برهان نفس
مقدمه
فطرت لایهای از نفس انسان محسوب میشود که خود برهان مستقل برای خداشناسی بود، اما خود وجود نفس انسانی نیز برهان خداشناسی است که قرآن بر آن اهتمام خاصی مبذول داشته است. قرآن در تبیین نفس انسان به نکاتی مانند: شناخت نفس و پیمان آن با خداوند در عالم ذر، ارائه نشانههای خدا در نفس اشاره میکند. این برهان همسنگ دیگر براهین عقلی و فلسفی در فلسفه و کلام مطرح نشده، اما آیات متعددی به این نکته تأکید دارند که برای شناخت خداوند و ایمان به مبدأ و معاد باید به نفس خود رجوع کرد و آن را به جدّ مورد تأمل و مطالعه قرار داد که در اینجا به بعض این آیات اشاره میشود:
۱. شناخت خدا شناخت پیشین (عالم ذر): قرآن کریم شناخت خدا برای نفس انسانی را به این دنیا اختصاص نمیدهد، بلکه معتقد است خداوند در جهان پیش از ماده به نام عالم ذر، زمینه و بستر خداشناسی را برای انسانها فراهم آورده است. چنان که آیه زیر تأکید میکند خداوند خودش را بر نفس و ارواح فرزندان حضرت آدم در عالم پیشین به مرحله ظهور و گواهی رساند و از آنان خواست به این سؤال جواب دهند که آیا من خدای شما نیستم؟ همگی آنان نیز پاسخ مثبت سر دادند: ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا﴾[۱].
این آیه شریفه به اصل فطرت و سرشت خداشناسی انسان تأکید میکند که این مهر و سرشت بر جان و نفس انسانی در عالم پیشین زده شده است، اما ممکن است در عالم دنیا و ماده با کدورتهای مادی این سرشت پاک مکدّر و غبارآلود گردد.
۲. ارائه نشانههای خدا در نفسها: قرآن کریم به خداشناسی فطری و تذکر شرافت ذاتی انسان بسنده نمیکند، بلکه خاطرنشان میسازد که خداوند در دنیا آیات و نشانههای خداشناسی و خداجویی را در ضمیر و جان انسانها نشان و ارائه خواهد داد تا حقیقت الهی برای آنان روشن گردد: ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ﴾[۲].
آیه دیگر نشانههای یقین به خدا را در پهنای زمین وصف میکند، آنگاه به صورت مستقل نفسهای انسانی را نیز بستر آیات الهی بیان میکند: ﴿وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ * وَفِي أَنْفُسِكُمْ﴾[۳].
۳. توبیخ عدم تأمل در نفس: از آنجا که بستر خداشناسی با تقریرات سهگانه پیشگفته در نفس و جان انسانی وجود دارد، مطالعه و تفکر در آن میتواند انسان را خداشناس و موحد به بار بیاورد، همینطور برعکس، ترک آن میتواند حقیقت و یاد خدا را در دل انسانها به بوته فراموشی و نسیان بسپارد؛ لذا قرآن بیشتر با زبان عتاب و توبیخ به انسانها خطاب میکند که چرا در انفس و جان خودشان تفکر و مطالعه نمیکنند؟ مفهوم آن امر به تفکر و تعمق در نفس است: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ﴾[۴]؛ ﴿وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ * وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ﴾[۵].
به دیگر سخن، عدم تأمل در نفس خود موجب حجاب بین خود و خدا و دوری از آن خواهد شد؛ چنان که آیه زیر بدان اشاره میکند و با خطاب هشدار میفرماید: ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ﴾[۶].
آیه دیگر به وجود زمینه لازم خداشناسی در انفس تصریح میکند، اما به این شرط که انسان بدان رجوع نماید: ﴿فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۷].
آیه فوق بر داستان حضرت ابراهیم در شکستن همه بتها جز بت بزرگ ناظر است، بتپرستان وقتی از حضرت ابراهیم پرسیدند که تو بتها را شکستی؟ حضرت در جواب فرمود که بت بزرگ چنین کاری را مرتکب شده و شما از او سؤال کنید.
بتپرستان در این وقت تأمل و درنگی نموده و فهمیدند که بت بزرگ اصلاً از جای خود حرکت نمیکند و حرف هم نمیزند تا ما از او سؤال نموده و لذا اصلاً وی چنین کاری را هم انجام نداده است، با این تأمل و رجوع فطرت خداشناسی آنان در مرحله اول بیدار شدند که ثمره آن اتصاف ظلم به خودشان بود، لکن آنان دوباره ضمیر پاک و وجدان خویش را فراموش نمودند[۸].
منابع
پانویس
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
- ↑ «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ «و در زمین برای اهل یقین نشانههایی است * و (نیز) در خودتان» سوره ذاریات، آیه ۲۰-۲۱.
- ↑ «آیا با خویش نیندیشیدهاند» سوره روم، آیه ۸.
- ↑ «و در زمین برای اهل یقین نشانههایی است * و (نیز) در خودتان، آیا نمینگرید؟» سوره ذاریات، آیه ۲۰-۲۱.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد» سوره حشر، آیه ۱۹.
- ↑ «آنگاه (نخست) به خود آمدند و (به خود یا به یکدیگر) گفتند: بیگمان شمایید که ستمگرید» سوره انبیاء، آیه ۶۴.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۲۷۷.