احمد بن محمد عاصمی در تراجم و رجال
مقدمه
احمد بن محمد العاصمی، در سند سه روایت تفسیر کنز الدقائق[۱] و به نقل از کتاب الکافی ذکر شده است؛ برای نمونه:
«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ﴾[۲] فَقَالَ إِنَّمَا لَمْ يَحِلَّ لَهُ النِّسَاءُ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ- ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ﴾[۳] فِي هَذِهِ الْآيَةِ كُلِّهَا وَ لَوْ كَانَ الْأَمْرُ كَمَا يَقُولُونَ لَكَانَ قَدْ أَحَلَّ لَكُمْ مَا لَمْ يُحِلَّ لَهُ هُوَ لِأَنَّ أَحَدَكُمْ يَسْتَبْدِلُ كُلَّمَا أَرَادَ وَ لَكِنْ لَيْسَ الْأَمْرُ كَمَا يَقُولُونَ أَحَادِيثُ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) خِلَافُ أَحَادِيثِ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَلَّ لِنَبِيِّهِ صأَنْ يَنْكِحَ مِنَ النِّسَاءِ مَا أَرَادَ إِلَّا مَا حَرَّمَ عَلَيْهِ فِي سُورَةِ النِّسَاءِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ»[۴].[۵]
شرح حال راوی
احمد بن محمد عاصمی با عناوین دیگری مانند احمد بن محمد بن احمد الکوفی، ابو عبدالله العاصمی، احمد بن محمد بن احمد، احمد بن محمد، احمد بن محمد الکوفی و العاصمی[۶] در اسناد روایات قرار گرفته و روایت نقل کرده است.
وی در اصل کوفی؛ ولی ساکن بغداد بوده و از محدثان بزرگ و مورد وثوق امامی، و از مشایخ ابوغالب زراری و ثقة الإسلام کلینی است و از وکلای امام عصر(ع) به شمار میآید که به دیدار آن حضرت باریافته و کراماتی را مشاهده کرده است و چند اثر علمی از جمله کتاب النجوم و موالید الأئمة و أعمارهم(ع) از خود به یادگار گذاشته است.
سید بن طاووس در فرج المهموم وی را از منجمان شیعه نام برده و نوشته است: "من العلماء بالنجوم الشيخ الفاضل أحمد بن محمد بن طلحة أبو عبدالله و هو ابن أخي أبي الحسن علي بن عاصم المحدث يقال له العاصمي..."[۷].
نجاشی: "أحمد بن محمد بن أحمد بن طلحة أبو عبدالله و هو ابن أخي أبي الحسن علي بن عاصم[۸] المحدث، يقال له العاصمي، كان ثقة في الحديث، سالماً، خيراً، أصله كوفي و سكن بغداد، روى عن الشيوخ الكوفيين. له كتب، منها كتاب النجوم، و كتاب مواليد الأئمة و أعمارهم أخبرنا أحمد بن علي بن نوح. قال: حدثنا الحسين بن علي بن سفيان عن العاصمي"[۹].
شیخ طوسی: "أحمد بن محمد بن أحمد بن طلحة أبو عبدالله و هو ابن أخي أبي الحسن علي بن عاصم المحدث، يقال له العاصمي، كان ثقة في الحديث سالماً خيراً، أصله كوفي و سكن بغداد، روى عن الشيوخ الكوفيين. له كتب؛ منها كتاب النجوم[۱۰]. أحمد بن محمد بن عاصم، أبو عبد الله، يقال له: العاصمي، ابن أخي علي ابن عاصم المحدث، روى عنه ابن الجنيد و ابن داود"[۱۱].
بر این اساس، نام راوی «احمد» و کنیهاش «ابو عبدالله» و اهل کوفه بوده است. بدان جهت در بعضی اسناد با وصف «الکوفی» آمده و چون جدش عاصم بوده است، با عنوان احمد بن محمد العاصمی نیز روایت کرده است.
یادآوری
فرات بن ابراهیم کوفی، در کتاب تفسیر خود، در پنج سند از شخصی با عنوان احمد بن محمد بن احمد بن طلحة خراسانی نام برده و بیواسطه، از او حدیث نقل کرده[۱۲] که به قرائنی مقصود از آن، راوی مورد بحث یعنی احمد بن محمد العاصمی است:
- تشابه اسمی: احمد بن محمد بن احمد بن طلحه.
- وحدت طبقه: هر دو تقریباً در یک طبقه قرار دارند؛ زیرا فرات با کلینی هم طبقه هستند، در نتیجه استاد هر دو نیز در یک طبقه است.
- تشابه سندی؛ زیرا در دو سند از اسناد تفسیر فرات، احمد بن محمد بن احمد بن طلحة خراسانی از علی بن الحسن بن فضال و او از اسماعیل بن مهران روایت کرده [۱۳]، چنان که در سند کلینی نیز همینگونه است: "أحمد بن محمد بن أحمد[۱۴]، عن علي بن الحسن التيمي[۱۵]، عن إسماعيل بن مهران،...[۱۶].[۱۷]
طبقه راوی
تاریخ ولادت و وفات راوی مشخص نیست و در اسناد روایات هم بیواسطه، از معصوم(ع) نقل نکرده است و در کتب رجال نیز از اصحاب یکی از معصومان(ع) شمرده نشده است، از این رو شیخ طوسی نام وی را در باب "من لم يرو عن واحد من الأئمة(ع)" یاد کرده است؛ ولی از روایت کمال الدین برداشت میشود که وی از وکلای امام عصر(ع) بوده و به دیدار آن حضرت باریافته و کرامتی را از آن حضرت مشاهده کرده است[۱۸].
بر این اساس، بعضی از بزرگان او را در زمره وکلای امام عصر(ع) قرار دادند[۱۹].
آیتالله بروجردی، احمد بن محمد عاصمی را مانند دیگر استادان مرحوم کلینی در طبقه هشتم راویان نهاده است[۲۰].[۲۱]
استادان و شاگردان راوی
احمد العاصمی از کسانی چون محمد بن احمد نهدی قلانسی[۲۲]، علی بن الحسن بن فضال التیمی[۲۳]، عبدالواحد بن صواف[۲۴] و حسین بن قاسم بن ایوب[۲۵] روایت کرده که از استادان وی شمرده میشوند، چنان که اشخاصی مانند محمد بن یعقوب کلینی، ابو غالب زراری[۲۶]، محمد بن احمد بن جنید ابو علی اسکافی[۲۷]، احمد بن محمد بن سعید همدانی ابن عقده[۲۸] و علی بن حاتم[۲۹] از ایشان روایت کردند که از شاگردان او به شمار میآیند.[۳۰]
جایگاه حدیثی راوی
در وثاقت احمد العاصمی و اعتبار روایت وی تردیدی نیست. نجاشی نوشته است: "كان ثقة في الحديث؛ سالماً خيراً..."[۳۱]. و شیخ طوسی نیز نوشته است: "ثقة في الحديث، سالم الجنبة"[۳۲].
سه جمله در عبارت شیخ طوسی و نجاشی آمده که شایسته توجه است:
- وثاقت در حدیث: گویای دقت بالای راوی در ثبت و ضبط حدیث است، در نتیجه وثاقت خود را وی را نیز ثابت میکند[۳۳].
- تعبیر سالم یا سلیم الجنبه: در نظر برخی به معنای سالم المذهب است و آن را نشانه امامی بودن راوی دانستهاند[۳۴]. بعضی دیگر، آن را به معنای "سليم الأحاديث و سليم الطريقة"[۳۵] و در نگاه برخی به معنای سلامت در نقل است[۳۶].
- تعبیر خیراً: بعضی از رجالیان آن را از اسباب مدح راوی به شمار آورده و سبب قوت و استواری سند روایت دانستهاند[۳۷] و برخی هم معتقدند که واژه خیر به دلالت مطابقی، مدح راوی و حُسن حال او را میرساند و به دلالت التزامی، حسن روایت وی را[۳۸]. دستهای هم باور دارند که واژگانی مانند صالح و خیر بر وثاقت و بالاتر از آن دلالت دارند[۳۹].[۴۰]
احمد بن محمد کوفی
احمد بن محمد الکوفی، در پنج سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از الکافی آمده است؛ برای نمونه:
«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيُّ عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) وَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) لِأَصْحَابِهِ إِذَا لَقِيتُمْ عَدُوَّكُمْ فِي الْحَرْبِ فَأَقِلُّوا الْكَلَامَ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ﴾[۴۱] فَتُسْخِطُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ تَسْتَوْجِبُوا غَضَبَهُ»[۴۲].[۴۳]
شرح حال راوی
مراد از عنوان یاد شده، احمد بن محمد عاصمی است که از اساتید روایی شیخ کلینی است که در مواردی متعدد و با عناوینی گوناگون از ایشان روایت کرده است.[۴۴]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۴۶۷؛ ج۸، ص۴۶۰؛ ج۱۰، ص۴۱۹.
- ↑ پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست سوره احزاب، آیه ۵۲.
- ↑ بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان سوره نساء، آیه ۲۳.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۴۱۹ به نقل از الکافی، ج۵، ص۳۹۱، ح۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۹۰-۹۱.
- ↑ ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۲۴۰؛ الکافی، ج۱، ص۲۷، ح۳۲، ج۲، ص۶۳۲، ح۲۱، ج۴، ص۲۶۹، ح۵، ج۵، ص۳۵، ح۳؛ رجال النجاشی، ص۹۴، ش۲۳۲.
- ↑ فرج المهموم، ص۱۲۲.
- ↑ در رساله ابوغالب الزراری إبن أخت علي بن عاصم ثبت شده است. (رسالة ابوغالب الزراری، ص۱۱۵ و ۱۷۸)
- ↑ رجال النجاشی، ص۹۳، ش۲۳۲.
- ↑ الفهرست (طوسی)، ص۶۷، ش۸۵.
- ↑ رجال الطوسی، ص۴۱۶، ش۶۰۱۶.
- ↑ ر.ک: تفسیر فرات الکوفی، ص۱۱۶ (ح۱۲۰)، ۱۴۶ (ح۱۸۲)، ۳۲۹ (ح ۴۴۹)، ۳۹۹ (۵۳۲) و ۵۶۳ (ح۷۲۲).
- ↑ ر.ک: تفسیر فرات الکوفی، ص۳۲۹، ح۴۴۹ و ص۳۹۹، ح۵۳۲.
- ↑ مقصود أحمد بن محمد العاصمی است، چنان که در یکی از اسناد قبل، به آن تصریح شده است. (الکافی، ج۸، ص۱۷، ح۳) افزون بر آن، در میان اساتید کلینی فردی به نام أحمد بن محمد بن أحمد، غیر از العاصمی وجود ندارد.
- ↑ مقصود علی بن الحسن بن فضال است.
- ↑ الکافی، ج۸، ص۳۶۰، ح۵۵۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۹۱-۹۳.
- ↑ «... مِمَّنْ وَقَفَ عَلَى مُعْجِزَاتِ صَاحِبِ الزَّمَانِ(ع) وَ رَآهُ مِنَ الْوُكَلَاءِ بِبَغْدَادَ الْعَمْرِيُّ وَ ابْنُهُ وَ حَاجِزٌ وَ الْبِلَالِيُّ وَ الْعَطَّارُ وَ مِنَ الْكُوفَةِ الْعَاصِمِيُّ وَ مِنْ أَهْلِ الْأَهْوَازِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ وَ مِنْ أَهْلِ قُمَّ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ»؛ (کمال الدین، ج۲، ص۴۴۲، ح۱۶). «وَ حَدَّثَنِي الْعَاصِمِيُ أَنَّ رَجُلًا تَفَكَّرَ فِي رَجُلٍ يُوصِلُ إِلَيْهِ مَا وَجَبَ لِلْغَرِيمِ(ع) وَ ضَاقَ بِهِ صَدْرُهُ فَسَمِعَ هَاتِفاً يَهْتِفُ بِهِ أَوْصِلْ مَا مَعَكَ إِلَى حَاجِزٍ قَالَ وَ خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ السَّرْوِيُّ إِلَى سُرَّمَنْرَأَى وَ مَعَهُ مَالٌ فَخَرَجَ إِلَيْهِ ابْتِدَاءً فَلَيْسَ فِينَا شَكٌّ وَ لَا فِيمَنْ يَقُومُ مَقَامَنَا شَكٌّ وَ رُدَّ مَا مَعَكَ إِلَى حَاجِزٍ»؛ (کمال الدین، ج۲، ص۴۹۸، ح۲۳).
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص۱۹۸، ش۹۱۷۹؛ تهذیب المقال، ج۳، ص۴۷۳.
- ↑ ر.ک: الموسوعة الرجالیه، ج۴، ص۵۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۹۴.
- ↑ ر.ک: الکافی، ج۵، ص۳۱۸، ح۵۹.
- ↑ ر.ک: الکافی، ج۵، ص۲۹۸، ح۲ و ۵۱۵، ح۴.
- ↑ ر.ک: الکافی، ج۸، ص۱۷، ح۳.
- ↑ ر.ک: عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۶۹، ح۳۷.
- ↑ ر.ک: رسالة أبوغالب الزراری، ص۳۹.
- ↑ ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۱، ش۶۷؛ رجال الطوسی، ص۴۱۶، ش۶۰۱۶.
- ↑ ر.ک: عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۶۹، ح۳۷.
- ↑ ر.ک: علل الشرائع، ج۲، ص۵۲۲، ح۷.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۹۴-۹۵.
- ↑ رجال النجاشی، ص۹۳، ش۲۳۲.
- ↑ الفهرست (طوسی)، ص۶۷، ش۸۵.
- ↑ الفوائد الرجالیه (وحید بهبهانی)، ص۲۶؛ تعلیقة الوحید، ص۱۱ و ۱۴؛ توضیح المقال، ص۱۸۹ و ۲۱۱.
- ↑ سماء المقال، ج۲، ص۲۴۳.
- ↑ الفوائد الرجالیه (وحید بهبهانی)، ص۳۶؛ تعلیقة الوحید، ص۲۰؛ الفوائد الحائریه، ص۲۲۵؛ توضیح المقال، ص۲۳۷ و ص۲۳۸.
- ↑ الرسائل الرجالیه (کلباسی)، ج۳، ص۶۸.
- ↑ الفوائد الرجالیه (وحید بهبهانی)، ص۲۴.
- ↑ توضیح المقال، ص۱۸۱.
- ↑ طرائف المقال، ج۲، ص۲۶۶.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۹۵-۹۶.
- ↑ «از آنان واپس مگریزید!» سوره انفال، آیه ۱۵.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق ج۵، ص۳۱۰ به نقل از کتاب الکافی، ج۵، ص۴۲.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۴۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۴۱-۱۴۲.