برخورد نهاد وکالت با مدعیان دروغین بابیت و سفارت چگونه بود؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برخورد نهاد وکالت با مدعیان دروغین بابیت و سفارت چگونه بود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

برخورد نهاد وکالت با مدعیان دروغین بابیت و سفارت چگونه بود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

رحیم لطیفی

حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی، در کتاب «پرسمان نیابت» در این‌باره گفته است:

«ادعای نیابت و سفارت برخلاف ادعای مقام وکالت، بیشتر در زمان غیبت صغری و حتی در عصر غیبت کبری بروز می‌کرد، غیبت امام (ع) تا‌اندازه پیکار در برابر مدعیان دروغین را دشوار می‌ساخت شاید به همین دلیل، موهبت کرامات و گزارش از امور غیبی به مدد سفرا آمد، تا جای خالی ظاهری امام (ع) را پر کند. گوشه‌های از واکنش‌های نهاد و سفرا راستین در پاسخ پرسش پیشین روشن شد، اینجا به توضیح کوتاهی بسنده می‌شود.

حضرت حجت به دست حسین بن روح، توقیعی در لعن شریعی و شلمغانی صادر فرمودند[۱].

ابوجعفر عمری سفیر، با یک برخورد حساب شده، محمد نمیری را به حضور نپذیرفت، شاید یکی از عنایات الهی این بوده باشد که نمیری در واپسین دم موفق به معرفی کامل جانشین‌اش نشد و پراکندگی پیروان او را به نابودی کشید[۲].

زمانی که سه سفیر مدعی حقانیت بودند، و تشخیص حقیقت کار دشواری بود، حضرت حجت با صدور توقیعی سفیر راستین را مدد داد، و از امور پنهانی به تشنه حقیقت خبر داد[۳]»[۴].

پانویس

  1. "كَانَ الشَّرِيعِيُّ يُكَنَّى بِأَبِي مُحَمَّدٍ. قَالَ هَارُونُ وَ أَظُنُّ اسْمَهُ كَانَ الْحَسَنَ وَ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ بَعْدَهُ (ع) وَ هُوَ أَوَّلُ مَنِ ادَّعَى مَقَاماً لَمْ يَجْعَلْهُ اللَّهُ فِيهِ وَ لَمْ يَكُنْ أَهْلًا لَهُ وَ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى حُجَجِهِ (ع) وَ نَسَبَ إِلَيْهِمْ مَا لَا يَلِيقُ بِهِمْ وَ مَا هُمْ مِنْهُ بِرَاءٌ فَلَعَنَتْهُ الشِّيعَةُ وَ تَبَرَّأَتْ مِنْهُ وَ خَرَجَ تَوْقِيعُ الْإِمَامِ (ع) بِلَعْنِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُ" (شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۱۱، ح۳۸۴، التوقیع الصمری؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۱، ص ۳۶۷)؛ "وَ كُلُّ هَؤُلَاءِ الْمُدَّعِينَ إِنَّمَا يَكُونُ كَذِبُهُمْ أَوَّلًا عَلَى الْإِمَامِ وَ أَنَّهُمْ وُكَلَاؤُهُ فَيَدْعُونَ الضَّعَفَةَ بِهَذَا الْقَوْلِ إِلَى مُوَالاتِهِمْ ثُمَّ يَتَرَقَّى الْأَمْرُ بِهِمْ إِلَى قَوْلِ الْحَلَّاجِيَّةِ كَمَا اشْتَهَرَ مِنْ أَبِي جَعْفَرٍ الشَّلْمَغَانِيِّ وَ نُظَرَائِهِ عَلَيْهِمْ جَمِيعاً لَعَائِنُ اللَّه" و ص ۳۷۳ "ثُمَّ ظَهَرَ التَّوْقِيعُ مِنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ (ع) بِلَعْنِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُ وَ مِمَّنْ تَابَعَهُ وَ شَايَعَهُ وَ رَضِيَ بِقَوْلِهِ".
  2. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۹، ح۳۸۰.
  3. مجلسی، بحارالانوار، ۳۰۰،۵۱.
  4. لطیفی ، رحیم، پرسمان نیابت، ص۲۲۱-۲۲۳.