ابراهیم بن محمد ازدی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ابراهیم بن محمد ازدی[۱] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق به نقل از کتاب طب الأئمة (ع) یاد شده: «و فی کتاب طب الأئمة (ع): أَبُو عَتَّابٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِسْطَامَ قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَوْدِيُّ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع: أَنَّ رَجُلًا اشْتَكَى إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أَجِدُ وَجَعاً فِي عَرَاقِيبِي[۲] قَدْ مَنَعَنِي مِنَ النُّهُوضِ إِلَى الصَّلَاةِ قَالَ فَمَا يَمْنَعُكَ مِنَ الْعُوذَةِ؟ قَالَ لَسْتُ أَعْلَمُهَا قَالَ فَإِذَا أَحْسَسْتَ بِهَا فَضَعْ يَدَكَ عَلَيْهَا وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) ثُمَّ اقْرَأْ عَلَيْهِ وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ[۳] فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِكَ فَشَفَاهُ اللَّهُ تَعَالَى»[۴].

نام راوی در بعضی اسناد «اودی»[۵] و در برخی «ازدی»[۶] ضبط شده است، چنان که اختلاف در ضبط این کلمه در مورد راویان دیگری نیز که با این وصف آمدند، مطرح است؛ مانند جعفر بن محمد[۷]، ادریس بن عبدالله[۸] و احمد بن حسین بن عبدالملک[۹] که به ازدی یا اودی وصف شده‌اند.

سمعانی ذیل عنوان اودی: "بفتح الألف و سکون الواو و فی آخرها الدال المهملة، هذه النسبة إلی أود بن صعب بن سعد العشیرة من مذحج، و المشهور بهذه النسبة: أبو إدریس إبراهیم بن أبی حدید الأودی... ، و ربیعة بن ناجذ الأسدی الأودی من أهل الکوفة... ، و أبوالهذیل غالب بن الهذیل الأودی من أهل الکوفة... ، و عمرو بن میمون الأودی الکوفی... ، و هزیل - بالزای - بن شرحبیل الأودی... ، و أبو قیس الأودی اسمه عبدالرحمن بن ثروان... ، و أبوعبدالله إدریس بن یزید الأودی والد عبدالله بن إدریس الأودی... ، و أحمد بن عثمان بن حکیم الأودی... ، و علی بن حکیم الأودی..."[۱۰].

نیز ذیل عنوان ازدی: "هذه النسبة إلی أزدشنوءة بفتح الألف و سکون الزای و کسر الدال المهملة، و هو أزد بن الغوث بن نبت بن مالک بن زید بن وکهلان بن سبأ، و المشهور بهذا الانتساب: أبومعمر عبدالله بن سخبرة الأزدی... ، و أبوحوالة عبدالله بن حوالة الأزدی... ، و المهلب بن أبی صفرة الأزدی أمیر خراسان... ، و أبوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة الفقیه الطحاوی الأزدی... ، و أبومحمد عبدالغنی بن سعید بن علی بن سعید بن بشر بن مروان بن عبدالعزیز الأزدی... ، و أبوالفتح محمد بن الحسین بن أحمد بن حسین بن عبدالله بن یزید بن النعمان الأزدی...."[۱۱].

درباره راوی مورد بحث، قرینه و شاهدی بر صحت اتصافش به یکی از در وصف ازدی یا اودی یافت نشد.[۱۲]

شرح حال راوی

در کتب رجالی از این راوی نامی برده نشده؛ ولی در سند بعضی روایات یاد شده، از این رو در بعضی کتب رجالی معاصر، مانند تنقیح المقال (چاپ جدید)[۱۳] و مستدرکات علم رجال الحدیث[۱۴] ذکر شده، لکن هیچ اطلاعاتی درباره‌اش داده نشده، بلکه تنها به یادکردش در سند بعضی روایات اشاره شده است. بر این اساس، راوی مجهول شمرده می‌گردد.

یادآوری

در کتب رجالی اهل سنت، شخصی با نام ابراهیم بن محمد بن عرفة ازدی ذکر شده[۱۵] که از جهت طبقه نمی‌تواند بر راوی مورد بحث تطبیق گردد؛ زیرا وی در سال ۲۴۴ (ق) به دنیا آمده و در سال ۳۲۲ یا ۳۲۳ (ق) از دنیا رفته[۱۶]، درحالی که در سند مورد بحث، ابراهیم بن محمد ازدی از صفوان بن مهران جمال که از اصحاب امامان امام صادق و امام کاظم (ع) است، روایت کرده، مگر اینکه افتادگی در سند را پذیرفت و به ارسال روایت ابراهیم بن محمد از صفوان حکم کرد، در نتیجه احتمال اتحاد ابراهیم بن محمد موجود در سند مورد بحث، با ابراهیم بن محمد بن عرفة مذکور در کتب رجالی اهل سنت تقویت می‌شود؛ زیرا روایت ابوعتاب عبدالله بن بسطام صاحب کتاب طب الأئمه (ع) از وی از جهت طبقه محذوری ندارد.

توضیح: به تصریح نجاشی ابوعبدالله بن عیاش متوفای ۴۰۱ (ق)[۱۷] با دو واسطه کتاب طب الأئمة (ع) را نقل کرده[۱۸]، از این رو به گمان بعضی محققان، تاریخ وفات عبدالله بن بسطام حدود سال ۳۴۱ (ق) است[۱۹]، در نتیجه روایتش از ابراهیم بن محمد بن عرفه متوفای سال ۳۲۳ (ق) از جهت طبقه هیچ محذوری نخواهد داشت؛ لکن دلیل معتبری در دست نیست که این ادعا را اثبات کند، بلکه صرف یک احتمال است.[۲۰]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: تنقیح المقال، ج۴، ص۲۷۷، ش۴۷۷؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۸۸، ش۴۱۷.
  2. عراقیب: جمع عرقوب مثل عصافیر و عصفور. و العرقوب (بضم العین و القاف و سکون الراء) عصب موثق خلف الکعبین؛ (ر. ک: لسان العرب، ج۱، ص۵۹۴؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۱۲۰).
  3. و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند با آنکه تمام زمین روز رستخیز در کف اوست و آسمان‌ها به دست او در هم نوردیده می‌شوند؛ پاکا و فرابرترا که اوست از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند سوره زمر، آیه ۶۷.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۳۳۴ به گزارش از طب الأئمه (ع)، ج۱، ص۳۳ - ۳۴.
  5. ر. ک: طب الأئمه (ع)، ج۱، ص۳۳ - ۳۴؛ بحار الأنوار، ج۹۲، ص۸۵، ح۱.
  6. ر. ک: تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۵۰۱، ح۱۱۴؛ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۳۳۴؛ الأمالی (مفید)، ص۳۴۸، ح۴.
  7. ر. ک: تفسیر فرات الکوفی، ص۲۸، ش۲۷.
  8. ر. ک: شرح الکافی (للمولی صالح المازندرانی)، ج۷، ص۲۲۹، ح۸.
  9. ر. ک: وسائل الشیعه، ج۳۰، ص۳۰۶.
  10. الأنساب، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۷.
  11. الأنساب، ج۱، ص۱۲۰.
  12. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۶۲-۴۶۴.
  13. ر. ک: تنقیح المقال، ج۴، ص۲۷۷، ش۴۷۷.
  14. ر. ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۸۸، ش۴۱۷.
  15. الامام الحافظ النحوی العلامة الاخباری، أبوعبدالله إبراهیم بن محمد بن عرفة بن سلیمان، العتکی الأزدی، الواسطی، المشهور بنفطویه؛ (سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۷۵، ش۴۲).
  16. ولد فی سنة أربع و أربعین و مائتین و قیل سنة خمس و توفی سنة ثلاث و عشرین و ثلاث مائة (الوافی بالوفیات، ج۶، ص۸۷)؛ مولده سنة أربع و أربعین ومائتین... ؛ و توفی فی صفر لست خلون منه، سنة ثلاث و عشرین و ثلثمائة و دفن ثانی یوم موته بباب الکوفة؛ (الفهرست (ابن ندیم)، ص۹۰).
  17. نجاشی ذیل عنوان احمد بن محمد بن عبیدالله بن الحسن بن عیاش... ، أبوعبدالله: ... و مات سنة إحدی و أربعمأة. (رجال النجاشی، ص۸۶، ش۲۰۷).
  18. نجاشی ذیل ترجمه الحسین بن بسطام بن سابور النیشابوری: له و لأخیه أبی عتاب کتاب جمعاه فی الطب کثیر الفوائد و المنافع علی طریق (طریقة) الطب فی الأطعمة و منافعها و الرقی و العوذ، قال ابن عیاش: أخبرناه الشریف أبو الحسین صالح بن الحسین النوفلی قال: حدثنا أبی قال: حدثنا أبوعتاب و الحسین جمیعاً به؛ (رجال النجاشی، ص۳۹، ش۷۹).
  19. حیث أن ابن عیاش الجوهری توفی سنة ۴۰۱ه و روی عن المؤلف بواسطتین، فیکون قد توفی حدود سنة ۳۴۱ه؛ (فهرس التراث، ج۱، ص۳۸۵).
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۶۴-۴۶۶.