ابوشاه یمانی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ابوشاه یمانی
تصویر قدیمی یمن
نام کاملابوشاه یمانی
جنسیتمرد
محل زندگییمن
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

در نسب او اختلاف است. برخی او را کلبی و برخی از فارس و از «ابناء» دانسته‌اند[۱]. کسرا پادشاه ایران، عده‌ای را برای یاری دست نشانده خود، سیف بن ذی یزن به یمن فرستاد. آنان بر حبشی‌ها پیروز شدند و در یمن ماندند و به ابناء شهرت یافتند[۲]. برخی نیز او را یمنی دانسته‌اند[۳]. گفته شده «هاء» شاه اصلی و شاه به معنای ملک و پادشاه است (نه مفرد شیاه = گوسفندان)، ولی این به معنای پادشاه بودن ابوشاه نیست[۴]. تنها روایت قابل توجه در شرح حال ابو شاه، روایت ابوهریره در روز فتح مکه است که بعد از خطبه رسول خدا (ص)، از آن حضرت خواست خطبه ایشان را برای او بنویسند و پیامبر فرمود: «این خطبه را برای ابوشاه بنویسید»[۵]. عباس عموی پیامبر، از حضرت خواست درخت اِذخَر (= گیاهی خوشبو) را از درختان حرم برای قطع کردن استثنا کند و گفت: یا رسول الله «الا الأذخر». آن حضرت نیز فرمود: «الا الإذخر»[۶]؛ از سند و متن این حدیث، به نیکی یاد شده است[۷]. به حدیث بالا برای جواز و فضیلت کتابت حدیث در مقابل کسانی که به منع کتابت حدیث اعتقاد داشتند، استدلال شده است[۸]. عده‌ای بر این باورند که در جواز کتابت حدیث، صحیح‌تر از این حدیث[۹]، روایتی وجود ندارد[۱۰] و آن را صریح‌ترین حدیث در جواز کتابت غیر قرآن[۱۱] دانسته‌اند.[۱۲]

منابع

پانویس

  1. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ ابن حجر، ۷، ص۱۷۱.
  2. ابن کلبی، ج۱، ص۲۶۳.
  3. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ دارقطنی، ج۳، ص۷۸.
  4. ابن حجر، ج۷، ص:۱۷۱.
  5. ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۸؛ ذهبی، ج۲، ص۱۷۶؛ مغلطای، ج۱، ص۲۷۶.
  6. کلینی، ج۴، ص۲۲۶؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۱۴۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۸.
  7. عظیم آبادی، ج۱۰، ص۵۸.
  8. خطیب بغدادی، ص۷۱.
  9. از میان ۴۱ حدیث دیگر؛ ر. ک: احمدی میانجی، ج۱، ص۳۵۹-۳۷۳.
  10. احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۳۸.
  11. نووی، ج۹، ص۱۲۹؛ مبارکفوری، ج۷، ص۳۵۸؛ عظیم آبادی، ج۱۰، ص۵۸.
  12. محمدی، رمضان، مقاله «ابوشاه یمانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۶۷-۳۶۸.