تفاوت احزاب جدید با احزاب سنتی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
تفاوت احزاب جدید با احزاب سنتی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیحزب
تعداد پاسخ۱ پاسخ

تفاوت احزاب جدید با احزاب سنتی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد حسن قدردان قراملکی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «آزادی در فقه و حدود آن» در این‌باره گفته‌ است:

«با عنایت به عناصر حزب، روشن می‌شود که حزب از پدیده‌های سیاسی جدید جوامع دموکراسی است و در جوامع سیاسی گذشته حزب به این شکل وجود نداشت و نهایت گروه‌ها و دسته‌جات غیرمنسجمی به فعالیت می‌پرداختند، موریس دو ورژه در این باره می‌گوید: تشابه کلمات نباید موجب اشتباه شود، در نظام‌های باستان، گروه‌هایی را که موجب تقسیم جمهوری‌ها می‌شدند، حزب می‌خواندند، در ابتدای عهد رنسانس، دسته‌هایی که دور افرادی جمع می‌شدند را حزب می‌نامیدند... در برابر این گروه‌ها، دسته‌های دیگر مرکب از سازمان‌های وسیع مردم که مبین افکار عمومی در دموکراسی‌های نوین هستند، نیز حزب نامیده می‌شود[۱].

در برابر دیدگاه تغایر حزب جدید با حزب در جوامع گذشته، دیدگاه دیگر مدعی است که ماهیت دو حزب جدید و گذشته متغایر نیست و تنها شکل و ساختار سازمانی حزب در جوامع دموکراسی با جوامع سنتی متفاوت است. با امعان نظر در این دو حزب، روشن می‌شود که آن دو با یکدیگر مغایرت جوهری ندارند، برای این که در بعضی جوامع سنتی نیز اجازه فعالیت‌های سیاسی و آزاد به شهروندان و گروه‌ها اعطا می‌شد که نمونه بارز آن حکومت علوی است؛ به طوری که در آن، عبدالله بن عمر حاضر به بیعت با امام علی (ع) نشد و حضرت او را مجبور به این کار نکردند و یا خوارج آزادانه به تکفیر حضرت می‌پرداختند و علیه امام شعارهای تند سیاسی در مرکز حکومت می‌دادند و با این حال از مزایا و حقوق دولت اسلامی هم استفاده می‌کردند.

بدیهی است که مخالفت امثال طلحه، زبیر و خوارج در قلمرو حکومت علوی، شدیدتر و فراتر از فعالیت‌های احزاب سیاسی مخالف و به اصطلاح “اپوزیسیون” است. بر این اساس، هر چند خوارج و طلحه و زبیر و هوادارانشان فاقد عنوان حزب، اساسنامه و مرامنامه بودند، اما عملکرد حزب بلکه فراتر از آن را داشتند. البته از آنجا که در جوامع سنتی، تفکیک قوا و مشارکت مردم در انتخاب نمایندگان مجلس و ریاست قوه مجریه نبود، مردم حقوق و آزادی‌های تعریف شده‌ای نداشتند و امکان تأثیرگذاری بسیار کم بود و یا نبود؛ اما در جوامع جدید و مردم‌سالار، چون امکان مشارکت سیاسی مردم وجود دارد، مردم و احزاب بستر مناسبی برای تأثیرگذاری در قدرت سیاسی پیدا کرده‌اند. بنابراین وجود اساسنامه و مرامنامه و سازمان منسجم یا عدم آن، نمی‌تواند فارق جوهری باشد، تنها فرق آن دو قلمرو فعالیت است»[۲]

پانویس

  1. احزاب سیاسی، ترجمه رضا علوی، ص۲۳.
  2. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۶۴.