اسید بن حضیر انصاری اوسی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

اُسَید از طایفه بنی الاشهل (فرزندان عبد الاشهل) منسوب به قبیله بزرگ اوس در مدینه است. پدرش حضیر - و به روایتی حصین - در جنگ‌های قبیله‌ای با خزرجیان یکه تاز میدان و فرمانده آنان در (بعاث)[۱] بود. او همانند پدرش مورد احترام مردم در عصر جاهلی بود و در میان مسلمانان از عقلای آنان به شمار می‌‌رفت. وی از داشتن فرزند محروم بود. اسید در زمان جاهلیت - که کمتر کسی در عرب خواندن و نوشتن می‌‌دانست - کتابت را فرا گرفت. وی دارای چهره‌ای گشاده و اخلاقی نیکو و چون پدرش شناگر و تیراندازی ماهر بود و به سبب این ویژگی‌ها او را (الکامل) می‌‌نامیدند. اسید، قرآن را با صدای خوش و زیبا تلاوت می‌‌کرد. او می‌‌گوید: در سه وقت حالتی پیدا می‌‌کنم که اگر همیشه آن حالت را داشته باشم بی‌تردید اهل بهشتم. هنگام قرائت یا استماع قرآن، هنگام شنیدن سخنان پیامبر(ص) و هنگام دیدن جنازه. اسید پس از پذیرش اسلام به دست مصعب بن عمیر، در بیعت عقبه دوم شرکت کرد و از نقبای دوازده گانه به شمار می‌‌رفت. وی هر چند در جنگ بدر حاضر نشد، پس از مراجعت پیامبر(ص) از تقصیرش عذرخواهی کرد و از آن پس در دیگر جنگ‌های آن حضرت حضور داشت و پس از پیامبر(ص) در فتح بیت المقدس نیز شرکت کرد.

او در جریان بیعت با ابوبکر نقش عظیمی ایفا کرد و سومین نفری بود که با وی بیعت نمود. طبری می‌‌نویسد: بشیر بن سعد، نخستین انصاریِ خزرجی بود که از سر حسادت به سعد بن عباده خزرجی با ابوبکر بیعت کرد. شماری از قبیله اوس از جمله اسید بن حضیر - پس از آگاهی از این موضوع - گفتند: اگر خزرجیان حاکم شوند، برای همیشه مایه برتری آنان شده و شما را در آن سهمی نخواهد بود، برخیزید با ابوبکر بیعت کنید[۲].

چنان که گذشت، او یکی از اصحاب رسول خدا(ص) و به روایتی از نقبا و برگزیدگان آنان به شمار می‌‌رود و پیامبر(ص) نیز او را ستوده است، لکن پس از وفات آن حضرت با اهل بیت پیامبر(ص) رفتاری شایسته نداشت. وی از کسانی است که با عمر برای گرفتن بیعت از امیرمؤمنان(ع) به در خانه فاطمه(س) هجوم آورد[۳]. او با معاذ بن جبل پیمان بست که - پس از پیامبر(ص) - از رسیدن خلافت به امیرمؤمنان(ع) جلوگیری کند[۴].

شاید بتوان گفت این حقایق به ضمیمه برخی روایت‌ها در باره این که ابوبکر کسی را بر اسید مقدم نمی‌داشت و این که عایشه در باره او گفت: سه تن از انصار که همه از فرزندان عبدالاشهل هستند از همه برترند، نشانه‌هایی از بی‌مهریِ اسید نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) است[۵].

اصحاب تراجم و رجالیون شیعه در توثیق یا تضعیف او سخنی نگفته‌اند، لکن علامه حلی وی را در قسم اول کتاب خود میان معتمدین آورده است.

مامقانی می‌‌گوید: بسیاری از رجالیون بر علامه اشکال کرده‌اند، چون هیچ گونه مدحی در باره وی وارد نشده است. آیة الله سید ابوالقاسم خویی می‌‌نویسد: شاید دلیل علامه حلی همان روایت خصال است که وی را در میان نقبای دوازده گانه شمرده است، لکن این روایت از جهت سند قابل اعتماد نیست[۶].

روایات اسید در صحیح بخاری و مسلم آمده است. او از پیامبر(ص) روایت کرده است و راویانش عبارتند از: کعب بن مالک، ابوسعید خدری، انس بن مالک، عایشه و دیگران.

اسید روایت می‌‌کند که پیامبر(ص) خطاب به انصار فرمود: به زودی بعد از من گرفتار فتنه و پیشی گرفتن بعضی بر دیگری خواهید شد. انصار گفتند: دستور چیست فرمود: شکیبا باشید تا مرا کنار حوض ملاقات کنید[۷]. وی تا پایان عمر در مدینه زیست و در زمان خلافت عمر بن خطاب به سال ۲۰ یا ۲۱ﻫ.ق وفات یافت[۸] و در قبرستان بقیع دفن شد.[۹]

منابع

پانویس

  1. بعاث: آخرین درگیری میان اوس و خزرج بود که شش سال قبل از هجرت پیامبر(ص) به وقوع پیوست (الطبقات الکبری ۶۰۳/ ۳).
  2. تاریخ طبری ۲۲۱/ ۲.
  3. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۵۰/ ۲ و ۱۱/ ۶ و۴۷۱.
  4. ارشاد القلوب ۳۹۱.
  5. الاصابة ۴۸/ ۱ و تهذیب الکمال ۲۴۶/ ۳.
  6. معجم رجال الحدیث ۸۵/ ۳؛ الغدیر ۱۰۸/ ۱۱.
  7. اسد الغابة ۹۲/ ۱.
  8. الطبقات الکبری ۳/ ۶۰۶؛ کتاب الثقات ۳/ ۷و تهذیب الکمال ۳/ ۲۵۲.
  9. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 27.