ثابت بن شریح در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

ثابت بن شریح[۱] در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از تفسیر القمّی واقع شده است:

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَزَّازُ جَمِيعاً عَنْ صَالِحِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ ثَابِتِ بْنِ شُرَيْحٍ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى الثَّعْلَبِيِّ [التَّغْلِبِيِّ] وَ لَا أَرَانِي قَدْ سَمِعْتُهُ إِلَّا مِنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيُ أَنَّ عَلِيّاً(ع) قَرَأَ بِهِمُ الْوَاقِعَةَ وَ تَجْعَلُونَ شُكْرَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ: إِنِّي قَدْ عَرَفْتُ أَنَّهُ سَيَقُولُ قَائِلٌ لِمَ قَرَأَ هَكَذَا قَرَأْتُهَا لِأَنِّي قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقْرَؤُهَا كَذَلِكَ، وَ كَانُوا إِذَا أَمْطَرُوا قَالُوا أَمْطَرْنَا بِنَوْءِ كَذَا وَ كَذَا- فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ تَجْعَلُونَ شُكْرَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ»[۲].[۳]

شرح حال راوی

مراد از عنوان یادشده، أبو إسماعیل ثابت بن شریح الصائغ الأنباری[۴] است که در کُتُب رجالی از وی یاد شده است.

وی از فقهاء و محدّثان کوفی امامی است و یک اثر علمی در موضوع فقه دارد که نجاشی از آن با عنوان "له كتاب في أنواع الفقه"[۵] و شیخ طوسی با عنوان "له کتاب"[۶] یاد کرده است و گروهی از راویان و محدّثان [۷] از جمله: عبیس بن هشام، عبدالله بن احمد بن نهیک و صالح بن خالد آن را روایت کرده‌اند؛ و نشانه جایگاه و اعتبار این کتاب نزد آنان است.

شیخ طوسی سه طریق به کتاب ثابت بن شریح ذکر کرده[۸] ولی نجاشی به جهت اختصار به یادکرد یک طریق بسنده کرده است[۹].

راوی، با عناوین مختلفی مانند ثابت[۱۰]، ثابت الصائغ[۱۱]، ثابت بن شریح[۱۲] و أبو اسماعیل کاتب شریح[۱۳] در اسناد روایات قرار گرفته و حدیث نقل کرده است.

ثابت بن شریح، پسری به نام محمد داشت که از راویان و اصحاب امام کاظم(ع) است و دارای نسخه‌ای است که احادیث امام کاظم(ع) را در آن روایت کرده است[۱۴].

ابن حجر عسقلانی از رجالیان سنّی درباره راوی نوشته است: "ثابت بن شريح الصائغ، ذكره الطوسي في مصنفي الشيعة، وقال الكشّي[۱۵]: أخذ عن جعفر الصادق، روى عنه عبيس بن هشام و عبدالله بن أحمد بن نهيك وغيرهما"[۱۶].[۱۷]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات ثابت بن شریح روشن نیست؛ لکن نجاشی وی را از راویان امام صادق(ع) برشمرده[۱۸] و شیخ طوسی دو بار از راوی در کتاب الرجال یاد کرده است؛ یک بار در باب "من يرو عنهم(ع)" و در اصحاب امام صادق(ع)[۱۹] و بار دوم در باب "من لم يرو عنهم(ع)"[۲۰].

یادآوری: در اسناد روایات، ثابت بن شریح روایت مستقیم از امام صادق(ع) ندارد و بر این اساس، شیخ طوسی از وی در باب "من لم يرو عنهم(ع)" نام برده است و مقصود نجاشی از عبارت "روى عن أبي عبدالله(ع)" و ذکر نام راوی از سوی شیخ طوسی در باب "من يرو عنهم(ع)" و در اصحاب امام صادق(ع) نقل با واسطه از امام صادق(ع) است، وگرنه باید ملتزم شد که اولاً تهافت در کلام شیخ طوسی وجود دارد که نام راوی را در دو باب ذکر کرده و نجاشی هم مرتکب خطا و اشتباه گردیده است.

آیت الله بروجردی، ثابت بن شریح را در یکجا از طبقه پنجم و در جایی دیگر، از طبقه ششم راویان معرفی کرده است[۲۱].[۲۲]

استادان و شاگردان راوی

بر اساس طُرق و اسناد روایات ثابت بن شریح از کسانی مانند أبو بصیر، عبدالله بن أبی یعفور، داوود ابزاری، زیاد بن أبی غیاث و حسین بن أبی العلاء[۲۳] روایت کرده که از استادانش محسوب می‌گردند و راویانی نظیر عبیس بن هشام، صالح بن خالد، عبدالکریم بن عمر و ابن نهیک[۲۴] از وی روایت کردند که از شاگردانش شمرده می‌شوند.[۲۵]

مذهب راوی

ثابت بن شریح از راویان امامی است؛ زیرا اولاً در رجال نجاشی که به راویان امامی اختصاص دارد، عنوان شده است و ثانیاً مضامین روایاتش نیز آن را گواهی می‌دهند؛ نمونه:

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْعَاصِمِيُّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ[۲۶] عَنْ ثَابِتٍ الصَّائِغِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً مَضَى سِتَّةٌ وَ بَقِيَ سِتَّةٌ يَصْنَعُ اللَّهُ بِالسَّادِسِ مَا أَحَبَّ»[۲۷].[۲۸]

جایگاه حدیثی راوی

نجاشی به وثاقت ثابت بن شریح تصریح کرده و نوشته است: "ثقة، روى عن أبي عبدالله(ع)"[۲۹]. علامه حلّی و ابن داوود نیز ثابت بن شریح را در قسم یکم کتاب رجال خودشان ذکر کرده‌اند[۳۰].[۳۱]

یادآوری

از اموری که در جایگاه حدیثی راوی تأثیر دارد، معروفیّت و اشتهار کتاب حدیثی وی است که در کُتب فهارس و در میان قدماء رایج بوده است.

در فهرست نجاشی از شهرت و معروفیّت یک اثر حدیثی به تعابیر مختلفی یاد شده است؛ برای نمونه:

  1. "له كتاب يرويه عنه جماعة"[۳۲].
  2. "له كتاب، يرويه عنه عدة من أصحابنا[۳۳].
  3. "له كتاب رواه جماعة"[۳۴].
  4. "قد رواه جماعات من الناس"[۳۵].

ثابت بن شریح از راویانی است که نجاشی افزون بر توثیق صریح او درباره اثر علمی و حدیثی وی چنین نوشته است: رواه جماعات من الناس.[۳۶]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال النجاشی، ص۱۱۶، ش۲۹۷؛ رجال الطوسی، ص۱۷۴، (ش ۲۰۴۸) و ص۴۱۸، (ش ۶۰۳۵)؛ الفهرست (طوسی)، ص۱۰۶، ش۱۴۰؛ معالم العلماء، ص۳۰، ش۱۵۸؛ الرجال (ابن داود)، ص۷۷، ش۲۷۵؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلّی)، ص۲۹، ش۶؛ إیضاح، الإشتباه، ص۱۲۶، ش۱۲۰؛ منهج المقال، ج۳، ص۱۲۲، ش۹۱۸؛ نقد الرجال، ج۱، ص۳۱۳، ش۸۴۵؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۲۹۶؛ ج۷، ص۶؛ جامع الرواه، ج۱، ص۱۳۸، ش۱۰۷۸؛ الوجیزة فی الرجال، ص۴۱، ش۳۱۹؛ معراج أهل الکمال، ص۱۲؛ منتهی المقال، ج۲، ص۱۹۷، ش۵۰۴؛ شعب المقال، ص۵۸، ش۱۲۲؛ بهجة الآمال، ج۲، ص۴۶۵؛ طرائف المقال، ج۱، ص۴۱۸، (ش۳۴۳۰) و ص۶۳۵، ۳۴۰۴؛ (ش ۶۳۱۲)؛ تنقیح المقال، ج۱۳، ص۲۹۵، ش۳۴۰۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۰۱، ش۱۹۶۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۸۱، ش۲۳۲۶؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۴۵۶، ش۱۲۷۱؛ تهذیب المقال، ج۴، ص۳۰۰؛ مشایخ الثقات، ص۱۹۱، ش۱۰. ب. منابع سنّی: لسان المیزان، ج۲، ص۷۷، ش۳۰۰؛ معجم المؤلفین، ج۳، ص۱۰۱.
  2. وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ و (سپاسگزاری برای) روزی و بهره خود را (از این قرآن) همین قرار داده‌اید که (نعمت‌های خداوند را) دروغ می‌شمارید؟ سوره واقعه، آیه ۸۲. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۵۴ - ۵۵.
  3. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 130-131.
  4. الصائغ: الذی یصوغ الحلّی، یقال رجل صائغ لمن کانت صنعته ذلک}}. (مجمع البحرین، ج۵، ص۱۴). الأنبار: بفتح أوله: مدینة قرب بلخ و هی قصبة ناحیة جوزجان...، و الأنبار أیضاً مدینة علی الفرات فی غربی بغداد بینهما عشرة فراسخ. (معجم البلدان، ج۱، ص۲۵۷)؛ نیز ر.ک: الأنساب (سمعانی)، ج۱، ص۲۱۲.
  5. رجال النجاشی، ص۱۱۶، ش۲۹۷.
  6. الفهرست (طوسی)، ص۱۰۶، ش۱۴۰.
  7. رجال النجاشی، ص۱۱۶، ش۲۹۷: و هذا الکتاب یرویه عنه جماعات من الناس.
  8. الفهرست (طوسی)، ص۱۰۶، ش۱۴۰: أخبرنا به ابن أبی جیّد، عن ابن الولید، عن الحسن بن متیل، عن الحسن بن علی الکوفی، عن عبیس بن هشام، عن ثابت بن شریح. و رواه حمید، عن ابن نهیک، عن ثابت بن شریح. و أخبرنا أحمد بن محمد بن موسی، عن أحمد بن محمد بن سعید، عن حمید، عن أحمد بن الحسین القزاز البصری، عن أبی شعیب صالح بن خالد، عن ثابت بن شریح الصائغ.
  9. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۱۶، ش۲۹۷.
  10. الکافی، ج۲، ص۴۹۵، ح۲۰؛ ج۷، ص۱۶۱، ح۱۰.
  11. کمال الدین، ج۲، ص۳۳۸، ح۱۳.
  12. الکافی، ج۶، ص۸۴، ح۵.
  13. بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۲۰، ح۵: «حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَيْسُ بْنُ هِشَامٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو إِسْمَاعِيلَ كَاتِبُ شُرَيْحٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَتَّابٍ زِيَادٌ مَوْلَى آلِ دعش عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ أَقِيمُوا صُفُوفَكُمْ إِذَا رَأَيْتُمْ خَلَلًا....»؛ به قرینه روایت عبیس بن هشام که راوی کتاب ثابت بن شریح است (ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۱۶، ش۲۹۷) در سند روایت بصائر الدرجات تصحیف رخ داده و کاتب شریح، مصحّف ثابت بن شریح است.
  14. رجال النجاشی، ص۱۱۶، ش۲۹۷: أخبرنا علی بن أحمد بن محمد قال: حدثنا محمد بن الحسن قال: حدثنا الحسن بن متیل قال: حدثنا الحسن بن علی بن عبد الله بن المغیرة عن عبیس بن هشام، عن ثابت... و إنما اختصرنا الطرق إلی الرواة حتی لا تکثر، فلیس أذکر إلا طریقا واحدا فحسب.
  15. یادآوری می‌شود در رجال کشّی موجود از ثابت بن شریح نام برده نشده است.
  16. لسان المیزان، ج۲، ص۷۷، ش۳۰۰.
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 131-133.
  18. رجال النجاشی، ص۱۱۶، ش۲۹۷: روی عن أبی عبدالله(ع).
  19. رجال الطوسی، ص۱۷۴، ش۲۰۴۸: ثابت بن شریح الکوفی الصائغ.
  20. رجال الطوسی، ص۴۱۸، ش۶۰۳۵: ثابت بن شریح، روی عنه عبیس بن هشام.
  21. الموسوعة الرجالیه، ج۴، ص۸۳؛ ج۷، ص۱۶۸.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 133.
  23. الکافی، ج۷، ص۱۶۱، ح۱۰؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۹۰، (ح۳۸۳ و ۳۸۵) و ص۱۱۴، ح۴۹۵؛ رجال النجاشی، ص۱۱۶، ش۲۹۷.
  24. الکافی، ج۲، ص۴۹۵، ح۲۰؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۱۱۴، ح۴۹۵؛ الغیبه (نعمانی)، ص۸۵، ح۱۴؛ الفهرست (طوسی)، ص۱۰۶، ش۱۴۰.
  25. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 134.
  26. به قرینه دیگر اسناد که حسن بن محمد بن سماعه با واسطه از ثابت روایت کرده، افتادگی در سند روایت احتمال داده می‌شود.
  27. کمال الدین، ج۲، ص۳۳۸، ح۱۳.
  28. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 134.
  29. رجال النجاشی، ص۱۱۶، ش۲۹۷.
  30. ر.ک: خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلّی)، ص۲۹، ش۶؛ الرجال (ابن داود)، ص۷۷، ش۲۷۵.
  31. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 135.
  32. رجال النجاشی، ص۲۰، (ش۲۴) (ترجمه ابراهیم بن نعیم) و ص۲۲، (ش۳۲) (ترجمه ابراهیم بن ابی البلاد).
  33. رجال النجاشی، ص۷۱، (ش۱۶۹) (ترجمه اسحاق بن عمار) و ص۷۲، (ش۱۷۳ ((ترجمه اسحاق بن غالب).
  34. رجال النجاشی، ص۳۱۷، (ش ۸۷۱) (ترجمه کلیب بن معاویه) و ص۲۱، (ش۲۸) (ترجمه ابراهیم بن نصر بن القعقاع).
  35. رجال النجاشی، ص۱۱۸، ش۳۰۲ (ترجمه ثعلبة بن میمون).
  36. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 135-136.