تربص در فقه سیاسی
مقدمه
- تربُّص: انتظار[۱]، توقع داشتن و درنگ کردن[۲].
- ﴿وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ﴾[۳].
- خداوند در قرآن کریم کفار و مشرکان را به دلیل انتظار سقوط دولت پیامبر (ص) و نابودی اسلام نکوهش میکند: ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ﴾[۴].
- تربُّص به حالت بیعملی سیاسی و اجتماعی و بیتحرکّی اطلاق میگردد و نسبت به امری که انتظار و توقع آن میرود، بار ارزشی میگیرد. در مواردی مؤمنان در انتظار نزول بلا بر کافران یا فرمان جهاد با آنها از سوی خداوند بودند: ﴿وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا﴾[۵].
- حالت تربُّص در مورد منافقان به حالت فرصت طلبی و ابنالوقتی اطلاق شده که گوشهگیری و بیعملی آنان را در جامعه نتیجه میدهد و قرآن کریم این سیاست را برملا میکند: ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ﴾[۶][۷].
تربّص
یعنی مراقبت در تعادل نیروهای مسلمانان و کفار به نوعی که توازن به هم نخورد، هنگامی که تجهیزات و نیروی دشمن زیاد باشد، مسلمانها باید با موازنه قوا جهاد را شروع کنند، اگر موازنه قوا به نفع کفار باشد، بر مسلمانان واجب است تا صبر کنند و موازنه قوا حاصل شود[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۴۷۷.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۳۳.
- ↑ «اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد» سوره حدید، آیه ۱۴.
- ↑ «و برخی از تازیان بیاباننشین آنچه هزینه میکنند غرامت میشمارند و برای شما انتظار پیشامدها را میکشند» سوره توبه، آیه ۹۸.
- ↑ «و ما برای شما انتظار داریم که خداوند شما را از سوی خویش یا به دست ما به عذابی دچار فرماید» سوره توبه، آیه ۵۲.
- ↑ «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی بهره شما گردد، میگویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای باشد، میگویند آیا ما بر شما دست نیافتهایم؟» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۷۸.
- ↑ فقه سیاسی، ج۵، ص۲۴۶.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۵۱۶.