استعمار در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  • استعمار: آباد و عمران‌ کردن زمین (تداوم حیات به کشت و زراعت و غیر آن) [۱]، ایجاد عمارت و آبادی، آبادگری. اصل آن "عمارت" به معنای آباد در مقابل خراب و عمر به معنای حیات[۲].
  • ﴿هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا[۳].
  • آبادی‌های بزرگ، شهرها و عمارت‌های عظیم همواره در سایه نظام‌ها، تمدن‌ها و قدرت‌های بزرگ به وجود آمده‌اند. نشانه‌های این قدرت و عظمت هنوز هم در شهرها و قصرها و قلعه‌های بازمانده از این تمدن‌ها مشهود است. "استعمار" در قرآن کریم صفت نیکو و پسندیده‌ای برای عمل انسان در آبادانی و سازندگی در روی زمین و انتفاع از فواید و نتایج آن است[۴].
  • "استعمار" در فرهنگ سیاسی، بهانه‌ای برای سلطه‌ طلبی و تاراج ثروت و امکانات ملت‌های ضعیف و کشورهای کوچک از سوی دولت‌های بزرگ و قدرتمند شد که به بهانه ایجاد عمران و آبادی و کمک به ملت‌ها و دولت‌های ضعیف، در سرزمین آنها استقرار یافته، سپس با تحکیم سلطه خود به سودجویی از منابع طبیعی و بهره‌کشی از مردم آن می‌پرداختند[۵].
  • امروزه این اصطلاح در علم سیاست و میان ملت‌های مظلوم و ستمدیده، از منفورترین واژه‌های سیاسی است؛ بر خلاف مفهوم مثبتی که در قرآن کریم برای استعمار آمده است[۶].

منابع

پانویس

  1. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۲۱۹.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۰۱. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۰۷.
  3. «او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» سوره هود، آیه ۶۱.
  4. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۰، ص۳۰۹-۳۱۰.
  5. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۶۹-۷۰.
  6. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۸۳.