نفی سوء ظن در معارف و سیره نبوی
بدگمانی و بددلی
بدگمانی و بددلی از موجبات جدایی و گسستگی پیمان اخوت ایمانی است، و سبب تباهی ایمان و روابط مؤمنان است که خداوند به صراحت درباره آن فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ﴾[۱]. بیتردید گمان بد نسبت به دیگران، شخص را به بیاعتنایی و اهانتورزی و سستی در ادای حقوق برادران دینی میکشاند، و موجب میشود که شخص خود را از آنان برتر بیابد و به ایشان به دیده حقارت بنگرد[۲]. بدین ترتیب رشتههای پیوند اجتماعی بریده میشود و رنگ برادری زدوده میگردد. امیرمؤمنان علی(ع) دراینباره فرموده است: «وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِينِ اللَّهِ مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّونَ»[۳].
آثار و نتایج بدگمانی و بددلی در روابط اجتماعی چنین است: یاری نکردن یکدیگر، بیاعتنایی به حال و سرنوشت هم، سردی روابط و فقدان محبت، پراکندگی و گسستن از یکدیگر. برای پرهیز از این آثار و نتایج سوء چارهای جز چیره شدن بر بدگمانیها و بددلیها نیست. از امیرمؤمنان علی(ع) دراینباره چنین روایت شده است: «وَ ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مِنْهُ مَا يَغْلِبُكَ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ بِهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا»[۴].[۵]
سوءظن و بدگمانی در کلام پیامبر اکرم(ص)
رسول خدا(ص) در احادیث خود سوءظن را دروغترین سخن برشمرده[۶]، بدترین مردم را افراد بدگمان به دیگران معرفی کرده اند[۷]. همچنین فرمودهاند: "به درستی که خداوند، سه چیز مسلمان را بر دیگران حرام کرده است: خون او، مال او و اینکه کسی به او گمان بد ببرد"[۸][۹].
آن حضرت بدگمانی فرد به برادر مسلمان خود را همانند بدگمانی به پروردگارش توصیف کرده[۱۰]، راه نجات از این صفت زشت را جدی نگرفتن و تحقیق نکردن درباره سوءظن پیش آمده دانسته است[۱۱]. همچنین آن حضرت به مسلمانان چنین توصیه میفرمود: "برای برادرت عذری بتراش و اگر برایش عذری نیافتی، برایش عذری درست کن [تا به گناه بدگمانی گرفتار نشوی]"[۱۲][۱۳].
سوءظن و بدگمانی در سیره پیامبر خاتم(ص)
در رهنمودها و آموزههای دینی اسلام، مسلمانان هم از سوءظن برحذر داشته شده اند و هم از آنان خواسته شده است خود را در موقعیتی قرار ندهند که احتمال بدگمانی دیگران را فراهم آورند[۱۴]. رسول خدا(ص) نیز در مواقعی با زدودن زمینههای سوءظن، از افتادن اصحاب و یاران در ورطه گمراهی جلو گیری میکرد[۱۵].
از صفیه دختر حیی بن اخطب -همسر پیامبر اکرم(ص)- روایت شده است که روزی رسول خدا(ص) در مسجد معتکف بود. پس شبی به زیارت وی رفتم و سپس برخاستم تا برگردم، پس آن حضرت نیز با من برخاست تا مرا به خانه برگرداند؛ منزل من در خانه اسامة بن زید بود. در میان راه، دو مرد انصاری را دیدیم و پیامبر(ص) با دیدن آنان که به سرعت از کنارمان رد میشدند، آنان را صدا زد و فرمود: "این زن، صفیه دختر حیی بن اخطب -همسر من- است"؛ آنان گفتند: "سبحان الله! کسی گمانی کرده؟ ما چنین گمانی نکردیم"؛ رسول خدا(ص) فرمود: "همانا شیطان [همچون خون] در رگهای انسان جریان دارد؛ ترسیدم که چیزی در قلبتان خطور کند"[۱۶][۱۷].
منابع
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است» سوره حجرات، آیه ۱۲.
- ↑ ر.ک: جامع السعادات، ج۱، ص۲۸۰.
- ↑ «همانا شما برادران دینی یکدیگرید؛ چیزی شما را از هم جدا نکرده، جز درون پلید و اندیشههای بدنهاد که با آن به سر میبرید. نه هم را یاری میکنید، نه خیرخواه همید، نه به یکدیگر چیزی میبخشید، و نه با هم دوستی میورزید». نهج البلاغه، خطبه ۱۱۳.
- ↑ «کار برادر دینیات را به بهترین وجه و نیکوترین محمل توجیه کن تا آنجا که ظن غالب برایت پیدا شود؛ و به سخنی که از دهان برادرت بیرون میآید، تا وقتی که میتوانی برداشت خیر در آن بیابی، هرگز نباید گمان بد ببری». الاختصاص، ص۲۲۶؛ و نیز نک: نهج البلاغه، حکمت ۳۶۰؛ المبسوط، ج۱۱، ص۱۲؛ السرائر، ج۳، ص۶۴۲؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲۲.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲، ص ۶۰۵.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۲۸۷؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۸، ص ۱۰ و البخاری، صحیح، ج ۶، ص ۱۳۶.
- ↑ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۷.
- ↑ علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص ۷۸؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۹۳ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۵۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۴.
- ↑ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۴۹۷ و جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۶، ص ۹۲.
- ↑ شهید ثانی، کشف الریبه، ص ۲۲ - ۲۳؛ المناوی، فیض الغدیر، ج ۳، ص ۴۰۲ - ۴۰۳ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۰۱.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۲۲، ص ۱۴۹ و بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۱۹۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۵.
- ↑ نهج البلاغه، ص ۵۰۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۵.
- ↑ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۲۵۸ و مسند احمد، ج ۶، ص ۳۳۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۹۵.