الزام‌آوری بیان علم معصوم به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
الزام‌آوری بیان علم معصوم به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلی؟
تعداد پاسخ۱ پاسخ

الزام‌آوری بیان علم معصوم به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید علی هاشمی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در این‌باره گفته‌ است:

«پرسش دیگر در رابطه با بحث الزام‌آوری علوم ائمه (ع) این است که آیا اظهار علم بر امام لازم است، یا اینکه او می‌تواند برخی دانش‌های خود را - حتی به هنگام سؤال درباره آنها - بیان نکند؟ این پرسش درباره آشکار کردن علم است؛ در حالی که بحث الزام‌آوری درباره عمل کردن امام مطابق علمش بود. در روایات به این موضوع نیز اشاره شده است.

بنا بر روایتی از امام سجاد (ع)، خداوند به مردم دستور داده است که مسائل خود را از ائمه (ع) بپرسند؛ اما پاسخ گفتن بر آنان واجب نیست؛ اگر بخواهند، پاسخ می‌دهند؛ و اگر بخواهند، علم خود را آشکار نمی‌کنند[۱]. از این روایت این گونه استفاده می‌شود که ائمه (ع) گاهی صلاح نمی‌دانند برخی مطالب را اظهار کنند. در این صورت، پاسخ دادن بر آنان ضروری نیست.

در روایات متعددی از امام باقر و امام صادق (ع) نیز نقل شده است که وقتی مردم از ائمه (ع) سؤالاتی را می‌پرسند، ایشان اگر صلاح بدانند، پاسخ می‌دهند؛ و اگر صلاح ندانند، پاسخ نمی‌دهند[۲]. برخی روایات امام کاظم (ع) نیز بر این نکته تصریح دارند که امام به همه سؤال‌هایی که از او پرسیده می‌شود، آگاه است؛ اما می‌تواند به آنها پاسخ بدهد یا ندهد: «إِنْ شِئْنَا أَجَبْنَا وَ إِنْ شِئْنَا أَمْسَكْنَا»[۳]. در روایاتی از امام رضا (ع) نیز همین مطلب نقل شده است[۴].

بنابراین از مجموعه این روایات به دست می‌آید که ائمه (ع) هنگام پاسخ گفتن به سؤالاتی که از آنان پرسیده می‌شود، به پیامدهای اظهار علم خود توجه دارند و با توجه به مصلحت‌ها، پاسخ می‌گویند یا از بیان آن خودداری می‌کنند.»[۵]

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۲۶؛ محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۳۸. سند این روایت، صحیح است: «فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَسْأَلُونَا، وَ لَيْسَ عَلَيْنَا الْجَوَابُ‌، إِنْ شِئْنَا أَجَبْنَا، وَ إِنْ شِئْنَا أَمْسَكْنَا».
  2. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۲۵. سند این روایت، موثق است. همچنین ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۳۸-۴۲. روایات نقل شده در منبع اخیر، مستفیض‌اند و تعدادی از روایات آن، مانند روایت ۱، ۴، ۶، ۹، ۲۴ و ۲۵ دارای سند صحیح است.
  3. محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۴۳. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: همان، ص۴۴ روایات ۱، ۴ و ۵، سند صحیح دارند.
  4. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۲۳ و ۵۲۶؛ محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۳۹ و ۴۲. سند روایات نقل شده در این منابع، صحیح است.
  5. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۳۹۷.