حسن بن علی بن مروان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از الحسن بن علی بن مروان)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

الحسن بن علی بن مروان، در سند دو روایت تفسیر کنز الدقائق از تأویل الآیات الظاهرة گزارش شده است:

  1. « قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ ظَاهِرِ بْنِ مِدْرَارٍ عَنْ أَخِيهِ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْمَدَائِنِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ)ع(عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا[۱] قَالَ كِتَابٌ كَتَبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي وَرَقَةٍ أَثْبَتَهُ فِيهَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ بِأَلْفَيْ عَامٍ فِيهَا مَكْتُوبٌ يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ أَعْطَيْتُكُمْ قَبْلَ أَنْ تَسْأَلُونِي وَ غَفَرْتُ لَكُمْ قَبْلَ أَنْ تَسْتَغْفِرُونِي مَنْ أَتَى مِنْكُمْ بِوَلَايَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَسْكَنْتُهُ جَنَّتِي بِرَحْمَتِي»[۲]. این حدیث در تفسیر فرات الکوفی چنین گزارش شده است: «قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِيُّ [قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ ظَاهِرِ بْنِ مدار [مِدْرَارٍ] عَنْ أَخِيهِ] عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْمَدَائِنِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ [ع]...»[۳].
  2. «وَ قَالَ أَيْضاً حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي مَرْوَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ[۴] فَقَالَ لِي لَا وَ اللَّهِ لَا تَنْقَضِي الدُّنْيَا وَ لَا تَذْهَبُ حَتَّى لَيَجْتَمِعُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ عَلِيٌّ(ع) بِالثُّوَيَّةِ فَيَلْتَقِيانِ وَ يَبْنِيَانِ بِالثُّوَيَّةِ مَسْجِداً لَهُ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ بَابٍ يَعْنِي مَوْضِعاً بِالْكُوفَةِ».[۵] سند این حدیث در منبع دریافت، آن تأویل الآیات الظاهرة، و نیز در البصائر مانند تفسیر کنز الدقائق ثبت شده جز نام استاد راوی که در تأویل الآیات الظاهرة «سعید بن عمر»[۶] و در مختصر البصائر «سعید بن عمار» نوشته شده است[۷].[۸]

شرح حال راوی

عنوان یادشده، در هیچ یک از کتب رجالی شیعه معرفی نشده و در منابع حدیثی و تفسیری، تنها در بحار الأنوار و تفسیر البرهان[۹] از او یاد شده که آن دو نیز در منبع اصلی‌اش تأویل الآیات الظاهرة با یک سند، چنین ثبت گردیده است:

«قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى ﴿الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ[۱۰] قَالَ يَا دَاوُدُ سَأَلْتَ عَنْ أَمْرِ فَاكْتَفِ بِمَا يَرُدُّ عَلَيْكَ إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ يَجْرِيَانِ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ ضَرَبَ ذَلِكَ مَثَلًا لِمَنْ وَثَبَ عَلَيْنَا وَ هَتَكَ حُرْمَتَنَا وَ ظَلَمَنَا حَقَّنَا فَقَالَ هُمَا بِحُسْبَانٍ قَالَ هُمَا فِي عَذَابِي... و قوله تعالی ﴿فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ[۱۱] تأويله بالإسناد المتقدم قال قَوْلُهُ تعالى: ﴿فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ قَالَ أَيْ بِأَيِّ نِعْمَتِي تُكَذِّبَانِ بِمُحَمَّدٍ أَمْ بِعَلِيٍّ فَبِهِمَا أَنْعَمْتُ عَلَى الْعِبَادِ»[۱۲].

گفتنی است که از همانندی عنوان حسن بن علی بن مهران و عنوان حسن بن علی بن مروان با یکدیگر، همچنین همسانی آنها در شاگرد حدیثی که همان جعفر بن محمد بن مالک فزاری است، اتحادشان برداشت می‌شود.[۱۳]

طبقه راوی

تاریخ تولد و درگذشت راوی ناپیداست و روایات راوی نیز محدود به چند حدیث پیشین است، از این رو، تنها شاگردش جعفر بن محمد بن مالک الفزاری و استادانش طاهر بن مدرار، سعد بن عمر (سعید بن عمرو)، و سعید بن عثمان[۱۴] هستند و از آنجاکه فزاری در طبقه هفتم راویان حدیث قرار دارد[۱۵] و ظاهر (طاهر) بن مدار که شاگرد حدیثی سیف بن عمیره[۱۶] (از طبقه پنجم راویان)[۱۷] و حسن بن عجلان -وفات یافته در سال ۱۶۱ یا ۱۶۷[۱۸] و عثمان بن عبدالرحمن بن عمر -درگذشته زمان هارون الرشید[۱۹]- است، می‌‌توان دریافت که ظاهر (طاهر) بن مدرار از طبقه ششم و شاگردش حسن بن علی بن مروان در شمار راویان طبقه ششم یا هفتم قرار دارد.[۲۰]

مذهب راوی

شرح حال راوی در منابع وابسته به رجال نیامده و روایاتش در منابع حدیثی اندک است، ازاینرو گرایش فکری او کاملاً روشن نیست؛ ولی از محتوای روایات مانده از وی که پیشتر یاد گردیدند، می‌‌توان تشیع او را برداشت کرد؛ نمونه‌ها:

«قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ[۲۱] قَالَ يَا دَاوُدُ سَأَلْتَ عَنْ أَمْرٍ فَاكْتَفِ بِمَا يَرِدُ عَلَيْكَ أَنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ يَجْرِيَانِ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ ضَرَبَ ذَلِكَ مَثَلًا لِمَنْ وَثَبَ عَلَيْنَا وَ هَتَكَ حُرْمَتَنَا وَ ظَلَمَنَا حَقَّنَا فَقَالَ هُمَا بِحُسْبَانٍ قَالَ هُمَا فِي عَذَابِي- قَالَ قُلْتُ ﴿وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ[۲۲] قَالَ النَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ وَ الشَّجَرُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةُ(ع) لَمْ يَعْصُوا اللَّهَ طَرْفَةَ عَيْنٍ- قَالَ قُلْتُ ﴿وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ[۲۳] قَالَ السَّمَاءُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) قَبَضَهُ اللَّهُ ثُمَّ رَفَعَهُ إِلَيْهِ ﴿وَوَضَعَ الْمِيزَانَ وَ الْمِيزَانُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ نَصَبَهُ لَهُمْ مِنْ بَعْدِهِ- قُلْتُ ﴿أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ[۲۴] قَالَ لَا تَطْغَوْا فِي الْإِمَامِ بِالْعِصْيَانِ وَ الْخِلَافِ- قُلْتُ ﴿وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ[۲۵] قَالَ أَطِيعُوا الْإِمَامَ بِالْعَدْلِ وَ لَا تَبْخَسُوه مِنْ حَقِّهِ»[۲۶].[۲۷]

جایگاه حدیثی راوی

یاد نشدن راوی در کتب تراجم و شرح حال، راویان، سبب شده که اعتبار و جایگاه او پوشیده و مجهول بماند. به ناشناختگی برخی از کسانی که جعفر بن محمد بن مالک فزاری (شاگرد حدیثی راوی) از آنها گزارش کرده، جناب نجاشی و استادش ابن غضائری نیز اشاره کرده:

  1. جعفر بن محمد بن مالك بن عیسی بن سابور،... الفزاری، کوفی، أبوعبدالله،... قال: أحمد بن الحسین کان یضع الحدیث وضعا و یروی عن المجاهیل[۲۸].
  2. جعفر بن محمد بن مالك بن عیسی بن سابور،...، الفزاری، أبو عبدالله... و فی مذهبه ارتفاع، و یروی عن الضعفاء و المجاهیل[۲۹].

آنچه یاد شد، بر ناشناختگی و مجهول بودن راوی دلالت دارد.[۳۰]

منابع

پانویس

  1. و آنگاه که ندا سر دادیم تو در سوی (غربی) طور نبودی ولی (این وحی) بخشایشی از پروردگار توست تا به گروهی که پیش از تو بیم‌دهنده‌ای برای آنان نیامده است بیم دهی، باشد که پند گیرند سوره قصص، آیه ۴۶.
  2. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۷۷ - ۷۸؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۴۱۰ - ۴۱۱.
  3. تفسیر فرات الکوفی، ص۳۱۶، ح۴۲۶.
  4. بی‌گمان آن کس که قرآن را بر تو واجب کرده است تو را به بازگشتگاهی باز می‌گرداند؛ بگو: پروردگار من بهتر می‌داند چه کسی رهنمود آورده است و چه کسی در گمراهی آشکاری است سوره قصص، آیه ۸۵.
  5. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۱۰۹.
  6. تأویل الآیات الظاهره، ص۴۱۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۹۲، ح۸۲۰۰.
  7. مختصر البصائر، ص۴۹۰، ۵۵۰، ح۴۳؛ نیز در کتاب الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعه، ص۳۸۶.
  8. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 464-465.
  9. بحار الأنوار، ج۲۴، ص۵۹، ح۳۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۳۱، ح۱۰۲۹۹ و ۱۰۳۰۰.
  10. خورشید و ماه دارای شمارگانند سوره الرحمن، آیه ۵.
  11. پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ می‌شمارید؟ سوره الرحمن، آیه ۱۳.
  12. تأویل الآیات الظاهره، ص۶۱۳ - ۶۱۴.
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 465-466.
  14. دور از ذهن نیست که سعید بن عثمان و سعید بن عمر (عمرو) یک نفر باشد؛ آنگاه یکی از دو عنوان مصحف دیگری است.
  15. الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ج۴، ص۸۹.
  16. تاریخ بغداد، ج۱، ص۲۱۵.
  17. الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ج۴، ص۱۷۸.
  18. تهذیب الکمال، ج۶، ص۷۷، ش۱۲۱۱.
  19. تهذیب الکمال، ج۱۹، ص۴۲۷، ش۳۸۳۷.
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 466-467.
  21. خورشید و ماه دارای شمارگانند سوره الرحمن، آیه ۵.
  22. و گیاه و درخت سجده می‌آورند سوره الرحمن، آیه ۶.
  23. و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت سوره الرحمن، آیه ۷.
  24. که در ترازو تجاوز نکنید سوره الرحمن، آیه ۸.
  25. و سنجش را با دادگری برپا دارید و ترازو را کم مپیمایید سوره الرحمن، آیه ۹.
  26. تأویل الآیات الظاهره، ص۶۱۳.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 467-468.
  28. رجال النجاشی، ص۱۲۲، ش۳۱۳.
  29. الرجال، ابن غضائری، ص۴۸، ش۲۷.
  30. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 468-469.