نفی سرزنش دیگران در معارف و سیره نبوی
سرزنش تربیتی
سرزنش شماتتگونه
از جمله پستترین حالات آدمی، سرزنش کردن دیگران است به سبب گرفتاری و مصیبتی که به آنان رسیده است. چگونه میتوان مدعی برادری بود و از مصیبتی که به برادری رسیده است شاد بود؟ سرزنش کردن برادران، اسباب کینه و عداوت است و پیوند اخوت را ریشه کن میسازد. اَبان بن عبدالملک[۱] از امام صادق(ع) حدیث کرده است که آن حضرت فرمود: «لَا تُبْدِي الشَّمَاتَةَ لِأَخِيكَ فَيَرْحَمَهُ اللَّهُ وَ يُصَيِّرَهَا بِكَ وَ قَالَ مَنْ شَمِتَ بِمُصِيبَةٍ نَزَلَتْ بِأَخِيهِ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُفْتَتَنَ»[۲].[۳]
از زشتترین اوصاف و حالاتی که ممکن است نفس آدمی بدان مبتلا شود، خصلت زشت سرزنش دیگران به سبب گرفتاری و مصیبت وارد شده به آنان است. در سیره رسول خدا(ص) سررزنش مذمومی گزارش نشده است. نقل شده است، ایشان از سه چیز به شدت پرهیز داشت: "سرزنش دیگران، جستجوی لغزشهای دیگران و پیگیری عیب کسی"[۴] هیچ گاه کسی را در حضور آن حضرت سرزنش نکردند، جز آنکه میفرمود: "رهایش کنید و به او کاری نداشته باشید"[۵][۶].[۷].
انس بن مالک نقل کرده است: "ده سال خدمتگزار رسول خدا(ص) بودم؛ در این مدت هرگز به من دشنام نداد، مرا تنبیه نکرد، مرا سرزنش نکرد و برایم چهره درهم نکشید و درباره کاری که به من فرمان داده بود و من کوتاهی کرده بودم، مؤاخذهام نکرد. زمانی که یکی از اهل خانه وی مرا به سبب کاری سرزنش میکرد، آن حضرت میفرمود: "رهایش کن که اگر شدنی بود انجام گرفته بود"[۸]. ایشان مسلمانان را نیز از سرزنش دیگران برحذر میداشت و میفرمود: "هرکس مؤمنی را به چیزی (به سبب گناهی) ملامت کند، نمیرد تا آنکه خودش آن را انجام دهد"[۹].[۱۰].
منابع
پانویس
- ↑ از اصحاب بزرگوار امام صادق(ع) است. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۵۶-۱۵۷؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۱۱۱.
- ↑ «در گرفتاری برادر ایمانی خود شماتت و اظهار شادی مکن که خداوند به او رحم میکند و آن گرفتاری را به سوی تو بر میگرداند. [و فرمود:] هر که برادر خود را به مصیبتی که بر او فرود آمده شماتت کند از دنیا نرود تا خود به آن گرفتار شود» الکافی، ج۲، ص۳۵۹؛ وسائل الشیعة، ج۲، ص۹۱۰.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲، ص ۶۱۴.
- ↑ سنن النبی، ص۱۷.
- ↑ سنن النبی، ص۷۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۷۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۷۹.
- ↑ منتهی السؤل، ج ۲، ص ۴۴۹؛ تقی الدین احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع، ج ۲، ص ۲۳۵ - ۲۳۶ و اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۶ و با اندکی اختلاف در: الطبقات الکبری، ج ۷، ص ۱۲.
- ↑ الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۷، ص ۱۹۱؛ الترمذی، سنن، ج ۴، ص ۷۱ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۷۹.