مقاتل بن سلیمان در علوم قرآنی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

مقاتل بن سلیمان[۱] یکی از مفسران عصر حضور است که کتاب تفسیری نیز دارد.

ابن ندیم در شمار کتاب‌هایی که در تفسیر قرآن تألیف شده، از تفسیر وی با عنوان کتاب تفسیر مقاتل بن سلیمان یاد کرده است[۲]. در فن دوم از مقالۀ پنجم در اخبار متکلمان زیدیه نیز نام وی را ذکر و در شمار تألیفات وی از سه کتاب تفسیری با نام‌های کتاب التفسیر الکبیر، کتاب تفسیر الخمسمأة آیة و کتاب نوادر التفسیر یاد کرده است[۳].

داوودی او را در طبقات المفسرین آورده و کتاب‌های «نظائر القرآن»، «التفسیر الکبیر»، «الناسخ و المنسوخ»، «تفسیر الخمسمأة آیة»، «القرائات»، «متشابه القرآن»، «نوادر التفسیر»، «الوجوه و النظائر»، «الجوابات فی القرآن»...، «التقدیم و التأخیر و الآیات المتشابهات» را از تألیفات وی معرفی کرده است[۴].

حاج خلیفه با تعبیر «تفسیر مقاتل بن حیان و مقاتل بن سلیمان» به کتاب تفسیر وی اشاره کرده است[۵].

اسماعیل پاشا نیز نام او را در شمار مؤلفان ذکر کرده و از تألیفات وی تفسیر خمسمأة آیة من القرآن و تفسیر القرآن الکبیر را به شمار آورده است[۶].

آقا بزرگ تهرانی او را با عنوان «ابو الحسن مقاتل بن زید بن ادراک بن بهمن رازی خراسانی بلخی» در شمار مفسرانی از شیعه که تألیف‌هایی متعدد در تفسیر داشته‌اند، آورده است[۷]، و از ابن عدی در توصیف تفسیر کلبی (محمد بن سائب) نقل کرده که گفته است: هیچ‌کس تفسیری طولانی‌تر و پرمایه‌تر از تفسیر او ندارد و بعد از او مقاتل بن سلیمان است...[۸]، و در رقم ۱۳۳۴ کتاب‌های التفسیر الکبیر، الناسخ و المنسوخ، تفسیر خمسمأة آیة، متشابه القرآن و نوادر التفسیر را از تألیفات وی معرفی کرده و گفته است: یافعی از شافعی حکایت کرده که همه مردم در تفسیر، ریزه‌خوار مقاتل بن سلیمان‌اند[۹].

شیخ طوسی او را از اصحاب امام باقر و امام صادق(ع) به شمار آورده است[۱۰]، ولی شیخ و کشی هردو او را بتری (که گروهی از زیدیّه است)[۱۱] معرفی کرده‌اند[۱۲]، و برقی او را عامی[۱۳] توصیف کرده است[۱۴].

از جهت وثاقت، رجال‌شناسان کهن شیعه مانند نجاشی و شیخ و حتی علامه دربارۀ وی سخنی ندارند، ولی از متأخران مامقانی در نتائج التنقیح او را ضعیف توصیف کرده است [۱۵] و برحسب نقل ابن حجر، رجال‌شناسان اهل تسنن نیز او را تکذیب و روایات او را ترک کرده‌اند[۱۶].

از نعیم بن حماد نقل کرده که گفت: نزد ابن عینیه کتابی از مقاتل دیدم، گفتم: ای ابو محمد، در تفسیر از مقاتل روایت می‌کنی‌؟ گفت: نه، ولی به آن استدلال می‌کنم و از آن کمک می‌گیرم و از ابن مبارک نقل کرده که گفته است: تفسیر او چه نیکو است اگر ثقه می‌بود[۱۷].

از گفته‌های رجال‌شناسان اهل تسنن به‌دست می‌آید که از نظر دانش تفسیر در رتبه بالایی بوده، ولی از نظر وثاقت و مذهب مورد تأییدشان نبوده است[۱۸].[۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۵۳؛ ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۲۲۷.
  2. ر.ک: ابن ندیم، الفهرست، ص۳۶.
  3. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۲۷.
  4. ر.ک: داوودی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۳۰ و ۳۳۱، رقم ۶۴۲.
  5. ر.ک: حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۵۹.
  6. ر.ک: بغدادی، هدیة العارفین (اسماء المؤلفین و آثار المصنفین من کشف الظنون)، ج۴، ص۴۷۰.
  7. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۳۴.
  8. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۴۴، در ص۳۱۱ و ۳۱۶ نیز این نکته را نقل کرده است.
  9. آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۳۱۵ و ۳۱۶.
  10. ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۳۸ (اصحاب الباقر(ع)، باب المیم، رقم ۴۹)، ص۳۱۳ (اصحاب الصادق(ع)، باب المیم، رقم ۵۳۶).
  11. مامقانی فرموده است: البتریة بضم الباء الموحّدة و قیل بکسرها ثم سکون التاء المثنّاة من فوق، فرق من الزیدیة. قیل نسبوا الی المغیرة سعد و لقبه «الابتر» و قیل البتریة هم اصحاب کثیر النوا الحسن بن صالح بن حیّ و سالم بن ابی حفصة و... و هم الذین دعوا الی ولایة علی(ع) ثمّ خلطوها بولایة ابی بکر و عمر و یثبتون لهم الامامة و یبغضون عثمان و طلحة و الزبیر و عایشة و یرون الخروج مع بطون ولد علی(ع)... و الذی اعتقده ان البتریة هم زیدیة العامّة؛ (مقیاس الهدایة، ج۲، ص۳۴۹ و ۳۵۰).
  12. ر.ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۸۸ (ترجمه محمد بن اسحاق)؛ رجال الطوسی، ص۱۳۸ (اصحاب الباقر(ع)، باب المیم، رقم ۴۹).
  13. «عامی» نقطه مقابل خاصی به‌معنای شیعی است (ر.ک: مامقانی، مقباس الهدایة، ج۲، ص۲۳۹) و منظور از آن کسی است که به خلافت ابو بکر و عمر اعتقاد داشته باشد.
  14. ر.ک: رجال العلامة الحلی، ص۲۶۰.
  15. ر.ک: مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۱۵۳، رقم ۱۲۰۹۴.
  16. ر.ک: ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۲، ص۲۷۲، رقم ۱۳۴۷.
  17. ر.ک: ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۱۰، ص۲۵۰.
  18. ر.ک: ابن حجر، تقریب التهذیب، ص۲۵۰-۲۵۴؛ داوودی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۳۰ و ۳۳۱.
  19. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۲۸-۲۲۹.