ترغیب به کشاورزی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

لغت شناسان عرب به هر گیاهی که پس از شخم زدن، از زمین می‌روید، تا هنگامی که لطیف و تازه است، زرع گفته‌اند[۱]؛ ولی در زبان اهل لغت، کلمه زرع برای کاشتن درختان به کار رفته است؛ گرچه امروزه در کاربرد عرف عرب‌ها، کلمه زرع، درباره هر دو‌گونه روییدنی به کار می‌رود[۲].

کشاورزی؛ شغل همه انبیا

در روایات، کشاورزی از شغل‌های مبارک و در آمد آن، از پربرکت‌ترین درآمدها و زراعت، شغلی مقدس و پیشه اغلب انبیا، اوصیا و صالحان معرفی شده است. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: "هیچ حرفه و کاری نزد خداوند نیکوتر از زراعت نیست و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد؛ مگر آنکه کشاورز بودند..."[۳]. در روایتی دیگر آمده است: «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ أَرْزَاقَ أَنْبِيَائِهِ فِي الزَّرْعِ...»[۴].

طبق سخنان ائمه معصومین(ع) رسول اکرم(ص) نیز در بخشی از عمر شریف خود به کشاورزی می‌پرداخت و ابی حمزه به نقل از پدرش، روایتی را نقل کرده است که این مسئله را تأیید می‌کند. او نقل می‌کند: "روزی که امام کاظم(ع) را دیدم که روی زمین کار می‌کرد، در حالی که عرق از سر و رویش می‌ریخت؛ پس به او گفتم: فدایت شوم! خدمتکاران به کجا رفته‌اند که شما خود این کار را می‌کنید؟ فرمود: "پدرم که از من بهتر بوده است نیز با بیل، کار کرده است"؛ سپس فرمود: "رسول اکرم(ص) و حضرت امیر المؤمنین(ع) و تمام پدران من با دست خود در زمین کار کرده‌اند. این کار، کار پیغمبران و اوصیای ایشان و صالحان است"[۵].

امام صادق(ع) نیز فرمود: "رسول خدا(ص) هسته‌های خرما را می‌مکید و بعد، آن را می‌کاشت تا جوانه آن آشکار می‌شد"[۶]. بنابر روایت دیگری از آن حضرت، امیر المؤمنین(ع) باغی را که پیامبر اکرم(ص) با دست خویش ساخته و درخت‌هایش را کاشته بود، برای رفع ضمان از اعرابی تنگدست به سلمان سپرد تا آن را بفروشد؛ او نیز این باغ را به دوازده هزار درهم فروخت[۷]. ایشان در روایت دیگری فرموده اند: "روزی رسول خدا(ص) سنگی را در مسیر آبی که از کنار زمین کشاورزی‌اش رد می‌شد، قرار داد؛ به خدا قسم! از آن زمان تاکنون، هیچ شتر (حیوانی) و انسانی به مصیبت و بلا دچار نشده است"[۸].[۹]

تشویق به کشاورزی

پیامبر خدا(ص) علاوه بر اینکه خود، گاهی کشاورزی می‌کرد، دیگران را نیز به صورت‌های گوناگون به انجام این کار، تشویق می‌کرد. از جابر بن عبداللّه انصاری روایت شده است که رسول خدا(ص) فرمود: "هرکس زمینی در اختیار دارد، در آن زراعت کند یا به رسم مزارعه به دیگران بدهد تا در آن کشاورزی کنند"[۱۰].

همچنین در حدیثی دیگر از ایشان نقل شده است: "هر کس زمین زیادی در اختیار دارد، در آن زراعت کند یا آن را بدون اجر و مزد به برادرش ببخشد تا در آن کشاورزی کند و اگر از این کار خودداری کند، پس به درستی که درباره زمینش بخل ورزیده است"[۱۱].

روایات بسیاری از رسول خاتم(ص) در تشویق و ترویج هر چه بیشتر زراعت و باغبانی نقل شده که نشان دهنده توجه خاص آن حضرت، به کشاورزی است. این احادیث را می‌توان در چند بخش بررسی کرد[۱۲].

بهترین مال

در کتب روایی نقل شده است که روزی از حضرت رسول(ص) سؤال شد: "بهترین مال چیست؟" فرمود: زرعی که صاحبش آن را نیکو بکارد، خوب نگه دارد و در زمان درو آن را درو کند.[۱۳]؛ و در حدیثی دیگر فرمود: "بهترین مال، مالی است که از قلمه زدن و گرده افشانی و از چیدن میوه‌ها حاصل آید"[۱۴].

داشتن اجر صدقه

از جابر بن عبداللّه انصاری نقل شده است که روزی رسول اکرم(ص) به باغ ام معبد رفت و با دیدن درختان آنجا فرمود: "این درختان را مسلمان کاشته یا کافر؟" گفتند: "مسلمان کاشته است"[۱۵]؛ فرمود: "هر مسلمانی که درختی بکارد یا زراعتی انجام دهد و پرنده یا انسان یا حیوانات از آن بخورند، تا روز قیامت برای او صدقه نوشته می‌شود"[۱۶]. در این حدیث، رسول خدا(ص) مسلمانان را به کاشت درخت و زراعت که به انسان و حیوان نفع برساند، تشویق می‌فرماید. همچنین رسول اکرم(ص) در این حدیث، صدقه بودن را ویژه مسلمانان دانسته است و اینکه علاوه بر سود دنیوی، حتی با تلف شدن قسمتی از آن به دست انسان یا حیوان نیز ثواب صدقه برای فرد مسلمان نوشته می‌شود؛ اما کافر، تنها از میوه و کشت خود در دنیا بهره می‌برد؛ بدون اینکه اجری اخروی نصیبش شود.

پیامبر(ص) حتی اموری هر چند کوچک را که به حفظ و حراست از کشت یا درختی بینجامد، شایسته پاداش الهی دانسته است و برای آن ثوابی برابر با سیراب کردن یک مؤمن تشنه قائل شده‌اند. از ابوسعید خدری نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود: "هرکس به درخت طلح یا درخت سدری آب دهد، گویا مؤمن تشنه‌ای را سیراب کرده است"[۱۷].

در روایت دیگر نیز آمده است: "هرکس درختی بکارد و بر حفظ آن بکوشد تا آنکه میوه دهد، در هر مرتبه‌ای که از میوه‌های این درخت استفاده می‌شود، برای وی صدقه‌ای نزد خداوند نوشته می‌شود"[۱۸].[۱۹].

مالکیت زمین‌های موات

از راه‌های احیای زمین‌های موات، آباد کردن آنها با کشت و زرع است و رسول خدا(ص) برای تشویق هرچه بیشتر مردم به زراعت و ایجاد اشتیاق بیشتر در آنان، احیا کننده زمین‌های موات را مالک آن زمین معرفی کرده، می‌فرمود: "هرکس درختی را بکارد، یا زمینی را آباد کند، او مالک آن زمین یا درخت خواهد بود"[۲۰].

آن حضرت پس از فتح خیبر به عده‌ای از یهودیان منطقه اجازه داد که روی زمین‌های خیبر کار و آن را آباد کنند[۲۱] و آن حضرت آنها را با عقد قرارداد مزارعه نصف به نصف، به کشت و زرع در زمین‌های آنجا گماشت[۲۲].[۲۳]

توصیه به رعایت اصول کشاورزی

گاه آن حضرت در رعایت اصول کشاورزی و بهره‌برداری هر چه بهتر و بیشتر از محصولات زراعی، به مردم توصیه‌هایی می‌فرمود؛ مثلاً می‌فرمود: "روزی عیسی مسیح(ع) از شهری عبور می‌کرد و مردم از وجود کرم‌های زیاد در میوه‌ها به آن حضرت شکایت کردند؛ فرمود: "شما چون درخت می‌کارید، اول خاک می‌ریزید و پس از آن آب می‌دهید، به این سبب، کِرم به میوه‎هایتان آسیب می‌رساند؛ پس از این، اول آب بدهید و سپس خاک بریزید"؛ چون چنین کردند؛ کِرم میوه‌هاشان برطرف شد"[۲۴]. آن حضرت به کشاورزان توصیه می‌فرمود که: "نگویید من زراعت کردم؛ بلکه بگویید من [تنها] بذر افشاندم و کشت کردم و [این] خدا [بود که] زراعت کرده است"[۲۵].[۲۶]

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج ۸، ص۱۴۱.
  2. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۹۲.
  3. شیخ طوسی، التهذیب، ج ۶، ص۳۸۴ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص۲۶.
  4. کلینی، الکافی، ج ۵، ص۲۶۰ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص۳۳.
  5. الکافی، ص۷۵ - ۷۶؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص۱۶۲ و ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۳، ص۲۰۰.
  6. «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَمَصُّ النَّوَى بِفِيهِ وَ يَغْرِسُهُ فَيَطْلُعُ مِنْ سَاعَتِهِ»؛ الکافی، ص۷۴ و وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص۳۷.
  7. حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۲، ص۲۲۲؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۶۹ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۱، ص۱۲۵.
  8. الکافی، ص۷۵ و وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص۳۸.
  9. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۹۳.
  10. الامام مالک، المدونة الکبری، ج ۴، ص۵۴۵؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص۳۶۴ و مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص۱۹.
  11. صحیح مسلم، ص۱۹؛ البخاری، صحیح، ج ۳، ص۷۲ و مسند احمد، ص۳۵۴.
  12. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۹۳ ـ ۲۹۴.
  13. «زَرْعٌ زَرَعَهُ صَاحِبُهُ وَ أَصْلَحَهُ وَ أَدَّى حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ»؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص۲۴۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۹۱ و شیخ صدوق، الامالی، ص۳۵۰.
  14. «خَيْرُ الْمَالِ سِكَّةٌ مَأْبُورَةٌ وَ مُهْرَةٌ مَأْمُورَةٌ»؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۹۲؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۷، ص۹۱ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۴، ص۳۲.
  15. مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص۲۶ و السید البروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص۴۲۹.
  16. صحیح بخاری، ج ۷، ص۷۸؛ مسند احمد، ج ۳، ص۳۹۱ و کنزالعمال، ج ۳، ص۸۹۶.
  17. «مَنْ سَقَى طَلْحَةً أَوْ سِدْرَةً فَكَأَنَّمَا سَقَى مُؤْمِناً مِنْ ظَمَإٍ»؛ وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص۴۲.
  18. کنزالعمال، ج ۳، ص۸۹۷.
  19. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۹۴-۲۹۵.
  20. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص۲۴۰ و به همین مضمون در: مسند احمد، ج ۳، ص۳۳۸؛ صحیح بخاری، ج ۳، ص۷۰ و کنزالعمال، ج۳، ص۸۵۰.
  21. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص۲۴۰؛ صحیح بخاری، ج۳، ص۶۹ و الهیثمی، ج۴، ص۱۲۰-۱۲۱.
  22. الکافی، ص۲۶۶؛ التهذیب، ج ۷، ص۱۹۳ و ابن شبه المنیری، تاریخ المدینه، ج ۱، ص۱۸۱.
  23. سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۹۵ ـ ۲۹۶.
  24. قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ج ۱، ص۲۷۳؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ۲، ص۵۷۴ و وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص۳۲.
  25. جاراللّه زمخشری، الکشاف، ج ۴، ص۴۶۵ و سلیمان بن احمد الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۸، ص۸۰.
  26. [[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۹۶.