از دیدگاه علم کلام چه دلیلی بر طول عمر وجود دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
از دیدگاه علم کلام چه دلیلی بر طول عمر وجود دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

از دیدگاه علم کلام چه دلیلی بر طول عمر وجود دارد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید محمد کاظم قزوینی

آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است:

«هنگامی که به موضوع طول عمر در پرتو عقاید نگاه کنیم، آن را امری عادی می‌یابیم برای اینکه هر مؤمنی، معتقد است عمر همه جانداران به دست خدای متعال است و معنای این عقیده، این است که خداوند، همان کسی است که طول عمر هر جانداری را معین می‌کند و خداوند قادر است، عمرها را طولانی کند، همان طور که می‌تواند، آنها را کوتاه نماید. پس زمانی که خداوند برای یکی از بندگانش، عمر طولانی در نظر می‌گیرد، بدیهی است که وسایل مادی را برای این طولانی بودن، فراهم می‌نماید همچنین طبیعت را باعث طول عمر او قرار می‌دهد و ممکن است این شخص برای طولانی شدن عمرش به وسیله امور ماورای طبیعت و ماده، یاری شود و این کار، خرق عادت و طبیعت نیست؛ پس همان طوری که وسایل و عواملی برای کوتاه شدن عمر وجود دارد به همان اندازه، وسایلی برای طولانی کردن عمر نیز وجود دارد و نسبت هر دو وسایل به قدرت خدای متعال، مساوی است. برای توضیح این مطلب می‌گوییم: واضح است که جسم انسان بعد از مرگ، متعفن شده، متلاشی می‌شود و اجزایش از هم جدا شده، تبدیل به خاک می‌شود که امری طبیعی است؛ ولی در شهر قاهره می‌بینیم که ده‌ها جسد مومیایی شده فرعون‌ها- که هزاران سال از عمر آنها گذشته- سالم هستند و تمام اجزا و اعضای آنها به هم چسبیده‌اند؛ پس نباید گفته شود، این خرق عادت است؛ بلکه طبیعت، خودِ طبیعت را نقض کرده، مانع از تعفن و متلاشی شدن بدن شده است و اگر از مرحله مومیایی شدن اجسام، پا فراتر بگذاریم، آنچه موجب وحشت و تعجب است را می‌بینیم که بعضی از بندگان صالح خدا خراب شده، ولی بدن‌های آنها تازه است و هیچ تغییری در آنها روی نداده است؛ جسد شیخ صدوق- که از وفات ایشان، حدود نهصد سال می‌گذرد- تازه است[۱] و در زمان ما خواستند مرقد صحابه بزرگ، حذیفه بن یمان را از کنار رود دجله به کنار مرقد صحابی بزرگ، سلمان فارسی منتقل کنند؛ قبر را که باز کردند، جسد مثل اینکه امروز مرده باشد، تازه و صورتش اصلاً تغییر نکرده بود در حالی که وفات ایشان در سال (۳۶ ه.ق) بوده است با اینکه می‌دانیم، این بدن‌ها به شکل متعارف، مومیایی نشده‌اند و به خواست خدای متعال، جسد تازه باقی مانده است. بین مؤمنین معروف است که هر کس که بر غسل جمعه مداومت داشته باشد، جسمش از بین نمی‌رود. با این وضع، طبیعت یک چیز است و اراده خداوند، فوق طبیعت و مشیت او، فوق ماده و مادیات است برای اینکه خدای متعال، خالق طبیعت و ماده است و هر گونه که بخواهد، آن را دگرگون کرده، هر طور که بخواهد در آن، دخل و تصرف می‌کند؛ پس او طبیعت و خواص پدیده‌ها را به آنها داده است. ممکن است، امام زمان (ع) در زندگی‌‌اش طوری عمل کند و از آن چیزهایی که نفع دارد و ضرر ندارد، میل کند که در این صورت از هر گونه دردی، سالم خواهد ماند و اعضا و جسمش شاداب هستند و وظایف خود را به بهترین وجه، انجام می‌دهند و فرتوتی، پیری، ضعف و سستی به جسم او راه نمی‌یابد و او با شادابی زندگی می‌کند مثل اینکه جوانی بسیار قوی است که اندامی سالم دارد و همه اینها به سبب قدرت، استعداد و طاقت‌هایی است که خدای متعال در جسم امام زمان (ع) قرار داده است.

خلاصه کلام: خدای متعال، حافظ امام زمان (ع) است و اوست که ایشان را از سختی‌های روزگار و حوادث زمان حفظ می‌کند و عمرش را هر قدر که بخواهد طولانی می‌کند و محافظ سلامتی جسم ایشان از هر بیماری، آفت و دردی است»[۲].

پانویس

  1. شیخ صدوق در سال (۳۸۱ ه.ق) وفات یافت و ساختمان موجود بر مقبره‌‌اش در سال (۱۲۳۸ ه.ق) تجدید بنا شد و جسدش در حین تجدید بناء به صورت تازه پیدا شد؛ این مطلب را خوانساری در روضات الجنات و تنکابنی در قصص العلماء و مامقانی در تنقیح المقال آورده‌اند.
  2. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۲۶۴-۲۶۶.