تفسیر مأثور از امام صادق

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

از امام جعفر صادق (ع) بیش از امامان دیگر مطالب تفسیری نقل شده است. ضمن روایتی که شیخ مفید با سند معتبر از عباس بن عمرو فقیمی[۱] نقل کرده، آمده است: ابو عبد الله جعفر بن محمد (ع) در مسجد الحرام قرآن را برای مردم تفسیر می‌کرد [۲]. هم تفسیر ظاهر قرآن از آن حضرت نقل شده و هم بیان باطن و رموز حروف قرآن؛ برای مثال:

کلینی با سند صحیح[۳] از ابن ابی یعفور روایت کرده است که درباره قول خدای عزّ و جل ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ[۴] از امام صادق (ع) سؤال کردم، گفتم: معنای ﴿الْأَوَّلُ را می‌دانیم ولی تفسیر ﴿وَالْآخِرُ را برای ما بیان فرمایید. فرمود:

«إِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ إِلَّا يَبِيدُ أَوْ يَتَغَيَّرُ أَوْ يَدْخُلُهُ التَّغَيُّرُ وَ الزَّوَالُ أَوْ يَنْتَقِلُ مِنْ لَوْنٍ إِلَى لَوْنٍ وَ مِنْ هَيْئَةٍ إِلَى هَيْئَةٍ وَ مِنْ صِفَةٍ إِلَى صِفَةٍ وَ مِنْ زِيَادَةٍ إِلَى نُقْصَانٍ وَ مِنْ نُقْصَانٍ إِلَى زِيَادَةٍ إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ فَإِنَّهُ لَمْ يَزَلْ وَ لَا يَزَالُ بِحَالَةٍ وَاحِدَةٍ هُوَ الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْآخِرُ عَلَى مَا لَمْ يَزَلْ وَ لَا تَخْتَلِفُ عَلَيْهِ الصِّفَاتُ وَ الْأَسْمَاءُ كَمَا تَخْتَلِفُ عَلَى غَيْرِهِ مِثْلُ الْإِنْسَانِ الَّذِي يَكُونُ تُرَاباً مَرَّةً وَ مَرَّةً لَحْماً وَ دَماً وَ مَرَّةً رُفَاتاً وَ رَمِيماً وَ كَالْبُسْرِ الَّذِي يَكُونُ مَرَّةً بَلَحاً وَ مَرَّةً بُسْراً وَ مَرَّةً رُطَباً وَ مَرَّةً تَمْراً فَتَتَبَدَّلُ عَلَيْهِ الْأَسْمَاءُ وَ الصِّفَاتُ وَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِخِلَافِ ذَلِكَ»؛[۵]

هرچیز جز پروردگار جهانیان نابود می‌شود، یا تغییر می‌کند، یا دگرگونی و نابودی از خارج بر او وارد می‌شود و از رنگی به رنگی و از شکلی به شکلی و از صفتی به صفتی و از زیادی به نقصان و از نقصان به زیادی انتقال می‌یابد؛ تنها او است که پیوسته به یک حالت بوده و خواهد بود. او اوّل یعنی پیش از هر چیز است و او آخر است بر آنچه پیوسته بوده و خواهد بود. صفات و اسماء آن‌گونه که بر غیر او مختلف می‌شود، بر او مختلف نمی‌شود؛ برای مثال انسان گاهی خاک و گاهی گوشت و خون و گاهی استخوان پوسیده و نرم شده است و غورۀ خرما گاهی «بلخ» و گاهی «بسر» و گاهی خرمای تازه و گاهی خرمای خشک می‌باشد و اسماء و صفات بر آن تغییر می‌کند، ولی خدای عزّ و جلّ برخلاف آن است».

کلینی با سند صحیح[۶] از سماعه روایت کرده است که درباره قول خدای عز و جل ﴿وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ[۷] از امام صادق (ع) سؤال کردم، فرمود: «مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً عَلَى دِينِهِ فَذَلِكَ الْمُتَعَمِّدُ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا[۸] قُلْتُ فَالرَّجُلُ يَقَعُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الرَّجُلِ شَيْءٌ فَيَضْرِبُهُ بِسَيْفِهِ فَيَقْتُلُهُ قَالَ لَيْسَ ذَلِكَ الْمُتَعَمِّدَ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»[۹]؛

هرکس مؤمنی را به خاطر دینش بکشد، او همان قاتل عمدی است که خدای عز و جل فرموده است: و عذابی بزرگ برایش مهیا کرده است. عرض کردم: پس کسی که بین او و بین شخص دیگر درگیری پیش می‌آید و او را با شمشیرش می‌زند و می‌کشد چطور؟ فرمود: او آن قاتل عمدی که خدا فرموده، نیست».

از عبد الله بن سنان روایت کرده است[۱۰] که تفسیر ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ را از آن حضرت پرسیدم، فرمود: «الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ وَ السِّينُ سَنَاءُ اللَّهِ وَ الْمِيمُ مَجْدُ اللَّهِ»[۱۱]؛

برخی تفسیر و تأویل‌های دیگر آن بزرگوار را در مورد آیات ﴿...فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ...[۱۲]، ﴿إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ[۱۳]، ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ...[۱۴]، ﴿وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ[۱۵]، ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[۱۶]، ﴿...وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ[۱۷]، ﴿مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ[۱۸]، ﴿أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ[۱۹]، ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا...[۲۰]، ﴿مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ...[۲۱]، ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا...[۲۲]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا...[۲۳]، ﴿...وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ...[۲۴]، ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا...[۲۵]، ﴿وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ...[۲۶]، ﴿...إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۲۷]، ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ...[۲۸]، ﴿فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ[۲۹] به ترتیب در مصادر یادشده در پاورقی بنگرید[۳۰].[۳۱]

منابع

پانویس

  1. سند تا فقیمی معتبر است اما خود فقیمی توثیق ندارد و مجهول است.
  2. ر. ک: مفید، الارشاد، ص۵۴۵.
  3. علامه مجلسی نیز سند این روایت را صحیح معرفی کرده است (مرآة العقول، ج۲، ص۴۰).
  4. «او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است و به هر چیزی داناست» سوره حدید، آیه ۳.
  5. کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۶۹ (باب معانی الاسماء، و اشتقاقها، ح۵).
  6. رجال سند بعد از عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا احمد بن محمد بن خالد، عثمان بن عیسی و سماعه است که هم در بین «عدّة من اصحابنا» افراد ثقه وجود دارد و هم افراد بعد از آن بدون تردید ثقه و مورد اعتمادند (ر. ک: تجلیل، معجم الثقات، ص۱۱، رقم ۱۴، ص۶۲، رقم ۴۰۲، ص۷۸، رقم ۵۱۹، ص۳۸۷).
  7. «و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند» سوره نساء، آیه ۹۳.
  8. «و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند» سوره نساء، آیه ۹۳.
  9. کلینی، فروع الکافی، ج۷، ص۱۷۵ (کتاب الدیات. باب ان من قتل مؤمنا علیه دینه...، ح۱).
  10. علامه مجلسی سند این حدیث را ضعیف معرفی کرده است (مرآة العقول، ج۲، ص۳۷).
  11. کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۶۸ (کتاب التوحید، باب معانی الاسماء و اشتقاقها، ح۱).
  12. «چهار پرنده برگزین» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
  13. «بی‌گمان بازگشتشان به جانب ماست * سپس حساب آنان (نیز) با ماست» سوره غاشیه، آیه ۲۵-۲۶.
  14. «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  15. «و از شاعران، گمراهان پیروی می‌کنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۴.
  16. «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
  17. «و چه بسا شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و (اینک خانه‌هایی) فرو ریخته‌اند و (بسا) چاه‌هایی فرو نهاده و کاخ‌هایی بلند (که به جا مانده‌اند!)» سوره حج، آیه ۴۵.
  18. «چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۴۲.
  19. «بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم» سوره زخرف، آیه ۷۹.
  20. «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.
  21. «هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمی‌دهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از» سوره مجادله، آیه ۷.
  22. «و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.
  23. «بی‌گمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمی‌آورند» سوره بقره، آیه ۶.
  24. «و به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید ده که بوستان‌هایی خواهند داشت که جویبارهایی از بن آنها روان است. هرگاه میوه‌ای از آن بوستان‌ها روزی آنان گردد، می‌گویند این همان است که از پیش روزی ما شده بود و همانند آن برای آنان آورده می‌شود و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵.
  25. «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.
  26. «و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
  27. «این کتاب ماست که به راستی (و درستی) با شما سخن می‌گوید، ما آنچه می‌کردید باز می‌نوشتیم» سوره جاثیه، آیه ۲۹.
  28. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  29. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  30. به ترتیب ر. ک: مجلسی، بحار الانوار، ج۱۲، ص۶۳، ح۹، و ج۲۴، ص۲۷۲، ح۵۲ و ج۲۴، ص۱۰۳، ح۱۰، و ج۲۴، ص۷، ح۱۹، و ج۲۴، ص۳۶۵ و ۳۶۶، ح۹۲؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۶، ح۴؛ و ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳، ح۱ و ص۱۵۷، ح۶ و ص۱۶۴، ح۲ و ص۱۶۸، ح۱۰ و ص۴۲۰، ح۲؛ حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۲۲۶ (ح ۹۲ سوره واقعه)؛ کلینی، فروع الکافی، ج۴، ص۴۲۹ (کتاب الحج، باب ۱۴۲، ح۸)؛ حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۸۲، ح۱۴.
  31. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۶۹-۷۱.