ایاس بن هلال بن رئاب بن عبدالله مزنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

کنیه‌اش «ابوقره» است[۱] نسب او را با اختلافاتی در اجداد او چنین گفته اند: [[ایاس بن هلال بن رئاب بن عبد عبیدالله بن درید بن اوس بن سواء بن عمرو بن ساریة بن ثعلبة بن ذبیان بن سلیم بن اوس بن عثمان بن عمرو بن أد بن طابخة بن الیاس بن مضر]][۲].

جد چهارم او یعنی اوس به دلیل اینکه نام مادرش مزینه بوده، تمام افرادی را که بدو نسب می‌برند، مزنی گفته‌اند[۳]. ایاس نیز بیش از اینکه به پدرش منسوب باشد، به جاش شهره است و برای اینکه تصور نشود این دو نام دو شخص است، تصریح شده که «ایاس بن رئاب»، همان «ایاس بن هلال بن رئاب» است[۴].

ابونعیم و ابن عبد البر او را در شمار صحابه نیاورده‌اند، ولی ابن قتیبه[۵]، ذهبی[۶] و ابن حجر[۷] او را صحابی دانسته‌اند. مستند صحابی بودن ایاس، روایتی است که فرزندش قره نقل کرده است. او گوید: رسول خدا (ص) پدرم را مأمور کشتن و تخمیس مال مردمی کرد که با زن پدرش ازدواج کرده بود. در روایات دیگر، خود قره مأمور این کار معرفی شده است و ابونعیم[۸] این را صحیح دانسته و روایت پیشین را افزون بر اینکه متابعت نشده، یعنی یکی دیگر از صحابه یا تابعی این روایت را نقل نکرده، می‌داند، ذکر نام ایامی را در آن توهم دانسته است. ابن اثیر[۹] نیز نظر ابونعیم را تأیید کرده است.

بیهقی[۱۰] گوید: چون این حکم مخصوص کسانی است که مرتد شده‌اند، از این رو گویا این مرد با علم به تحریم این ازدواج، آن را حلال شمرده[۱۱] ابن منده این حدیث را غریب برشمرده است[۱۲]؛ شاید از آن جهت که ابن سکن گفته یوسف بن مبارک، تنها کسی است که این روایت را نقل کرده است[۱۳]. همچنین در سند روایت، خالد بن ابی کریمه دیده می‌شود که تضعیف شده است[۱۴] اما ابن معین[۱۵] به صحت و ابن حجر[۱۶] به حسن بودن این حدیث نظر داده‌اند.

همچنین مستند صحابی بودن ایاس، روایتی است که فرزندش گوید: من نوجوان بودم که همراه پدرم نزد رسول خدا (ص) که محلول الازار [۱۷] نماز می‌خواند، رفتیم. پدرم، رسول خدا (ص) را دور زد و دست خود را بر خاتم پیامبر گذاشت[۱۸].

از ایاس اطلاع دیگری در دست نیست. پسر او قره نیز از اصحاب رسول خدا (ص) است که اطلاعات بیشتر در ذیل نام او خواهد آمد.[۱۹]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، ج۱، ص۳۱۴.
  2. خلیفة بن خیاط، ص۸۰، ۳۰۱ و ۳۵۵؛ ابن سعد، ج۷، ص۳۲؛ حاکم، ج۳، ص۵۸۶.
  3. ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۶؛ ابن عساکر، ج۵، ص۱۰.
  4. ابونعیم، ج۱، ص۲۹۲؛ ذهبی، ج۱، ص۳۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۳۱۰ و ۳۱۴.
  5. ابن حجر، ج۱، ص۳۱۴.
  6. ذهبی، ج۱، ص۳۹.
  7. ابن حجر، ج۱، ص۳۱۴ و ج۲، ص۴۵.
  8. ابونعیم، ج۱، ص۲۹۲.
  9. ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۶.
  10. بیهقی، ج۸، ص۲۰۸.
  11. و در حقیقت ارتداد خود را آشکار ساخته است.
  12. حدیث غریب از جهت سند یعنی تنها یک سند دارد که به شاذ و منکر تقسیم می‌شود و از جهت متن نیز نزد محدثان شناخته شده نیست.
  13. ابن حجر، ج۱، ص۳۱۴.
  14. ابن ترکمانی، ج۶، ص۲۹۵.
  15. ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۶؛ ابن حجر، ج۱، ص۳۱۴.
  16. ابن حجر، ج۱، ص۳۱۴.
  17. بدن عریان است و تنها با پارچه‌ای بلند که بر دوش انداخته شده، پوشیده شده است، اما به گونه‌ای است که نمازگزار در رکوع می‌تواند عورت خود را ببیند.
  18. طبرانی، ج۱۹، ص۳۰؛ ابن حجر، ج۲، ص۴۵.
  19. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ایاس بن هلال بن رئاب بن عبدالله مزنی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۸۶.