم فاطمه را در شب جمعهای ایستاده در محرابش دیدم که دائماً در حال رکوع و سجده بود تا آنکه صبح دمید. همواره و بسیار با بردن نام، برای مؤمنین و مؤمنات دعا میکرد و برای خود دعایی نکرد. پرسیدم: مادرجان چرا آنگونه که برای دیگران دعا میکنی، برای خود دعا نمیکنی؟ فرمود: پسرکم، اول همسایه سپس خانه![۷].[۸]
اهتمام خاص به نماز
فاطمه همانند پدر، اهتمام بسیاری به نماز داشت. روزی از پدر پرسید: کسی که درباره نماز سستی به خرج دهد، برای او چه [مجازاتی] خواهد بود؟ پیامبر در پاسخ، پانزده عقوبت برای سبکشمارنده نماز برشمرد[۹]. و بدین لحاظ، فاطمه بهترین مردمان را خاضعترین آنها درباره نماز میدانست[۱۰]. از آنجا که وی استعداد لازم برای تعالیم خاص نبوی را داشت، پیامبر اکرم(ص) و جبرئیل برخی نمازهای مستحبی با کیفیت خاص را به آن حضرت تعلیم میدادند[۱۱].
هنگامی که فاطمه(س) مشغول عبادات و نماز میشد، گاه فرزندش به گریه میافتاد و گهوارهاش به امداد الهی به دست فرشتهای به حرکت درمیآمد[۱۲]. در روایتی دیگر، سلمان به قرائت قرآن فاطمه به هنگام روز و چرخیدن خودبهخودی سنگ آسیاب اشاره کرده است[۱۳]. در روایت اسامه بن زید نیز به گردش سنگ آسیاب به امداد الهی - درحالی که فاطمه(س) به علت عبادت شبانه به خواب رفته بود - اشاره شده است[۱۴].[۱۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ «طه * ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۱-۲.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۳۲۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۴۰؛ ج۱۷، ص۲۵۷ و ۲۸۷؛ ج۶۸، ص۲۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۵۱؛ بخاری، صحیح بخاری، ج۶، ص۴۴.
- ↑ «الْحَسَنُ الْبَصْرِيُّ مَا كَانَ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ كَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا»؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۴.
- ↑ «وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تَنْهَجُ فِي الصَّلَاةِ مِنْ خِيفَةِ اللَّهِ تَعَالَى»؛ (حلی، عده الداعی، ص۱۳۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۲۵۸).
- ↑ «... وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِكَتِهِ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ...»؛ (شیخ صدوق، الامالی، ص۱۷۶؛ قمی، الفضائل، ص۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۲؛ ج۲۸، ص۳۸).
- ↑ «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) قَالَ: رَأَيْتُ أُمِّي فَاطِمَةَ(س) قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا لَيْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاكِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّيهِمْ وَ تُكْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَيْءٍ فَقُلْتُ لَهَا يَا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِينَ لِنَفْسِكِ كَمَا تَدْعِينَ لِغَيْرِكِ فَقَالَتْ يَا بُنَيَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ»؛ (شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۲؛ ج۸۶، ص۳۱۳؛ ج۹۰، ص۳۸۸).
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا، ص ۶۲.
- ↑ شش عقوبت در دنیا و سه عقوبت هنگام مرگ و سه عقوبت در قبر و سه عقوبت در قیامت پس از خروج از قبر؛ اما در دنیا: رفتن برکت از عمر و روزی، رفتن سیمای صالحان از چهره و فقدان اجر برای اعمال و بالا نرفتن دعا به آسمان و مشمول دعای صالحان نبودن؛ اما هنگام مرگ: مردن با ذلت و گرسنگی و تشنگی، به گونهای که تمام نهرهای دنیا نیز او را سیراب نمیسازد؛ اما در قبر: موکل شدن فرشتهای برای عذاب او در قبر، تنگی قبر و ظلمت آن؛ اما در قیامت پس از خروج از قبر: موکل شدن فرشتهای که او را به رو میکشد، در حالی که مردم به او مینگرند، حساب او شدید خواهد بود و خدا به او نظر [رحمت] نمیکند و پاکش نمیسازد و عذابی دردناک دارد. (ابن طاووس، فلاح السائل، ص۲۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۸۰، ص۲۱).
- ↑ «خِيَارُكُمْ أَلْيَنُكُمْ مَنَاكِبَ فِي الصَّلَاةِ»؛ (طبری، دلائل الامامه، ص۷۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۸۱، ۲۶۲).
- ↑ بنگرید به: مجلسی، بحارالانوار، ج۸۶، ص۳۶۵؛ ج۸۷، ص۳۰۴؛ ج۸۸، ص۱۷۱، ۱۸۰ و ۱۸۳-۱۸۴.
- ↑ «وَ رُوِيَ أَنَّهَا(س) رُبَّمَا اشْتَغَلَتْ بِصَلَاتِهَا وَ عِبَادَتِهَا فَرُبَّمَا بَكَى وَلَدُهَا فَرُؤِيَ الْمَهْدُ يَتَحَرَّكُ وَ كَانَ مَلَكٌ يُحَرِّكُهُ»؛ (ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۱۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۴۵).
- ↑ «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع)، قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) سَلْمَانَ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ) إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ لِحَاجَةٍ. قَالَ سَلْمَانُ: فَوَقَفْتُ بِالْبَابِ وَقْفَةً حَتَّى سَلَّمْتُ، فَسَمِعْتُ فَاطِمَةَ تَقْرَأُ الْقُرْآنَ مِنْ جَوَّا، وَ الرَّحَى تَدُورُ مِنْ بَرّا، مَا عِنْدَهَا أَنِيسٌ. قَالَ: فَعُدْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، رَأَيْتُ أَمْراً عَظِيماً! فَقَالَ: هِيهِ يَا سَلْمَانُ، تَكَلَّمْ بِمَا رَأَيْتَ وَ سَمِعْتَ. قَالَ: وَقَفْتُ بِبَابِ ابْنَتِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ سَلَّمْتُ، فَسَمِعْتُ فَاطِمَةَ تَقْرَأُ الْقُرْآنَ مِنْ جَوَّا، وَ الرَّحَى تَدُورُ مِنْ بَرَّا مَا عِنْدَهَا أَنِيسٌ! قَالَ: فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ قَالَ: يَا سَلْمَانُ، إِنَّ ابْنَتِي فَاطِمَةَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِيمَاناً إِلَى مُشَاشِهَا، فَتَفَرَّغَتْ لِطَاعَةِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) فَبَعَثَ اللَّهُ مَلَكاً اسْمُهُ (رَوْفَائِيلُ)- وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى: (رَحْمَةٌ)- فَأَدَارَ لَهَا الرَّحَى فَكَفَاهَا اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) مَئُونَةَ الدُّنْيَا مَعَ مَئُونَةِ الْآخِرَةِ»؛ (طبری، دلائل الامامه، ص۱۳۹؛ ابن شهر آشوب مازندرانی مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۱۶؛ ابن حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۲۹۱).
- ↑ «عن أسامة بن زيد، قال: افتقد رسول اللّه(ص) ذات يوم عليّا، فقال: «اطلبوا إليّ أخي في الدنيا و الآخرة، اطلبوا إليّ فاصل الخطوب، اطلبوا إليّ المحكّم في الجنّة في اليوم المشهود اطلبوا إليّ حامل لوائي في المقام المحمود». قال أسامة: فلما سمعت من رسول اللّه(ص) ذلك بادرت إلى باب عليّ، فناداني رسول اللّه(ص) من خلفي: «يا أسامة، عجّل عليّ بخبره» و ذلك بين الظهر و العصر، فدخلت فوجدت عليّا كالثوب الملقى لاطيا بالأرض، ساجدا يناجي اللّه تعالى، و هو يقول: «سبحان اللّه الدائم، فكّاك المغارم، رزّاق البهائم، ليس له في ديمومته ابتداء، و لا زوال و لا انقضاء» فكرهت أن أقطع عليه ما هو فيه حتّى يرفع رأسه، و سمعت أزيز الرحى فقصدت نحوها لأسلّم على فاطمة و أخبرها بقول رسول اللّه(ص) في بعلها، فوجدتها راقدة على شقّها الأيمن، مخمرة وجهها بجلبابها- و كان من وبر الإبل- و إذا الرحى تدور بدقيعها، و إذا كفّ يطحن عليها برفق، و كفّ أخرى تلهي الرحا، لها نور، لا أقدر أن أملي عيني منها، و لا أرى إلّا اليدين بغير أبدان، فامتلأت فرحا بما رأيت من كرامة اللّه لفاطمة(س). فرجعت إلى رسول اللّه(ص) و تباشير الفرح في وجهي بادية، و هو في نفر من أصحابه، قلت: يا رسول اللّه، انطلقت أدعو عليّا، فوجدته كذا و كذا، و انطلقت نحو فاطمة(س) فوجدتها راقدة على شقّها الأيمن، و رأيت كذا و كذا! فقال: «يا أسامة، أ تدري من الطاحن، و من الملهي لفاطمة؟ إنّ اللّه قد غفر لبعلها بسجدته سبعين مغفرة، واحدة منها لذنوبه ما تقدّم منها و ما تأخر، و تسعة و ستين مذخورة لمحبّيه، يغفر اللّه بها ذنوبهم يوم القيامة، و إنّ اللّه تعالى رحم ضعف فاطمة لطول قنوتها بالليل، و مكابدتها للرحى و الخدمة في النهار، فأمر اللّه تعالى وليد ين من الولدان المخالدين أن يهبطا في أسرع من الطرف، و إنّ أحدهما ليطحن، و الآخر ليلهي رحاها. و إنّما أرسلتك لترى و تخبر بنعمة اللّه علينا، فحدّث، يا أسامة لو تبديا لك لذهب عقلك من حسنهما، و إنّما سألتني خادما فمنعتها، فأخدمها اللّه بذلك سبعين ألف ألف وليدة في الجنّة، الذين رأيت منهن، و إنا من أهل بيت اختار اللّه لنا الآخرة الباقية على الدنيا الفانية»»؛ (طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۲۹۲ - ۲۹۱).
- ↑ اسحاقی، سید حسین، سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا، ص ۶۵.