مراد از کهانت، پیشگویی و اخبارغیب از آینده یا از گذشتههای مبهم و نامعلوم از طریق ارتباط با اجنه یا از طرق غیرمتعارف دیگر است. البته پیشگویی به روشهای علمی که جزء علوم متعارف علوم انسانی یا طبیعی است از این بحث خارج است.[۱] پیش گوییهای مرتاضان و اخبار غیبیکاهنان هیچگاه اخبار مطمئن و خالی از اشتباه نیست، گاه درست و گاهی خطا، است، بنابراین اخبار و اطلاعات آنها را هرگز نمیتوان به عنوان علم غیب معرفی کرد لذا خود آنها نیز اعتراف میکنند که اطلاعات ما از طریق شیاطین است و همیشه به ما راست نمیگویند.[۲] و علم غیب یعنی آگاهی بر چیزهایی است که خارج از دید و حواس ظاهری ما قرار دارند و مربوط به حوادث گذشته و یا آینده است.[۳]
در تفاوت میان علم غیب با پیش بینی چندین مورد مطرح شده است مانند:
علم غیب که برهان و حجتِ پیامبران و اولیای خداست، عبارت از اظهار چیزی است که حس آن را درک و عقل آن را اقتضا نمیکند، اما پیشبینی اظهار یک امر ناپیدا و مجهول با استفاده از علایم و لوازم باریک و دقیق دربارۀ حوادث خصوصی یا عمومی آینده است و در علم کلام "پیشبینی" علم غیب شمرده نمیشود، چون از وسایل و اسباب طبیعی و عادی به دست میآید.[۴]
تفاوت خبر دادن انبیا و اوصیا از غیب با دیگران اینگونه است که: مفصل و جزئی است؛ نه کلی و اجمالی؛ برای خبر دادن از غیب نیازی نیست خود را به سختی بیندازند و اطلاعات را پردازش کنند یا از آلات و ادوات مخصوصی استفاده کنند و در همه موارد اخبار ایشان مطابق با واقع است؛ ولی اخبار منجّمین با محاسبه و نظر کردن در طالع حاصل میشود و حدسی و تخمینی است که گاهی مطابق با واقع است و گاهی هم نیست.[۵]
گزارش به یک رشته قرائن مستند نباشد و گرنه چنین گزارشی خبر غیبی نبوده بلکه نتیجۀ مستقیم فکر و مغز بشر خواهد بود. برخی بر اساس یک رشته اطلاعاتی که از وضع دولتها و ملتها دارند، اوضاع آینده جهان را از نظر درگیری و جنگ و یا صلح و مسالمت، پیش¬بینی کرده و اخباری را منتشر میسازند. یک چنین گزارشهای مستند به قرائن و اطلاعات و تماسهای دیپلماتیک، گزارش از غیب نیست.[۶]
در نتیجه علم غیب و پیش گویی هر دو از اخبارغیبآینده یا گذشته خبر میدهند؛ با این تفاوت که پیش گویی مبهم و نامعلوم است و از طریق اخترشناسی، کهانت و غیره است، اما علم غیب قطعی و معلوم و شناخت آن بدون توسل به دلیل، علل و اسباب عادی تحقق پذیر است.[۸]
مراد از کهانت، پیشگویی و اخبارغیب از آینده یا از گذشتههای مبهم و نامعلوم از طریق ارتباط با اجنه یا از طرق غیرمتعارف دیگر است. البته پیشگویی به روشهای علمی که جزء علوم متعارف علوم انسانی یا طبیعی است از این بحث خارج است.[۹] پیش گوییهای مرتاضان و اخبار غیبیکاهنان هیچگاه اخبار مطمئن و خالی از اشتباه نیست، گاه درست و گاهی خطا است، بنابراین اخبار و اطلاعات آنها را هرگز نمیتوان به عنوان علم غیب معرفی کرد، لذا خود آنها نیز اعتراف میکنند که اطلاعات ما از طریق شیاطین است و آنها همیشه به ما راست نمیگویند، یا به تعبیر دیگر بر اثر ریاضت، اشباحی را در افق ذهنشان از دور میبینند و این اشباح را پیش خود تفسیر میکنند، گاه این تفسیرها درست است و گاه خطا، همچون خوابهایی که افراد میبینند گاه تعبیر آنها درست و گاه نادرست است. این آگاهیهای آمیخته با شک و مطالب نادرست هرگز نمیتواند به عنوان علم غیب تلقی شود.[۱۰]
و علم غیب یعنی آگاهی بر چیزهایی است که خارج از دید و حواس ظاهری ما قرار دارند و مربوط به حوادث گذشته و یا آینده است و شناخت آن بدون توسل به دلیل، علل و اسباب عادی تحقق پذیر است، همانند آگاهی بر امور ظاهری برای تمام افراد بشر ممکن و مقدور است. هرگاه کسی از حوادث گذشته و یا آینده که فعلاً قابل رویت نیستند، تنها از رهگذر دانایی که از سرچشمه غیب و شهادت خبر میدهد آگاهی حاصل کند و یا از طریق دانش و خرد مطلع گردد، چنین علمی نیز از علم غیب به شمار میرود و هیچ مانعی از تحقق آن وجود ندارد. این تعریف احسن تعاریف بوده و جامع افراد و مانع اغیار میباشد، از جمله پیشگوییها و گزارشات منجمان و ستارهشناسان از این تعریف خارج میباشند؛ زیرا همه اینها دارای مقدمات فکری و ریشههای حسی هستند که از یک رشته تجارب علمی و کسب اطلاعات و تبادل نظرها به دست میآیند.[۱۱]
در تفاوت میان علم غیب با پیش بینی چندین مورد مطرح شده است مانند:
علم غیب، که برهان و حجتپیامبران و اولیای خداست، عبارت از اظهار آن چیزی است که حس آن را درک و عقل آن را اقتضا نمیکند. از اینجاست که اگر کسی ادعای نبوت و ولایت کرد و مجهولاتی و مغیباتی را آشکار نمود که حس و عقل از کشف آن عاجز است، او نزد پیروان هر شریعتی راستگو و صادق است، برای اینکه جز ولیّ کامل، شخص دیگری بر این کار توانایی ندارد. اما پیشبینی اظهار یک امر ناپیدا و مجهول با استفاده از علایم و لوازم باریک و دقیق دربارۀ حوادث خصوصی یا عمومی آینده است و در علم کلام "پیشبینی" علم غیب شمرده نمیشود، چون از وسایل و اسباب طبیعی و عادی به دست میآید.[۱۲]
خبر دادن انبیا و اوصیا(ع) از غیب: متعلق به خود مخبر عنه (آن موردی که درباره آن خبر داده می¬شود) است؛ مفصل و جزئی است؛ نه کلی و اجمالی و ایشان برای خبر دادن از غیب نیازی نیست خود را به سختی بیندازند و اطلاعات را پردازش کنند یا از آلات و ادوات مخصوصی استفاده کنند و اخبار ایشان حدسی و تخمینی نیست و در همه موارد اخبار ایشان مطابق با واقع است و هیج خلف یا کذبی در اخبار ایشان نیست. ولی اخبار منجّمین با محاسبه و نظر کردن در طالع حاصل میشود و حدسی و تخمینی است. از طرفی گاهی مطابق با واقع است و گاهی هم نیست.[۱۳]
گزارش به یک رشته قرائن مستند نباشد و گرنه چنین گزارشی خبر غیبی نبوده بلکه نتیجۀ مستقیم فکر و مغز بشر خواهد بود. برخی بر اساس یک رشته اطلاعاتی که از وضع دولتها و ملتها دارند، اوضاع آینده جهان را از نظر درگیری و جنگ و یا صلح و مسالمت، پیش بینی کرده و اخباری را منتشر میسازند. یک چنین گزارشهای مستند به قرائن و اطلاعات و تماسهای دیپلماتیک، گزارش از غیب نیست. بلکه تمام گزارشهای آنان، یک رشته نتیجه گیری و اطلاع از اوضاع جهان است و اگر این اطلاعات از دست آنان گرفته شود، بزرگترین دیپلمات جهان، با یک فرد عادی تفاوتی نخواهد داشت. و چون این گونه آگاهی یک نوع نتیجهگیری از اطلاعات پیشین است نه القاء از جهان بالا، از این جهت گاهی، نظرات و گفتههای آنان باطل از آب در میآید و نام هیچ کدام از اینها را نمیتوان معرفت سوم و یا آگاهی از غیب نامید؛ زیرا همه این گزارشها، مقدمات فکری و ریشههای حسی دارد، و هر فردی از این راه وارد شود به نتیجه مطلوب میرسد. آگاهی از غیب باید از تمام این قراین و مبادی، پیراسته باشد و از طریق اسباب عادی و مجاری علمی به دست نیاید.[۱۴]
در نتیجه علم غیب و پیش¬گویی هر دو از اخبارغیبآینده یا گذشته خبر میدهند؛ با این تفاوت که پیش گویی مبهم و نامعلوم است و از طریق اخترشناسی، کهانت و غیره است، اما علم غیب قطعی و معلوم و شناخت آن بدون توسل به دلیل، علل و اسباب عادی تحقق پذیر است.[۱۶]
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک. اعرافی، علیرضا، بیاناتی با عنوان تشکیل جامعه عقل محور فلسفه اجتماعی حرمت غیب گویی است، قدس آنلاین
↑ر.ک. موسوی، سید امین، الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۱۹
↑ر.ک. موسوی، سید امین، الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰
↑ر.ک. احسائی، جزیری، دفع الریب عن علم الغیب، ص٢٢٣؛ مهری، سید مرتضی، مقاله آگاهیهای غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۱۵۵، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص ۲۳؛ مطهری، احمد و کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۱ و ۱۲؛ اصفهانی، محمد علی رضایی، تفسیر قرآن مهر، ج۳، ص۳۵۶؛ خوش باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین ص ۶
↑ر.ک. اراکی، محسن، بیاناتی با عنوان تشکیل جامعه عقل محور فلسفه اجتماعی حرمت غیب گویی است، قدس آنلاین
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۳۴؛ اعرافی، علی رضا، بیاناتی با عنوان تشکیل جامعه عقل محور فلسفه اجتماعی حرمت غیب گویی است، قدس آنلاین؛ موسوی، سید امین، الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۱۹
↑ر.ک. اعرافی، علی رضا، بیاناتی با عنوان تشکیل جامعه عقل محور فلسفه اجتماعی حرمت غیب گویی است، قدس آنلاین
↑ر.ک. موسوی، سید امین، الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰؛ محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۱۹
↑ر.ک. موسوی، سید امین، الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰
↑ر.ک. احسائی جزیری، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص٢٢٣
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۱۰، ص ۲۳؛ مطهری، احمد و کاردان، غلام رضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۱ و ۱۲؛ اصفهانی، محمد علی رضایی، تفسیر قرآن مهر، ج۳، ص۳۵۶؛ خوش باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین ص ۶
↑ر.ک. اراکی، محسن، بیاناتی با عنوان تشکیل جامعه عقل محور فلسفه اجتماعی حرمت غیب گویی است، قدس آنلاین
↑ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۳۴؛ اعرافی، علی رضا، بیاناتی با عنوان تشکیل جامعه عقل محور فلسفه اجتماعی حرمت غیب گویی است، قدس آنلاین؛ موسوی، سید امین، الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۱۹