آذربایجان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

حاکمان آذربایجان

چندین نفر بر آذربایجان حکومت کرده‌اند که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. اشعث بن قیس کندی: او در جاهلیّت از سران قبیله کنده بود[۱]. او در زمره اصحاب پیامبر خدا(ص) و اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع) بود. او در دوران خلافت عثمان به خاطر پیوند سببی که با وی داشت، استاندار آذربایجان و مقیم آن دیار بود. استانداری او از مسائلی بود که مردم درباره آن، عثمان را سرزنش می‌کردند[۲]
  2. قیس بن سعد عباده انصاری: وی از اصحاب پیامبر(ص) و پسر سعد بن عباده خزرجی بود، پس از قتل عثمان، از اولین بیعت‌کنندگان با علی(ع) بود و به شدّت به آن حضرت علاقه داشت. اوایل خلافت امام علی(ع) وی فرمانروای مصر بود. سپس حضرت او را استاندار آذربایجان ساخت[۳].
  3. عبدالله بن شبیل احمسی: عبدالله به دستور حضرت علی(ع)، جانشین قیس بن سعد در آذربایجان شده و مدتی در این سمت مشغول خدمت بوده است[۴].
  4. سعد بن حارث خزاعی: او غلام امیرالمؤمنین(ع) بود. وی با اینکه غلام بود اما در زمره یاران مخلص امیرالمؤمنین(ع) به شمار می‌آمد و حضرت چون در او لیاقت و کاردانی دید، وی را به ریاست شرطه کوفه منصوب کرد و سپس ولایت آذربایجان را به او سپرد[۵].
  5. سعید بن ساریه خزاعی: او[۶] از اصحاب رسول خدا(ص) و از شیعیان امیرالمؤمنین(ع) بود، وی رئیس شرطه حضرت بود و امیرالمؤمنین(ع) بعدها او را به ولایت آذربایجان منصوب کرد[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. وقعة صفین، ص۱۳۸؛ الاصابه، ج ۱، ص۲۳۹؛ الاستیعاب، ج ۱، ص۲۲۰.
  2. افشار، محمد تقی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص۳۲۷ ـ ۳۵۴؛ ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۸۶ ـ ۱۸۹؛ زرگر، ابوالقاسم، مقاله «اشعث بن قیس»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  3. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۴؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۵۷۵-۵۷۶.
  4. علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۵۷۶-۵۷۸.
  5. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۱۴.
  6. سعید فرزند ساریه خزاعی غیر از سعد بن حارث خزاعی است.
  7. الاصابه، ج۳، ص۲۵۷.
  8. سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۲۵؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۵۷۹.