ایوب بن حر جعفی در رجال و تراجم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

ایوب بن الحر، در سند هشت روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از الکافی و جز آن، ذکر شده است؛ نمونه:

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ اَلْحُرِّ وَ عِمْرَانَ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: نَحْنُ «اَلرّٰاسِخُونَ فِي اَلْعِلْمِ» وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ»[۱].[۲]

شرح حال راوی

مراد از عنوان یاد شده، أیوب بن الحر الکوفی الجعفی معروف به أخو أدیم بیاع الهروی[۳] از راویان ثقه امامی است که امام صادق و امام کاظم(ع) را ادراک، و از آن دو بزرگوار روایت کرده و دارای اصل حدیثی است که احمد بن محمد بن خالد برقی به واسطه پدرش آن را روایت کرده است[۴].

ایوب بن الحر از قبیله جعفی[۵] است که از تیره‌های قبیله مَذحِج است[۶] و در یمن می‌زیستند[۷].

نام این تیره، برگرفته از اسم جُعفی بن سعد العشیرة بن مالک است که پدر این قبیله شمرده می‌شده[۸] و نسل وی از طریق دو پسرش، «مرّان» و «حریم» ادامه یافته است[۹].

نشانی از جعفیان در میان یاران امام حسن، امام حسین و امام زین العابدین(ع) دیده نمی‌شود. از دوره امام باقر(ع) شمار جعفیان در میان شیعیان رو به افزایش گذاشته و در زمان امام صادق(ع) به اوج رسیده است. ایوب بن الحر از این خاندان بوده که از اصحاب امام صادق(ع)[۱۰] به شمار می‌رود.

از او در اسناد روایات، با عناوین دیگری همچون ابو ایوب[۱۱]، اخو ادیم[۱۲]، ایوب[۱۳]، ایوب اخی ادیم[۱۴]، ایوب اخی ادیم بیاع الهروی[۱۵]، ایوب بن الحر اخو ادیم[۱۶]، ایوب بن الحر بیاع الهروی[۱۷] و ایوب بن الحر اخی ادیم بن الحر[۱۸] یاد شده است.

نجاشی: "أيوب بن الحر الجعفي مولى، ثقة، روى عن أبي عبدالله(ع) ذكره أصحابنا في الرجال، يُعرف بأخي أديم، له أصل، أخبرنا الحسين، قال: حدثنا ابن حمزة قال: حدثنا ابن بطة، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن خالد عن أبيه عن أيوب"[۱۹].

شیخ طوسی: "أيوب بن الحر، ثقة. له كتاب، أخبرنا به عدة من أصحابنا، عن أبي المفضل، عن ابن بطة، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن أيوب بن الحر"[۲۰].[۲۱]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت و وفات ایوب بن الحر گزارشی در دست نیست. برقی، نجاشی و شیخ طوسی ایشان را از اصحاب امام صادق(ع) برشمرده‌اند[۲۲].

آیت‌الله بروجردی، ایوب بن الحر را از راویان طبقه پنجم می‌داند[۲۳].[۲۴]

استادان و شاگردان راوی

بر پایه اسناد روایات، ایوب بن الحر از راویانی مانند ابو بصیر، الحسن بن زیاد، ابو اسحاق السبیعی، السمیدع، سلیمان بن خالد، شریک العامری، محمد بن علی الحلبی، الوصافی، برید بن معاویة العجلی، ابو حمزه ثمالی، عبدالاعلی بن اعین، ابو بکر الحضرمی، عبید بن زرارة بن اعین، الحارث بیاع الأنماط، و معاذ بن ثابت الفراء[۲۵] روایت کرده که از مشایخ حدیثی وی شمرده می‌شوند.

همچنین کسانی همچون النضر بن سوید، یحیی بن عمران الحلبی، الحکم بن المسکین، علی بن النعمان، یحیی بن طلحة النهدی، محمد بن خالد، هارون بن مسلم القرشی، ابراهیم بن عبد الحمید، سوید بن مسلم القلاء، عبدالکریم بن عمرو، عبدالله بن مسکان، علی بن عقبه، محمد بن عیسی بن عبدالله الاشعری، مروان بن مسلم، النضر بن سوید، یونس بن عبدالرحمن، ابو المعزاء، محمد بن ابی عمیر و الحسین بن ابی غندر[۲۶] از ایوب بن الحر روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی وی به شمار می‌روند.[۲۷]

مذهب راوی

ایوب بن الحر از راویان امامی است؛ زیرا اولاً در رجال النجاشی که به ذکر راویان امامی اختصاص دارد، عنوان شده است و ثانیاً مضامین روایتش بر آن دلالت دارند.[۲۸]

جایگاه حدیثی راوی

نجاشی و شیخ طوسی به وثاقت ایوب بن الحر تصریح کردند[۲۹] و علامه حلی، ابن داود و دیگر رجالیان نیز به پیروی از آن دو بزرگوار، به وثاقت وی یکسان نظر دارند[۳۰].

از اصحاب اجماع، مانند عبدالله بن مسکان[۳۱] و ابن ابی عمیر[۳۲]، از وی روایت کرده‌اند.[۳۳]

ایوب اخی أدیم بیاع الهروی

ایوب اخی أدیم بیاع الهروی، تنها در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تهذیب الاحکام ذکر شده است:

«وَ بِإِسْنَادِهِ إِلَى أَيُّوبَ أَخِى أُدَيْمٍ بَيَّاعِ اَلْهَرَوِيِّ قَالَ: كُنَّا جُلُوساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِذْ أَقْبَلَ اَلْعَلاَءُ بْنُ كَامِلٍ فَجَلَسَ قُدَّامَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ فَقَالَ اُدْعُ اَللَّهَ أَنْ يَرْزُقَنِي فِي دَعَةٍ فَقَالَ: لاَ أَدْعُو لَكَ اُطْلُبْ كَمَا أَمَرَكَ اَللَّهُ»[۳۴].[۳۵]

شرح حال راوی

مراد از عنوان یاد شده، ایوب بن الحر الجعفی است. نجاشی در عنوان ایوب بن الحر الجعفی می‌نویسد: "أيوب بن الحر الجعفي... يُعرف بأخي أديم"[۳۶].[۳۷]

ایوب بن الحر بیاع الهروی

ایوب بن الحر بیاع الهروی، تنها در یک سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از المحاسن برقی ذکر شده است:

«عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ رَجُلٍ عَنِ اَلْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ اَلْحُرِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: يَا أَيُّوبُ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ وَ قَدْ يَرِدُ عَلَيْهِ اَلْحَقُّ حَتَّى يُصَدِّعُ قَلْبَهُ، قَبِلَهُ أَوْ تَرَكَهُ، وَ ذَلِكَ أَنَّ اَللَّهَ يَقُولُ: ﴿بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ[۳۸]»[۳۹].[۴۰]

شرح حال راوی

مراد از راوی، ایوب بن الحر الجعفی معروف به اخو ادیم بیاع الهروی است[۴۱].[۴۲]

ایوب بن حسن

ایوب بن حسن[۴۳]، تنها در یک سند تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از بصائر الدرجات ذکر شده است:

«أَحْمَدُ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ، عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ، عَنْ أَيُّوبَ بْنِ حَسَنُ، عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ - عَلَيْهِ السَّلَامُ - عَنْ قَوْلِ اللَّهِ - تَبَارَكَ وَ تَعَالَى - : ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ[۴۴] [قُلْتُ] أَنْتُمْ هَمْ؟ قَالَ: مَنْ عَسَى أَنْ يَكُونُوا ؟ »[۴۵].[۴۶]

شرح حال راوی

عنوان ایوب الحسن هم در کتاب‌های رجالی شیعه ذکر شده؛ هم در کتاب‌های رجالی سنی[۴۷] و در اسناد بعضی روایات نیز قرار گرفته است؛ ولی در سند روایت مورد بحث، مصحّف ایوب بن الحر است؛ زیرا اوّلاً در منبع اصلی حدیث، یعنی بصائر الدرجات[۴۸]، و برخی کتاب‌های روایی متأخر[۴۹]، به صورت ایوب بن حر ثبت شده است و ثانیاً به قرینه دیگر اسناد که حلبی از ایوب الحر روایت کرده است[۵۰].[۵۱]

منابع

پانویس

  1. تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۴۴ به گزارش از الکافی، ج۱، ص۲۱۳، ح۱.
  2. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 384.
  3. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۰۳، ش۲۵۶؛ رجال الطوسی، ص۱۶۳، ش۱۸۵۶.
  4. رجال النجاشی، ص۱۰۳، ش۲۵۶.
  5. در لسان المیزان ذهبی با وصف النخعی ذکر شده است. (ر.ک: لسان المیزان، ج۱، ص۴۷۷، ش۱۴۷۱) سمعانی می‌نویسد: النخعی: بفتح النون و الخاء المعجمة بعدها العین المهملة، هذه النسبة إلی النخع، و هی قبیلة من العرب نزلت الکوفة. (الأنساب (سمعانی)، ج۵، ص۴۷۳).
  6. ر.ک: الأنساب (سمعانی)، ج۲، ص۶۷.
  7. ر.ک: اللباب فی تهذیب الأنساب (ابن اثیر)، ج۳، ص۱۸۶ ذیل المذحجی.
  8. ر.ک: لسان العرب، ج۹، ص۲۷، ذیل واژه جعف.
  9. ر.ک: جمهرة أنساب العرب (ابن حزم)، ج۱، ص۴۰۹.
  10. ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۶۳، ش۱۸۵۶.
  11. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۵۶، ح۴. این عنوان محرف أیوب است.
  12. ر.ک: بحار الانوار، ج۹۰، ص۲۳۵، ذیل حدیث ۷؛ وسائل الشیعه، ج۷، ص۸۹، ح۸۸۱۵. هر دو به گزارش از محاسبة النفس (سید بن طاووس)، ص۳۷ است.
  13. ر.ک: الکافی، ج۲، ص۱۷۹، (ح۳)، ج۴، ص۳۰۶، (ح۶).
  14. ر.ک: الکافی، ج۴، ص۳۰۳، ح۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۳۳، ح۲۸۹۴.
  15. ر.ک: الکافی، ج۵، ص۷۸، ح۳؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۲۳، ح۸۸۸.
  16. ر.ک: الکافی، ج۲، ص۵۱۹، ح۱.
  17. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۳۹۵ به گزارش از المحاسن (برقی)، ج۱، ص۲۷۶، ح۳۹۱.
  18. ر.ک: علل الشرائع، ج۲، ص۳۷۲، ح۱.
  19. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۰۳، ش۲۵۶.
  20. الفهرست (طوسی)، ص۴۳، ش۶۰.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 384-386.
  22. ر.ک: رجال البرقی، ص۲۹؛ رجال النجاشی، ص۱۰۳، ش۲۵۶؛ رجال الطوسی، ص۱۶۳، ش۱۸۵۶.
  23. ر.ک: طبقات رجال التهذیب، ص۱۴۸؛ طبقات رجال الکافی، ص۷۵.
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 386-387.
  25. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۴۴، ج۱۲، ص۳۳۰؛ فضائل أمیر المؤمنین (ابن عقده)، ص۲۴، ح۱۶؛ المحاسن، ج۲، ص۳۹۵، (ح ۶۱)، ج۱، ص۳۳۴، (ح ۱۹۱)، ج۲، ص۴۰۵، (ح۱۱۱)، ص۴۸۳، (ح ۵۲۱) و ص۳۹۲، (ح ۳۷)، الکافی، ج۴، ص۳۰۶، (ح۶)، ج۶، ص۴۹۰، (ح ۶)، ج۲، ص۳۱۰، (ح ۸)، ج۷، ص۱۷، (ح۵)؛ تهذیب الاحکام، ج۱، ص۳۵۰، (ح ۲۴)، ج۹، ص۲۲۹، (ح۴۸)؛ الامالی (طوسی)، ص۶۹۴، ح۱۴۷۷.
  26. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۴۴، ج۷، ص۲۵۶، ج۸، ص۳۹۵، ج۱۱، ص۳۸۸؛ فضائل أمیر المؤمنین (ابن عقده)، ص۲۴، ح۱۶؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۰، ح۵؛ المحاسن، ج۲، ص۳۹۲، ح۳۷؛ الکافی، ج۵، ص۷۸، (ح ۳)، ج۷، ص۱۷، (ح۵)، ج۴، ص۳۰۳، (ح۲)، ج۳، ص۲۱۳، (ح۱)، ج۲، ص۳۱۰، (ح ۸)، ص۵۱۹، (ح۱)، و ص۴۰۶، (ح۹)، ج۱، ص۱۸۵، (ح ۱۱)؛ تهذیب الاحکام، ج۹، ص۲۲۹، ح۴۸؛ محاسبة النفس (سید بن طاووس)، ص۳۷؛ وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۳۲۱، ح۳۴۸۶۲.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 387-388.
  28. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 388.
  29. رجال النجاشی، ص۱۰۳، ش۲۵۶؛ الفهرست (طوسی)، ص۴۳، ش۶۰.
  30. خلاصه الاقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۲، ش۲؛ الرجال (ابن داود)، ص۶۳، ش۲۱۹.
  31. الکافی، ج۴، ص۴۰۷، ح۲.
  32. محاسبة النفس (ابن طاووس)، ص۳۷.
  33. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 388.
  34. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۴۳۸ به نقل از تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۲۳ - ۳۲۴، ح۸۸۸.
  35. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 377.
  36. رجال النجاشی، ص۱۰۳، ش۲۵۶.
  37. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 377.
  38. بلکه، راستی را بر ناراستی می‌افکنیم که آن را درهم می‌شکند؛ و خود ناگهان از میان می‌رود و وای بر شما! از آنچه (در چگونگی خداوند) وصف می‌کنید سوره انبیاء، آیه ۱۸.
  39. تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۳۹۵ به گزارش از المحاسن (برقی)، ج۱، ص۲۷۶، ح۳۹۱.
  40. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 389.
  41. رجال النجاشی، ص۱۰۳، ش۲۵۶.
  42. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 389.
  43. مصحّف ایوب بن الحر است.
  44. اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
  45. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۱۵۷ و ۱۵۸ به گزارش از بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۵، ح۶.
  46. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 390.
  47. رجال الطوسی، ص۱۶۳ و ۱۶۰ (أیوب بن الحسن الکوفی، أسند عنه)؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۴۴. (أیوب بن الحسن المدینی)
  48. بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۵، ح۶.
  49. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۲۷؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۰۱، (ح ۴۱) و ص۲۰۲، (ح۴۵).
  50. الکافی، ج۱، ص۶۹، (ح۳)، ص۲۶۹، (ح۳)، ص۲۸۸، ج۲، ص۳۸، (ح۵)، ج۵، ص۱۲۰، (ح۳).
  51. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 390-391.