تفاوت مکتب تشیع و اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟ (پرسش)
تفاوت مکتب تشیع و اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
تفاوت مکتب تشیع و اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت پیش از ظهور» در اینباره گفته است:
«موارد اختلاف:
شخصی یا نوعی بودن مهدی؛ یکی از اختلافات مهم در این باره آن است که آیا مهدی (ع) شخصیتی معیّن و شناخته شده است یا شخصیتی نامعیّن و ناشناخته است که با این نام و اوصاف خواهد آمد. بسیاری از علمای اهل سنت، مهدویت را نوعی دانسته، میگویند: پس از این در آخر الزمان، در زمانی نامشخص فردی نامعیّن، از پدر و مادری ناشناخته با این نام و اوصاف متولّد خواهد شد و انجام وظیفه خواهد کرد.
اما شیعه امامیه و شماری از اهل سنت، مهدی را شخصی، یعنی فردی شناخته شده و معیّن میدانند و معتقدند: او بیش از این متولد شده و هماکنون به زندگی خود ادامه میدهد. معتقدان به شخصی بودن مهدویت، مصداق بشارتهای رسول خدا درباره مهدی را، همان مهدی موعود، فرزند امام حسن عسکری (ع) دانستهاند. در بررسی احادیث مهدی و اسناد و مدارک دیگر اسلامی، به دلایل و شواهدی برمیخوریم که مهدویت شخص را تأیید میکند[۱]. مهدویت نوعی پیامدهای منفی فراوانی دارد؛ چون براساس آن، در جهان کنونی، اولی الامری معصوم، امام و خلیفه قریشی تبار و فردی معصوم از اهل بیت که همراه قرآن باشد، وجود نخواهد داشت. در نتیجه شمار زیادی از احادیث صحیح رسول خدا (ص) تکذیب خواهد شد و از آنجا که ساحت مقدس رسول حق، از هرگونه دروغی منزّه است؛ پس باید اولی الامر معصوم، خلیفهای قریشی تبار و فردی معصوم از اهل بیت، در جهان وجود داشته باشد.
تولّد و نام پدر حضرت مهدی (ع)؛ شیعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسکری است که سال ۲۵۶ ه ق متولّد شد و پدرش امام حسن عسکری (ع) بر امامت او تصریح کرده است. او سپس به اذن خدا، غیبت صغرا و کبری نمود. غیبت صغری هنگامی بود که خداوند، وی را از نیرنگ حکومت عباسی نجات داد. وی از هنگام تولّد، مخفی زیسته، پدرش او را از دیدهها، پنهان میکرد. پس از وفات پدرش در ۲۶۰ﻫ.ق شیعیان به واسطه نوّاب اربعه، با او ارتباط داشتند. نیابت آنان ۶۹ سال (۲۶۰- ۳۲۹ﻫ.ق) طول کشید. غیبت کبری، پس از وفات نایب چهارم آغاز شد. اما بیشتر اهل سنت معتقدند که مهدی هنوز متولّد نشده و در آخر الزمان به دنیا میآید. برخی از آنان نیز روایتهایی نقل میکنند که مهدی آخر الزمان، همنام پیامبر بوده و پدرش همنام پدر گرامی رسول خدا (عبد اللّه) است. دستهای از اهل سنّت که تولّد حضرت مهدی را پذیرفتهاند، درباره سال ولادت یا ماه و روز آن و نیز پدر گرامی او، اختلافاتی با شیعه دارند. برخی از علمای اهل سنت (مانند عبد اللّه بن محمد مفارقی، ابن طلحه شافعی، دیاربکری و ...) سال ولادت مهدی را ۲۵۸ﻫ.ق دانستهاند؛ ولی علمایی مانند ابن اثیر، ابن عربی، سبط ابن جوزی حنفی، صلاح الدین صفری، ابن صباغ مالکی، ابن حجر مکی همانند شیعه سال ولادت او را ۲۵۵ﻫ.ق میدانند.
درباره ماه و روز ولادت مهدی موعود نیز- علاوه بر نیمه شعبان- ۲۳ رمضان، ۹ ربیع الاول، ۸ شعبان و ... اشاره شده است[۲]. یکی دیگر از اختلافات، درباره تبار و نام پدر مهدی موعود است. برخی از اهل سنت، آن حضرت را از نسل امام حسن (ع) و بسیاری او را از نسل امام حسین دانستهاند. شماری از دانشمندان سنی- همانند عالمان شیعه- نام پدر مهدی را حسن و آن حضرت را فرزند امام حسن عسکری دانستهاند. برخی نیز براساس زایدهای که در یک حدیث وجود دارد، نام پدر آن حضرت را، همانند نام پدر رسول اکرم (ص) عبد اللّه دانستهاند.
اعتقاد یا اعتراف؛ اعتقاد بنیادین به اندیشه مهدویت، شیعه را از سایر مکاتب و مذاهب متمایز میکند. شیعه حیات و بالندگی خود را مدیون مهدویت است؛ با آن زندگی و رشد میکند؛ نفس میکشد؛ امید رستگاری و نجات دارد؛ هدایت و راهنمایی میشود و ... شیعه مهدویت را در امتداد امامت قرار داده و تمامی مسائل و امور سیاسی، فرهنگی، عقیدتی و اجتماعی خود را براساس آن تفسیر و تبیین میکند. از آنجا که امامت در نزد شیعه، امری، ضروری، مداوم و جزء جداییناپذیر زندگی بشری است؛ لذا نمیتوان محدودیت و پایانی برای آن قائل شد؛ ازاینرو مهدویت تجلّی کامل الگوی امامت است[۳]. به نظر ماربین، مستشرق معروف آلمانی در کتاب انقلاب بزرگ، از جمله مسائل اجتماعی بسیار مهم- که همیشه موجب امیدواری و رستگاری شیعه شده است- همانا اعتقاد به وجود حجّت عصر و انتظار ظهور او است. حتّی اگر آثار معتقدات مذهبی از بین برود، شیعه دارای آن سرمایهای خواهد بود که شوکت و اقتدار حکومت خود را نگاه خواهد داشت. اما اندیشه مهدویت در نزد اهل سنت، بار اعتقادی و عملی خاصّی ندارد و تنها اعتراف به روایات و اذعان به ظهور یکی از فرزندان پیامبر- مهدی موعود- در آخر الزمان است. این اعتراف و اقرار، تأثیر خاصی بر عملکرد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اهل سنت ندارد و چشمانداز نوینی فراروی آنان نمیگشاید. حتّی بحث انتظار و بهرهمندی از آثار گرانمایه این آموزه مثبت، جایگاه برجستهای در نظر و رأی آنان ندارد! متأسفانه روایات متواتر نبوی- که در آثار معتبر اهل سنت وجود دارد- با کمتوجّهی آنان روبهرو شده و به دست فراموشی سپرده شده است!!»[۴].
پانویس
- ↑ برای مطالعه و ارزیابی این دلایل ر. ک: فصلنامه انتظار، شماره ۱۱و ۱۲،(مقاله مهدویت و مذاهب اسلامی)، ص ۳۴۳- ۳۴۶
- ↑ ر. ک: فصلنامه انتظار، شماره ۱۱ و ۱۲،(مقاله مهدویت و مذاهب اسلامی)، ص ۳۴۰ و ۳۴۱
- ↑ ر. ک: نگارنده، مقاله انتظار و انقلاب، فصلنامه انتظار، ش ۲، ص ۱۲۸
- ↑ مهدویت پیش از ظهور، ص۴۴، ۴۷.