یزید بن مالک جعفی
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملیزید بن مالک بن عبدالله بن ذویب بن سلمه
جنسیتمرد
کنیهابوسبره
از قبیلهجعفی
از تیرهمران
پسر
خویشاوندانخیثمة بن عبدالرحمان (نوه)
محل زندگیکوفه
از اصحابپیامبر خاتم
حضور در جنگفتح قادسیه

مقدمه

نام و نسبش یزید بن مالک بن عبدالله بن ذویب بن سلمه است[۱]، ولی به کنیه‌اش ابوسَبره شناخته می‌شود[۲]. او از تیره مران، زیرشاخه جعفی از قبایل مذحج[۳] یمنی است که در انتساب به نیره کوچک‌تر، وی را مانی می‌گویند [۴].

ابن منده به خطا او را ابوسبره نخعی نوشته که ذهبی[۵] و ابن حجر[۶] اشتباه و تصحیف وی را یادآور شده‌اند. ابن اثیر[۷] نیز ادعا کرده که ابن عبدالبر، شرح حال وی را در دو عنوان (یزید بن مالک و یزید بن مالک بن عبدالله) نوشته که هر دو یکی هستند، اما در الاستیعاب موجود، شرح حال وی تنها در عنوان یزید بن مالک جعفی آمده[۸] و در بخش کنیه‌ها نیز همان اطلاعات، ذیل ابوسبره جعفی نوشته شده است[۹] که نشان می‌دهد هر دو، شرح حال یک نفر است و خطایی از سوی ابن عبدالبر صورت نگرفته است.

ابن سعد[۱۰] و شرح حال نگاران دیگر، او را از صحابه ساکن کوفه دانسته‌اند [۱۱]. ابن حبان[۱۲] نیز نام او را در ثقات آورده و گفته از اصحاب رسول خداست. وی همراه دو فرزندش عزیز و سبره خدمت رسول خدا (ص) آمد و اسلام پذیرفت[۱۳]. آن حضرت نام فرزندش عزیز را با این سخن که «عزیزی غیر از خدا نیست» به عبدالرحمان تغییر داد[۱۴]. برخی نام تغییر یافته فرزند وی را، عبدالعزی یا حباب که نام شیطانی بود [۱۵] گفته‌اند. رسول خدا (ص) پس از تغییر نام فرمود: «بهترین نام‌ها عبدالله، عبدالرحمان و حارث است»[۱۶]. ابوسبره به رسول خدا (ص) عرض کرد: سهمی از اموالش را برای صدقه و آزاد کردن بردگان مصرف می‌کند. آن حضرت فرمود: «فرشتگان برای افزایش مالی که انفاق شود دعا، و برای مالی که نگاه داشته شود، درخواست نابودی می‌کنند»[۱۷]، پیامبر (ص) بدو سفارش کرد در سه رکعت آخر نماز شب، سوره‌های ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى[۱۸]، ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ[۱۹]، ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[۲۰] را بخواند[۲۱]. آن حضرت همچنین با مسح دست ابوسبره که دچار زخم و دمل (سلعة) شده بود. به گونه‌ای که وی را از به دست گرفتن افسار مرکب باز می‌داشت. موجب بهبود و شفای وی شد[۲۲]. رسول خدا (ص) در این دیدار، برای ابوسبره و فرزندانش دعا کرد[۲۳] که به من این دعا، شرف و بزرگی در این خاندان باقی ماند[۲۴]. بعدها خاندان ابوسبره، به عنوان یکی از خاندان‌های فرهیخته و پرنفوذ شیعی کوفه شد که مورد توجه کتاب‌های رجال قرار گرفته است[۲۵]. ابوسبره از رسول خدا (ص) درخواست اقطاع سرزمین حردان را کرد که محل سکونت اقوام ایشان در یمن بود و مورد موافقت آن حضرت قرار گرفت[۲۶]. ابوسبره پس از رسول خدا (ص) در فتوحات شرکت کرد. او در فتح قادسیه، فرماندهی قبیله جعفی و هم پیمانان ایشان را که زیر مجموعه قبیله یمنی مذحج بودند، به عهده داشت[۲۷].

طوسی در شمار اصحاب امام علی (ع)، از ابوسبرة بن ذؤیب نام برده که به احتمال بسیار، همین ابوسبره مورد نظر است که به جد سومش منتسب شده است[۲۸].

دو فرزندش سبره و عبدالرحمان، از جمله راویان وی هستند[۲۹]. خیثمة بن عبدالرحمان، راوی مشهور نیز از نوادگان اوست[۳۰]. حارث، سبره و عبدالرحمان فرزندان اویند[۳۱].[۳۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، ج۵، ص۴۷۱.
  2. ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۴۱.
  3. ابن سعد، ج۶، ص۱۲۰.
  4. سمعانی، ج۵، ص۲۴۹.
  5. ذهبی، ج۲، ص۱۷۰.
  6. الاصابه، ج۶، ص۱۶۹.
  7. اسد الغابه، ج۵، ص۴۷۱.
  8. ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۴۱.
  9. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۳۰.
  10. ابن سعد، ج۶، ص۱۲۰.
  11. ذهبی، ج۲، ص۱۷۰.
  12. ابن حبان، ج۳، ص۴۴۲.
  13. ابن سعد، ج۱، ص۲۴۶؛ ابن اثیر، ج۵، ص۴۷۱؛ ابن حجر، تعجیل المنفعه، ص۲۸۵؛ از گزارش دیگر ابن سعد استنباط می‌شود فرزندانش در این وند حضور نداشته‌اند؛ ابن سعد، ج۶، ص۱۲۰.
  14. ابن سعد، ج۱، ص۲۴۶؛ مزی، ج۸، ص۳۷۱؛ شامی، ج۶، ص۳۱۵.
  15. ابن ابی عاصم، ج۴، ص۴۲۵.
  16. بخاری، ص۴۰؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۷۸؛ ابونعیم، ج۲، ص۳۵؛ طبرانی، ج۲۲، ص۲۹۶؛ ابن قانع برخلاف دیگران، این گزارش را به معبد بن عوسجه جهانی مربوط دانسته است؛ ابن قانع، ج۳، ص۹۵؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۷.
  17. ابن ابی عاصم، ج۴، ص۴۲۶.
  18. «نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره اعلی، آیه ۱.
  19. «بگو: ای کافران!» سوره کافرون، آیه ۱.
  20. «بگو او خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.
  21. ابن ابی عاصم، ج۴، ص۴۲۶.
  22. ابن سعد، ج۱، ص۲۴۶؛ شامی، ج۶، ص۳۱۵.
  23. ابن سعد، ج۱، ص۲۴۶؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۴۲۵؛ طبرانی، ج۲۲، ص۲۹۵.
  24. طبرانی، ج۲۲، ص۲۹۵؛ بخاری، ص۴۰.
  25. برای اطلاع بیشتر از این خاندان؛ ر. ک: تهذیب المقال، ج۴، ص۱۴۳.
  26. ابن سعد، ج۱، ص۲۴۶؛ شامی، ج۶، ص۳۱۵.
  27. طبری، ج۳، ص۴۸۴.
  28. طوسی، ص۸۹.
  29. ذهبی، ج۲، ص۱۷۰.
  30. ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۲۶۰.
  31. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۰ و ج۳، ص۲۷ و ج۴، ص۲۶۰.
  32. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «یزید بن مالک جعفی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۲۷.