ابراهیم حذاء در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ابراهیم حذاء[۱] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق به نقل از کتاب کافی آمده: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْحَذَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَغِيرٍ عَنْ جَدِّهِ شُعَيْبٍ عَنْ مُفَضَّلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لَوْ لَا إِلْحَاحُ هَذِهِ الشِّيعَةِ عَلَى اللَّهِ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ الْحَالِ الَّتِي هُمْ فِيهَا إِلَى مَا هُوَ أَضْيَقُ مِنْهَا»[۲][۳]

شرح حال راوی

روایت یادشده با کمی تفاوت در متن، در دو جای کتاب شریف کافی نقل شده: یکی با همین سند و دیگری با تعبیر "وَ بِإِسْنَادِهِ": «وَ بِإِسْنَادِهِ[۴] قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): لَوْ لَا إِلْحَاحُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى اللَّهِ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ الْحَالِ الَّتِي هُمْ فِيهَا إِلَى حَالٍ أَضْيَقَ مِنْهَا»[۵]؛

نام ابراهیم حذاء در سند روایت دیگر کافی نیز یاد گردیده: «عَنْهُ[۶] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْحَذَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَغِيرٍ عَنْ جَدِّهِ شُعَيْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ فَأَيُّ سِجْنٍ جَاءَ مِنْهُ خَيْرٌ»[۷]؛

روایت دیگری نیز با همین سند در کافی نقل شده؛ با این تفاوت که به جای ابراهیم حذاء، نام «داوود حذاء» قرار گرفته: «عَنْهُ[۸]، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ دَاوُدَ الْحَذَّاءِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَغِيرٍ، عَنْ جَدِّهِ شُعَيْبٍ، عَنْ مُفَضَّلٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): كُلَّمَا ازْدَادَ الْعَبْدُ إِيمَاناً، ازْدَادَ ضِيقاً فِي مَعِيشَتِهِ»[۹]؛

به قرینه اتحاد راوی (محمد بن علی) و مروی عنه (محمد بن صغیر) دو احتمال در اینجا هست:

  1. صحت هر دو عنوان «ابراهیم حذاء»؛ «داوود حذاء» چون نام هر دو نفر در سند روایت یاد شده است[۱۰].
  2. اتحاد دو عنوان و تصحیف یکی از آن دو، به دلیل اتحاد راوی و مروی عنه.

از آنجا که این دو عنوان فقط در اسناد بعضی روایات قرار گرفته‌اند و در کتب رجالی قدما نامی از آنها نیست و رجالیان متأخر هم تنها به ذکر اسم آنها اشاره و به روایتشان در کتب رجالی بسنده کردند و هیچ گزارشی از این دو راوی ارائه نکردند، نمی‌توان به اتحاد یا تغایر این دو عنوان نظر داد و حال آنان نیز مجهول یا مهمل است.[۱۱]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت و وفات راوی اطلاعی در دسترس نیست؛ لکن در اسناد روایات از کسانی مانند محمد بن صغیر[۱۲]، احمد بن عبدالله اسدی[۱۳] و فضیل بن عثمان[۱۴] روایت کرده که از مشایخ حدیثی وی شمرده می‌گردند، چنان که احمد بن محمد بن عیسی اشعری[۱۵] و محمد بن علی ابوسمینه[۱۶] از ایشان حدیث نقل کرده‌اند که از شاگردان حدیثی وی به شمار می‌آیند.

آیت الله بروجردی، در طبقات رجال کافی احتمال می‌دهد که ابراهیم حذاء از طبقه هفتم باشد[۱۷][۱۸]

جایگاه حدیثی راوی

چنان که گذشت، گزارشی از ابراهیم حذاء در کتب رجالی نیست و رجالیان متعرض حال وی نگشتند و بر این اساس، از راویان مجهول یا مهمل شمرده می‌گردد؛ لکن از دو طریق می‌‌توان جایگاه حدیثی وی را دانست:

  1. ملاحظه حال کسانی که از وی نقل حدیث کردند.
  2. بررسی متن روایت ایشان.

از اسناد روایات فهمیده می‌شود که «محمد بن علی» و «احمد بن محمد بن عیسی» از وی حدیث نقل کردند. (چنان که گذشت) مراد از «محمد بن علی»، محمد بن علی صیرفی معروف به «أبوسمینة» است که از سوی احمد بن محمد بن عیسی به جهت نقل از ضعفا و غلو در احادیثش از قم اخراج گردید[۱۹]. بر این اساس، شاید کسی به ضعیف بودن ابراهیم حذاء نظر دهد؛ ولی از سوی دیگر، احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی که از بزرگان دوران خود[۲۰] و در امر حدیث بسیار سخت‌گیر بوده و راویان بزرگی مانند احمد بن محمد بن خالد برقی و سهل بن زیاد را به بهانه نقل روایت از ضعفا از قم اخراج کرده[۲۱]، از ایشان روایت کرده، که نشانه اعتماد وی به ابراهیم حذاء است، پس ممکن است کسی به حُسن حال وی حکم کند، مگر گفته شود که نقل روایت احمد بن محمد بن عیسی اشعری از ابراهیم حذاء بر اثر اعتماد به وی نبوده، بلکه به جهت متن روایت بوده که آثار صدق از آن آشکار است و این احتمال را عبارت شیخ طوسی تأیید می‌کند که در ترجمه «محمد بن علی صیرفی» می‌نویسد که ایشان دارای کتب حدیثی متعدد بوده و گروهی از اصحاب، آنها را روایت کردند، مگر آن روایاتی را که با تخلیط، یا غلو یا تدلیس همراه بوده است[۲۲].

با این احتمال، دلیلی بر حُسن حال ابراهیم حذاء نیست؛ ولی به روایاتش می‌‌توان اعتماد کرد؛ زیرا از قوت متن برخوردار است، از این رو بعضی از محققان نوشته‌اند: روایاته سدیدة [۲۳][۲۴]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۲۶، ش۳۵۰؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۳۳، ش۱۵۸.
  2. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۵۸ به گزارش از الکافی، ج۲، ص۲۶۴، ح۱۶.
  3. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۵۹.
  4. به قرینه سند قبلی، ضمیر «بإسناده» به «احمد بن محمد بن خالد» برمی‌گردد.
  5. الکافی، ج۲، ص۲۶۱، ح۵.
  6. ضمیر عنه به قرینه سند پیشین به احمد بن محمد بن خالد برمی‌گردد.
  7. الکافی، ج۲، ص۲۵۰، ح۷.
  8. ضمیر عنه به قرینه سند قبلی به احمد بن محمد بن خالد برمی‌گردد.
  9. الکافی، ج۲، ص۲۶۱، ح۴.
  10. ر. ک: عنوان داوود الحذاء (الکافی، ج۶، ص۴۶۶، ح۷)؛ نیز عنوان ابراهیم الحذاء. (الکافی، ج۲، ص۲۵۰، ح۷؛ ج۶، ص۳۷۶، ح۴).
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۵۹-۲۶۰.
  12. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۵۸.
  13. الکافی، ج۶، ص۳۷۶، ح۴.
  14. تهذیب الأحکام، ج۵، ص۲۲۵، ح۷۶۲؛ الإستبصار، ج۲، ص۲۷۴، ح۹۷۱.
  15. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۵۸.
  16. الکافی، ج۲، ص۲۵۰، ح۷.
  17. ر. ک: الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ص۲۸.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۶۱.
  19. ر. ک: خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۵۳، ش۲۹.
  20. «... و أبوجعفر، شیخ القمیین، و وجههم و فقیههم، غیر مدافع. و کان أیضاً الرئیس الذی یلقی السلطان بها، و لقی الرضا (ع) و له کتب و لقی أباجعفر الثانی (ع) و أبا الحسن العسکری (ع)»؛ (رجال النجاشی، ص۸۲ - ۸۳، ش۱۹۸)؛ نیز ر. ک: الفهرست (طوسی)، ص۶۰، ش۷۵؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۳ - ۱۴، ش۲.
  21. ر. ک: الرجال (ابن الغضائری)، ص۳۹، ش۱۰، الرجال (ابن داوود)، ص۴۰، ش۱۱۹؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۴ - ۱۵، ش۷.
  22. محمد بن علی الصیرفی الکوفی، یکنی أباسمینة، له کتب، و قیل إنها مثل کتب الحسین بن سعید. أخبرنا جماعة، عن محمد بن علی بن الحسین، عن أبیه و محمد بن الحسن و محمد بن علی ماجیلویه، عن محمد بن أبی القاسم، عن محمد بن علی الصیرفی، إلا ما کان فیها من تخلیط أو غلو أو تدلیس أو ینفرد به و لا یعرف من غیر طریقه؛ (الفهرست (طوسی)، ص۴۱۲، ش۶۲۵).
  23. تنقیح المقال، ج۳، پانوشت ص۳۴۲، ش۱۸۹.
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۶۱-۲۶۳.